خبرگزاری مهر، گروه بین الملل - مریم خرمائی: او میگوید «دوباره به میدان می آیم آن هم با دیدگاهی روشن برای آینده آمریکا». این را مردی میگوید که یکی از معدود رؤسای جمهور تک دورهای آمریکا و تنها رئیس جمهوری است که دو بار استیضاح شده است. با این حال، به بازگشت خود به قدرت امیدوار است یا دست کم میداند آنقدر صاحب نفوذ هست که آینده یکی از دو حزب سیاسی آمریکا را متحول کند.
اما این اعتماد به نفس آن هم برای مردی که به خیانت متهم شده است؛ از کجا ناشی میشود؟ آیا واگذاری کاخ سفید به جو بایدن میتواند به معنای ناکامی ترامپ در انتخابات ۲۰۲۰ باشد آن هم در شرایطی که وی تنها ۷ میلیون رای از رقیب دموکرات خود کمتر داشت؟
در سرشماری جمعیت، ۷ میلیون رقم چشمگیری است اما به نسبت ۷۴ میلیون نفری که به ترامپ رای دادند، ناچیز به نظر میرسد. با این حساب، شاید درست تر آن است که بایدن را پیروز قطعی این انتخابات به شمار نیاوریم.
در سرشماری جمعیت، ۷ میلیون رقم چشمگیری است اما به نسبت ۷۴ میلیون نفری که به ترامپ رای دادند، ناچیز به نظر میرسد. با این حساب، شاید درست تر آن است که بایدن را پیروز قطعی این انتخابات به شمار نیاوریم موج پوپولیستی که طی سالهای گذشته دنیای غرب را فرا گرفت حتی اگر گذرا بوده باشد که قطعاً این طور نیست؛ رسوبی از خود به جا گذاشته که در آمریکا به گونههای مختلفی چون برتریجویی نژاد سفید و افراط گرایی داخلی تظاهر پیدا کرد.
اینکه سیاستمداران سنتی ترامپ را به عنوان آدمی دم دمی مزاج، گزافه گو، دیوانه و سنت شکن بشناسند؛ تغییری در این واقعیت که او بر ذهن نیمی از جامعه آمریکا حکومت میکند؛ نخواهد داشت. شاید این ادعا که او همزمان از نبوغ و ویژگیهای اهریمنی برخوردار است؛ چندان هم دور از واقعیت نباشد.
اما اگر بخواهیم از زاویهای خصوصیتر به مسئله نگاه کنیم؛ ترامپ کنترل ذهن حامیان حزب جمهوریخواه را به دست گرفته است و این محافظه کاران هستند که باید بیش از هر گروه دیگری، نگران تداوم بقای خود در صحنه سیاسی آمریکا باشند.
دوقطبی جمهوریخواهان؛ شکاف حزبی از کجا آغاز شد
حجم بالای رای دهندگان طرفدار ترامپ و اختلاف اندک آرای او با بایدن دموکرات، نشانهای از دو قطبی شدن جامعه آمریکا بود حال آنکه از بعد از حادثه حمله به کنگره در تاریخ ۶ ژانویه (۱۷ دی ۹۹)، شاهد ایجاد دسته بندیهای جدید در میان جمهوریخواهان و دو قطبی شدن فضای حاکم بر این حزب بودیم.
*نخست آنکه «مایک پنس» معاون ترامپ که در میان هم حزبیهایش فرد خوش نامی است؛ مجبور شد در دوراهی انتخاب میان منافع ملی و منافع حزبی، مورد اول را اختیار کند.
*دوم آنکه برخی از طرفداران عامی حزب جمهوریخواه که بعد از واقعه حمله به کنگره، مدعی شدند که ترامپ نماینده حزب جمهوریخواه نیست، مجبور بودند برای این سوال که «پس چرا به او رای دادید» پاسخی قانع کننده پیدا کنند.
*سوم آنکه تعداد انگشت شماری از اعضای جمهوریخواه کنگره در مواجهه با تردید مردم و به دلیل خطای محاسباتی که داشتند؛ از بیم آنکه مبادا آینده سیاسی شان را به مخاطره بیندازند به استیضاح ترامپ رای مثبت دادند.
*چهارم آنکه رهبران جمهوریخواه کنگره از یک طرف مجبور بودند ترامپ را از بابت حمله به نهاد قانون گذاری آمریکا محکوم کنند و از سوی دیگر میترسیدند که مبادا چنین اقدامی بیش از پیش اوضاع را به نفع حزب رقیب (دموکرات) تغییر دهد. آنها همچنین باید میان تائید ریاست جمهوری بایدن و ادعاهای ترامپ مبنی بر تقلب، یک گزینه را انتخاب میکردند.
حذف ترامپ یعنی اینکه حزب جمهوریخواه دیگر نمیتواند در اداوار انتخاباتی آتی امیدی به تصاحب کاخ سفید یا کنترل کنگره داشته باشد از همین مرحله چهارم بود که شکافِ پدیدار شده در حزب جمهوریخواه علنی شد. شماری از جمهوریخواهان برای به تعویق انداختن تائید عنوان ریاست جمهوری بایدن، آرای الکترال در برخی ایالات را زیر سوال بردند که البته اقدام بی نتیجهای بود. شماری از آنها نظیر سناتور «لیندسی گراهام» هم که دوستی عمیقی با ترامپ دارد، از همان ابتدا تصمیم گرفت، بدون چانه زنی، به بایدن از بابت پیروزی در انتخابات تبریک بگوید!
اما، مسئله به همین جا ختم نشد. اکنون نوبتِ آن بود که رهبران جمهوریخواه کنگره به این گزینه که به استیضاح ترامپ رای مثبت بدهند یا خیر، پاسخ بدهند. در اینجا ۳ دسته بندی اتفاق افتاد.
*دسته اول که تعدادشان ۷ نفر بود، با متهم کردن ترامپ به خیانت، از استیضاح او حمایت کردند.
*دسته دوم که در راس آنها لیندسی گراهام قرار داشت، بر این باور بودند که حق با ترامپ است و در انتخابات تقلب شده اما به خاطر منافع ملی، باید ریاست جمهوری بایدن را پذیرفت و در عین حال به استیضاح ترامپ هم پاسخ «نه» داد.
*دسته سوم که در راس آنها «میچ مک کانل» رهبر جمهوریخواهان سنا قرار داشت؛ دلشان میخواست ترامپ را استیضاح کنند تا برای همیشه از شر او خلاص شوند اما با محاسبه این خطر که ممکن است حذف او منجر به ایجاد حزب سیاسی سوم شود، از این اقدام صرف نظر کردند چرا که در این صورت، شمار زیادی از آن ۷۴ میلیون نفری که به ترامپ رای داده بودند؛ از بدنه اصلی حزب جمهوریخواه جدا میشدند و این به معنای آن بود که این حزب دیگر نمیتوانست در ادوار انتخاباتی آتی امیدی به تصاحب کاخ سفید یا کنترل کنگره داشته باشد.
جمهوریخواه؛ حزبی که خط خورد
اما اکنون وضع چه طور است؟ حالا که ترامپ در دادگاه استیضاح تبرئه شده چه آیندهای در انتظار حزب جمهوریخواه است؟
ترامپ بعد از دو ماه گوشهگیری، بازگشت نسبتاً شکوهمندی به دنیای سیاست داشت. اگرچه چهرههای آشنایی چون مایک پنس، میچ مک کانل و حتی «نیکی هیلی» نماینده سابق آمریکا در سازمان ملل، در گردهمایی سالانه محافظه کاران شرکت نکردند، اما این همایش با رونمایی مجسمه طلایی ترامپ که بی شباهت به گوساله سامری نبود؛ به نماد آغاز دور جدیدی از حیات سیاسی او تبدیل شد.
اینکه بگوییم ترامپ حزب جمهوریخواه آمریکا را به گروگان گرفته، کافی نیست چرا که دیگر حزبی به نام «جمهوریخواه» وجود ندارد در حالی که ۶۷ درصد جمهوریخواهان انتخابات ۲۰۲۰ را فاقد اعتبار میدانند؛ ۴۶ درصد حتی تا مرحله پیوستن به حزب احتمالی ترامپ هم پیش رفتند حال آنکه بعد از اینکه او اعلام کرد حزب سومی تشکیل نخواهد داد؛ ۵۴ درصد از جمهوریخواهان گفتند که اگر ترامپ در ۲۰۲۴ نامزد انتخابات ریاست جمهوری شود؛ به او رای خواهند داد.
با این آمار و ارقام، عجیب نیست که لیندسی گراهام هشدار داده که چنانچه بزرگان حزب جمهوریخواه آغوش خود را به روی ترامپ باز نکنند؛ نه تنها در ۲۰۲۲ انتخابات کنگره را واگذار کرده و از کسب اکثریت سنا باز میمانند؛ بلکه در ۲۰۲۴ هم نمیتوانند کاخ سفید را از حزب دموکرات پس بگیرند.
او چندی پیش در اظهارنظر جالبی گفته بود: به اینکه ترامپ میتواند حزب جمهوریخواه را بزرگتر، قویتر و فراگیرتر کند؛ باور دارم حال آنکه او همزمان از این توانایی که آن را به طور کامل ویران کند نیز برخوردار است. او همزمان، نیمه تاریک و نیمه جادویی است.
جالب آنکه «میت رامنی» یکی از ۷ سناتور جمهوریخواهی که به استیضاح ترامپ رای مثبت داد و فردی که در ۲۰۱۴ رقیب انتخاباتی باراک اوباما بود نیز نظر مشابهی درباره ترامپ دارد. او گفته بود: پیروزی ترامپ در کسب نامزدی جمهوریخواهان در ۲۰۲۴ قطعی است.
نکته دیگر آنکه ترامپ به وعده خود مبنی بر انتقام جویی از جمهوریخواهانی که به استیضاحش رای دادند؛ عمل خواهد کرد. او گفته است که در انتخابات میان دورهای سنا، شخصاً علیه «لیزا مورکوفسکی» سناتور آلاسکا، دست به تبلیغات زده و به این ایالت سفر میکند.
با این تفاسیر، اینکه بگوییم ترامپ حزب جمهوریخواه آمریکا را به گروگان گرفته، کافی نیست چرا که دیگر حزبی به نام «جمهوریخواه» وجود ندارد بلکه حزب «ترامپ» جانشین آن شده است.
نظر شما