خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه: بیش از ۴۲ سال از عمر نظام جمهوری اسلامی ایران میگذرد. نقطه قوت جمهوری اسلامی ایران عدول نکردن از ارزشهای آن است، به این معنا که آنچه بنیان گذار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) به عنوان آرمانهای این انقلاب مطرح کردند تا امروز تغییر نکرده است و رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی) نیز در حال هدایت قطار این نهضت در مسیر اصلی خود هستند. برخی انقلابها بعد از مدتی دچار انحراف میشوند تا جایی که عاملان آن از آرمانهای خود عدول میکنند، حتی گاهی پا را فراتر از این میگذارند و بخشی از خلق و خوی رژیم پیش از خود را در حکومت داری دنبال میکنند اما انقلاب اسلامی در آرمانها و مشی امامین خود از این معضل در امان بوده است. البته منکر مشکلات نباید شد، نواقصی که بخشی از آن ناشی از سوء مدیریتها و قسمت دیگر مربوط به دشمن است.
پایه این کشور مردم هستند، همانگونه که حضرت رسول (ص) پایه دعوت خود را دعوت از مردم قرار دادند، امام راحل نیز آغاز نهضت خود را بر پایه هدایت مردم به سوی تعالی شروع کردند. گاهی حاکمان نیز مخاطب امام قرار میگرفتند اما روش مواجهه با آنها، مطالبه گری از سوی مردم بود. نظام اسلامی با مردم سالاری همگرایی دارد، چرا که هدف اجتماعی دین اسلام از ابتدا تظلم خواهی مردم از کفار قریش بود، نهضت اسلامی ایران نیز با تکیه بر همین اصل شکل گرفت.
خوب است به این نکته اشاره شود که رفاه، آسایش، اقتصاد و ثروت در اسلام مذمت نشده است، میتوان ادعا کرد که اسلام با فقر مخالف است، آنچه در اسلام پسندیده نیست «تجمل» است. دین اسلام قائل به این است که کشورهای اسلامی باید ثروتمند باشند.
یکی از ارکان اصلی نظام اسلامی که مد نظر امام (ره) بود، مردم سالاری دینی است. رکنی که امروز توسط مقام معظم رهبری و مسئولان انقلابی کشور دنبال میشود. انقلاب اسلامی دارایی دولت جمهوری اسلامی نیست. این دولت یکی از دستاوردهای انقلاب اسلامی مردمی ایران است. همین مسئله باعث میشود که مردم اگر به این نتیجه برسند که مسئولان در حال عدول از آرمانهای انقلاب هستند، در فرآیند انتخابات آنان را کنار بگذارند.
کسی که در ایران مسئولیت میگیرد از بدنه مردمی انقلاب اسلامی است؛ البته گروهی که با استفاده از رانت جایگاهی را تصاحب میکنند در این تعریف جایی ندارند. کسانی که مسئولیتی دارند باید به مردم پاسخگو باشند، نقطه شروع مبحث مطالبهگری به طور دقیق از همین قاعده نشأت میگیرد. مردم وظیفه خود را که برپایی حکومت اسلامی بود به درستی انجام دادند، امروز نوبت مسئولان است که اعتماد آنها را پاسخ دهند، جای پرسشگر و پرسش شونده نباید عوض شود.
مسئولان باید پاسخگوی مردمی باشند که فرصت خدمت را به آنها اعطا کردند با این مقدمه در حاشیه دویست و نود ششمین نشست تخصصی کارشناسی اندیشکده فضای مجازی مرکز مطالعات ژرفا و جبهه انقلاب اسلامی با حضور حجتالاسلام والمسلمین سید محمد آقامیری در محل مرکز مطالعات ژرفا برگزار شد. بحث با این سوال آغاز شد که منظور از رجوع به مردم چیست؟ مگر قائل به این نیستید که انقلاب اسلامی از آرمانهای خود عدول نکرده است؟ صحبتهای آقامیری را در ادامه خواهید خواند:
آیا تلقی از مردمسالاری دینی فقط حضور مردم در انتخابات است؟
بازگشت به مردم یک مفهوم کلی هست. باید پیش از هر چیز باید جایگاه مردم را در نظام اسلامی مشخص کنیم، آیا تلقی نظام اسلامی از مردم سالاری دینی فقط حضور مردم در صحنه انتخابات است؟! یقین دارم که منظومه فکری امامین انقلاب اینگونه نیست. صرف اینکه مردم در فرآیند رایگیری حضور پیدا کنند، آرمان انقلاب اسلامی محقق نمیشود. لازمه تحقق این آرمان حضور مردم در تمام عرصههای مؤثر حاکمیتی است، آنها باید اداره کشور را به دست بگیرند، اقتصاد کشور نباید در تصرف عدهای ویژهخوار باشد، همه ارکان این انقلاب باید توسط مردم اداره شود، تأکید قانون اساسی بر بحث تعاونیها نیز بر پایه اصل مشارکت مردم در تمام زمینههای حکمرانی است، چرا که تعاونیها جلوه عینی تحقق اقتصاد مردمی هستند بنابراین دخیل کردن مردم در اداره کشور و مدیریت اقتصاد ملی با همکاری آنها از مصادیق عینی بازگشت به مردم در انقلاب اسلامی است.
بر همین اساس شایستهسالاری یکی از وعدههای اصلی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در طول تاریخ انقلاب اسلامی بوده است، هرچند برخی در درک معنای این واژه دچار اشتباه شدهاند، شایسته سالاری تقسیم مناصب مدیریتی کشور بین نزدیکان حزبی، جناح پیروز در انتخابات نیست، حقیقت تلخ این است که اغلب مناصب پس از پیروزی نامزدها بدون در نظر گرفتن این اصل تقسیم میشود. اینکه شخصی در نظام اداری مراحل ترقی را تدریجاً طی کند، معنای حقیقی شایستهسالاری است. وارد کردن یک عنصر مدیریتی از خارج سازمان و سپردن سکان هدایت یک سیستم اداری به او کار اشتباهی است، این فرآیند باعث آسیپپذیر شدن نظام اداری کشور میشود.
شایستهسالاری از طریق اعتماد به جوانان نخبه کشور محقق میشود، سپردن امور به آنها باعث رشد کشور خواهد شد، جوانگرایی بحث داغ این روزهای محافل سیاسی و اجتماعی است اما آنچه باید مورد توجه قرار گیرد، محدود نکردن این دایره است، هر جوانی که ایران اسلامی را دوست داشته باشد، شامل این تعریف میشود و بر ماست که فرصت ترقی او را فراهم کنیم. مدیر جوان را نباید به فرزندان مسئولان محدود کنیم، توانمند، تخصص و تعهد باید رکن اصلی انتخاب ما برای تحقق گذاره بازگشت به مردم است.
رجوع اقتصاد به مردم مطالبه دیگر ما در این زمینه است. پرسش اساسی این است که امروز در جمهوری اسلامی چه حجمی از اقتصاد کشور مردم پایه اداره میشود؟ ریشه اغلب مشکلات اقتصادی کشور انحصار امتیازات بزرگ اقتصادی در اختیار گروهی از دلالان است، ریشه هر مشکل اقتصادی که در این کشور دنبال میکنیم به این دسته میرسیم. اقتصاد باید به اتاقهای بازرگانی بازگردد که جلوه مردمی این علم در جامعه هستند، تجّار ما مصداق واژۀ مردم در اقتصاد هستند به همین جهت معتقدم اداره اقتصاد باید در اختیار آنها قرار گیرد اگر رفع نیازهای اساسی اقتصاد کشور در اختیار مردم قرار داشته باشد، بسیاری از مشکلات امروز رفع خواهد شد. انحصار و قبیله گرایی در اقتصاد، سیاست، فرهنگ و… بسیار آسیب زا است، چرا از ظرفیت جوانان کشور بهره نمیگیریم.
بخشی از ایده کلی طرح موضوع بازگشت به مردم در هم شکسته شدن قدرت حلقههای قدرت و ثروت در عرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و… است، توانمندیهای مردم باید رکن اصلی اداره نظام اسلامی باشد اگر مردم در صحنه حاضر شوند اقتصاد مقاومتی محقق خواهد. سالهای زیادی از طرح این کلیدواژه در جمهوری اسلامی میگذارد اما در عمل کشورهای دیگری هستند که اقتصاد خود را مردمی اداره میکنند، در برخی کشورها فعالان اقتصادی خانگی، محصولات خود را صادر میکنند اما در ایران مشاغل خانگی همچنان درگیر چالشهای متعددی هستند. تحقق این مهم مستلزم آموزش و مدیریت مردم توسط مردم است، بدون هدایت حاکمیت مردم توانمند نخواهند شد اما تحقق این مهم در غالب شعار ما میتوانیم به طور قطع موجب شکوفایی اقتصاد ایران میشود. مجموع آنچه گفته شد معنای گذاره بازگشت به مردم در نظام اسلامی است.
مخاطب این بایدها کیست؟
تحقق هر آرمانی مستلزم فراهم شدن بسترهای مورد نیاز آن است. مخاطب اصلی این بایدها را قوه مجریه میدانیم که حدود ۸۰ درصد قدرت اجرایی کشور را در اختیار دارد، حوزه مسئولیتی نهادهای دیگر در قیاس با قوه مجریه بسیار محدود است. متاسفانه برخی باور ندارند که رأی مردم آنها را بر مسند مسئولیت قرار داده است، در موسم انتخابات وعدههای غیرواقعی زیادی میدهند اما بعد از دریافت رای اعتماد از مردم خود را قیم آنها میپندارند!
تصور میکنم نهادی باید در این کشور فعال باشد که پس از دوره مسئولیت میزان تحقق وعدههای آنها ارزیابی کند اگر قصور داشتند با قاطعیت تحت پیگرد قرار بگیرند. این صحیح نیست که در ایام انتخابات و مناظرات سیاسی وعدههای متعددی به مردم بدهیم مانند اینکه اقتصاد را در مدتی کوتاه درست سامان میدهیم، مشکل بیکاری را حل میکنیم، مسکن مناسب در اختیار مردم قرار میدهیم اما پس از جلب رای اعتماد آنها در تریبونهای رسمی به مشکلاتی که ناشی از سوء مدیریتهاست، لبخندی مشمئز کننده بزنیم!
علت آن است که اطمینان دارند با عملیات روانی رسانهها امکان تبرئه خود را دارند و جریان مطالبهگر در مقابل آنها قرار ندارد بنابراین بی دغدغه وعدههای اشتباه میدهند، بهانههایی مانند تحریم، اقتصاد ضعیف و عدم امکان فروش نفت از آنها پذیرفته نیست؛ چرا که پیش از پذیریش مسئولیت از وضعیت کشور آگاه بودند، به همین جهت امروز نباید با مغالطه از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند، انصاف نیست که ظرفیت فضای مجازی و رسانه را برای فرار از بار مسئولیت به کار بگیرند.
فقدان چنین ساختاری برای مطالبه حقوق مردم از مسئولان باعث میشود تا آنها ناامیدانه برای احقاق حقوق خود به خیابانها بیایند همانطور که در فتنه بنزینی سال ۹۸ شاهد آن بودیم، تغییر مولفههای اثر گذار در اقتصاد بدون زمینهسازی مناسب برای آن چالشهای جدی برای حاکمیت به دنبال خواهد داشت، نمیتوان بر کرسی ریاست تکیه زد و ادعا کرد از تحولات کشور بی اطلاع بودم این توهین به مردمی است که منتخب آنها شدهایم بنابراین اتفاقاتی که شاهد آن بودیم به دلیل فقدان نهاد مطالبه گر مردمی، امر دور از انتطاری نبود.
البته باید مراقب کرد که مردم از صندوق رای ناامید نشوند، آنها باید اقناع شوند که مصائب کشور ناشی از انتخاب اشتباه است و فرد اصلح با توجه به گستره اختیاراتی که دارد، امکان بهبود اوضاع را خواهد داشت، مردم باید بپذیرند مشکلات آنها برگرفته از صندوقهای رای نیست، بلکه برنامههای غیر عملیاتی فرد برگزیده دلیل چالشهایی است که جامعه درگیر آنها است اگر این مهم محقق شد، مشارکت پویای مردم ملموستر از گذشته اتفاق خواهد افتاد.
باید به این نکته تأکید کرد که فقط بخشی از مشکلات کشور ناشی از تحریمهای غیرقانونی اقتصادی است، به طور جد معتقدم که اغلب مشکلات ایران اسلامی ریشه داخلی دارد و راهحل آن را نیز باید در داخل کشور جستجو کرد، البته متاسفانه برخی مسئولان به گونهای رفتار میکنند که مردم تصور کنند در هماهنگی با کشورهای بیگانه، ایران را تحت فشار میگذارند تا به مقصد سیاسی خود دست پیدا کنند!
موارد فوق نافی این حقیقت نیست که مردم ایران از نجیبتترین اقوام تاریخ هستند، امام خمینی (ره) میفرمایند: «ملت ایران بر ملت حجاز در عهد رسول الله (ص) برتری دارند» (نقل به مضمون) عبارتی که مدتی بعد رهبر معظم انقلاب نیز به نوعی آن را تصدیق کردند به گواه تاریخ ملت حجاز بارها از همراهی پیامبر اکرم (ص) سرباز زدند، قضایای پس از رحلت ایشان و قیام عاشورا نقطۀ اوج خیانت آنها به ائمه اطهار (ع) است، اما ملت ایران بارها در چالشهای سخت با نظام اسلامی همراهی کردند. جالب است که مردم ایران معجزه، پیامبر الهی یا ائمه را ندیدند اما به آنها ایمان قلبی دارند، آنها فقط تعدادی انسان وارسته مانند حضرت امام را دیدند و تا پای جان از شریعت الهی دفاع کردند بنابراین ما نسبت به این مردم، شهدا و کشور دِین داریم که باید آن را ادا کنیم.
نکته قابل توجه نقش رسانهها در انگاره سازی غلط رسانهها در خصوص پدیدههای مختلف، از جمله ادراک غلط از شخصیتهای سیاسی است، مردم ایران باید بدانند که امروزه فردی که قصد ورود به عرصۀ سیاست را دارد، امکان همراه کردن رسانههای مختلف با خود را خواهد داشت، بسیاری از این رسانهها حاضر به فروش خدمات خود هستند بنابراین مخاطب باید در مواجهه با آنها هوشمندانه رفتار کند.
نقش گروههای مرجع (روحانیون، رجال سیاسی، دانشگاهی، هنرمندان و…) نیز اثر به سزایی در معرفی نامزد پیروز دارد، هرچند همه این رسانهها و گروههای مرجع فقط پیش از قرار گرفتن فرد پشت صندوق رأی اثر گذار هستند، هنگامی که کسی پشت صندوق میایستد، در نهایت سرنوشت خود را رقم خواهد زد به همین جهت باید با دقت بالا اطلاعات را تجزیه و تحلیل کند تا مانع انحراف جریان آگاهی خود شود. تصور میکنم ارکان نظام باید نهادی را برای مطالبهگری وعدهها از مسئولان طراحی کند، متولی آن میتواند دستگاه قضایی یا نهاد دیگری باشد که نظام تشخیص میدهد اما این اراده باید در میان تودههای مردم وجود داشته باشد.
خداوند امر هدایت را بر علما واجب کرده است
رسالت انبیاء الهی هدایت مردم بود. نمونه آن پیامبر (ص) هستند که رسالت دعوت چهره به چهرۀ مردم را برای گرویدن به اسلام را بر عهده داشتند، وظیفهای که ۲۳ سال به طول انجامید و ایشان مصائب زیادی را تحمل کنند، آن زمان هم افرادی در جامعه این شبهه را مطرح میکردند که چرا میخواهید مردم را به اجبار ساکن بهشت کنید! در پاسخ باید گفت که هدایت مطالبه الهی به عنوان خالق جهان هستی از رسول خود بود که پس از رحلت ایشان و ائمه اطهار (ع) بر عهده علماء قرار گرفت، خداوند تبارک و تعالی خود امر هدایت را بر اولیاء الهی و علما واجب کرده است.
معتقدم یکی از دلایل مخالف جدی لیبرال سرمایه داری با دین اسلام این است که اگر شریعت الهی در جهان گسترش پیدا کند، بسیاری از منافذ درآمدی نامشروع آنها مانند قاچاق مواد مخدر، دایر کردن مراکز فساد، تولید و فروش مسکرات و… بسته خواهد شد، برخی کارخانههای سلاح حیات آنها را تضمین میکند و به دنبال شعله ور کردن آتش جنگ در جهان هستند، چرا که میدانند گسترش اسلام آنان را زمینگیر خواهد کرد. مسئولیت اصلی آگاه کردن مردم در مسائل فرهنگی بر عهده حاکمیت الهی است.
مناصب نظام عاریه مردم به مسئولان است
هنگامی که جریانی اراده میکند تا حکومت اسلامی عاری از مردم سالاری دینی باشد، در ابتدا منش و تفکر امام (ره) و مقام معظم رهبری تحریف میکنند. تلاش خواهند کرد تا نقاط قوت او را نابود کنند. نقطه قوت نظام اسلامی؛ مردم هستند بنابراین دشمنان تلاش میکنند تا مردم از همراهی نظام اسلامی دلسرد شوند، در حالی که این انقلاب و مناصب عاریه مردم به مسئولین است.
دولت جمهوری اسلامی یکی از دستآوردهای انقلاب اسلامی هست و مردم نقطه قوت نظام این مردم هستند برای همین دشمن تلاش میکند تا به وسیله کنترل جریان آگاهی ادراک مردم را عوض کنند و اهداف سیاه خود را محقق کنند، به همین جهت رکن اصلی مواجهه فعال با آنها بصیرت افزایی در بین مردم است تا مغلوب این جریان نشوند.
نظر شما