خبرگزاری مهر _ گروه جامعه؛ امسال شعار روز جهانی موزهها و میراث فرهنگی از سوی شورای بینالمللی ایکوم جهانی، آینده موزهها: بازتوانی و باز اندیشی اعلام شده است. هر سال این شعار از سوی ایکوم اعلام شده و برای آن پوستری نیز منتشر میشود تا موزهها روی آن موضوع تأکید داشته باشند.
این بار هم با توجه به انتشار ویروس کرونا در جهان و تعطیلی بسیاری از موزهها در کشور سعی شد در این شعار به موضوعات دیجیتالی در زندگی موزهها بپردازد. ایکوم جهانی با استفاده از تصویر فردی که عینک VR زده در تلاش بوده تا جنبههای دیگر موزه داری را یادآوری کند. چنانکه در یک سال و نیم گذشته بسیاری از موزههای دنیا با وجود تعطیلی مداوم یا پاره وقت، سعی داشتهاند با استفاده از فناوریهای جدید و تکنولوژی موزهها را به اشکال متنوع دیگری به مخاطبان خود نشاندهند.
در ایران نیز با وجود قهر چندین ساله موزهها با فضای مجازی و شاید ترس از ورود به آن، بسیاری از موزهها ناگزیر شدند تا تعامل با مخاطب خود را از این طریق حفظ کنند. در این راه بسیاری از آنها به موفقیتهایی نیز رسیدند که شاید تصورش را هم نمیکردند ورود به فضای مجازی و استفاده از تکنولوژیهای روز چنین دستاوردهایی برای آنها داشته باشند.
از زمان انتشار ویروس تا کنون بسیاری از موزهها اطلاعات اشیا یا رویدادها را با مخاطبان بیشتری به اشتراک گذاشتند و اطلاعات بیشتری نیز دریافت کردهاند. حالا در شعار امسال به این موضوع بیشتر تاکید شده و استفاده از ابزارهای جدیدتر پیشنهاد شده است.
موزههای جهان در حال تغییر
در این باره رضا دبیری نژاد رئیس موزه ملی ملک و یکی از کارشناسان باسابقه موزه داری در کشور، گفت: زمانی که شعارها را در کنار هم قرار میدهیم میبینیم همه آنها از تحولی برای جهان موزهها خبر میدهند. اگر این شعار را در کنار شعارهای دیگر قرار دهیم میبینیم که میگویند موزههای جهان در حال تغییر هستند و باید دوباره خود را پیدا کنند. از همین جهت بازیابی و یا بازدیدن به این موضوع مربوط میشود که انگار باید یک بار دیگر بایستیم و به موقعیت خود نگاه کنیم.
حتی اگر یک موزه کوچک داریم یا اگر یک راوی خوبی هستیم از هر نوع مفهوم موزهای در پلتفرمهای مختلف میتوانیم استفاده کنیم، گفتگو کرده، روایت بسازیم و آموزش دهیم وی افزود: به نظر میآید همه باید یک بار دیگر چشم اندازشان را برای موزه تعریف کنند. اما شاید بسیاری از موزهها تا به حال تصویری از آینده تعریف نکرده بودند که حالا بخواهند دوباره باز تصویر سازی کنند و به این سوال پاسخ دهند که آینده موزه در نسبت آینده جامعه؛ کجا قرار خواهد گرفت و چه نقشی خواهد داشت. شرایط جدید به ما نشان میدهد که یک نفر خارج از موزه میتواند موزه دار باشد. اگر کسی اهل موزه داری است، الان زیست مجازی این امکان را برای او ایجاد کرده که بتواند با پلتفرمهای مختلفی در رابطه با موزه فعالیت کند. به ویژه اینکه الان به نظر میرسد شوک پاندمی و به تبع آن شوک فضای مجازی جدی تر شده است و این نشان میدهد که اگر قبل از آن به گستره گردآوری آثار فکر میکردیم و به این سوال باید پاسخ میدادیم که چطور در سطح بینالمللی میتوان کار کرد و یا فقط موزههای بزرگ میتوانند در سطح جهانی تعامل کنند اما الان در شرایط برابر ایستادهایم که به ما میگوید حتی اگر یک موزه کوچک داریم یا اگر یک راوی خوبی هستیم از هر نوع مفهوم موزهای در پلتفرمهای مختلف میتوانیم استفاده کنیم، گفتگو کرده، روایت بسازیم و آموزش دهیم.
رئیس موزه ملی ملک گفت: اکنون شرایطی به وجود آمده که موزهها میتوانند از کارشناسان داخلی و بیرونی استفاده کنند اما هنوز کثرت گفتگو شکل نگرفته است. فکر میکنم لازم است نگاه کارمندی و سازمانی را کنار گذاشت. وقتی همه مدیران موزهها وارد زیست مجازی شوند، آن وقت میتوان از کارکنان نیز توقع یادگیری زبان زیست مجازی را داشت.
تابوی فیزیکی شکسته شد
وی افزود: به نظرم من کرونا برای موزهها و حتی مشاغل فرهنگی دیگر کاری کرد که تابوی فیزیکی شکسته شد. تا قبل از این تصور ما از میراث فرهنگی معطوف به فیزیک بود و موزه دار فکر میکرد که اگر موزهای بسته شد، دیگر موزه دار نیست. اما الان این فرصت فراهم شد که بداند اگر شیئی در مخزن هم هست نباید آن را کنار گذاشت و میتوان ارزش فرهنگی آن را به مخاطب نشان داد. اگر ما در عکسها با دو بعد سر و کار داریم و میخواهیم اثری را معرفی کنیم و یا راهنمایی داریم که بعد از مدتی خسته میشود و خستگی او در کارش تأثیر دارد، الان با این موضوع مواجه شدیم که میتوانیم تصویر، تحرک و تعامل را با هم به کار بگیریم. زمانی یک راهنما واسطه بیانی است و زمانی فیلم و عکس.
ما باید تفکر زیست مجازی را یاد بگیریم. ولی اکنون میبینیم که برخی از موزهها هنوز این روند را یاد نگرفتهاند که در این فضا میبایست روایت و قصه گفت و از زبان خشک و رسمی دور شد اما گاهی واسطه بیانی میتواند فضای دیجیتالی باشد. این امکانات به ما کمک میکند به مفهوم مخاطب محوری پی ببریم. اکنون به این مرحله رسیدهایم که دیگر تنها موزه دار، راوی نیست بلکه بازدید کننده هم امکان روایت دارد و اینجاست که یک اثر به واسطه روایتهای دست به دست شده، در اختیار مخاطب قرار میگیرد و مخاطب میتواند در آن روایت سهیم باشد.
این موزه دار گفت: به عنوان مثال ما پستی منتشر کردیم اما مخاطب کارشناس، اطلاعات ما را درباره آن بیشتر کرد و گفت که این طور نبوده است. حالا این امکان را در سایت قرار دادهایم که بتوانیم از نظرات بازدیدکنندگان کارشناس استفاده کنیم. به این ترتیب ما به مستند سازی و جمع آوری اطلاعات بیشتری پرداختهایم. پس ما باید تفکر زیست مجازی را یاد بگیریم. ولی اکنون میبینیم که برخی از موزهها هنوز این روند را یاد نگرفتهاند که در این فضا میبایست روایت و قصه گفت و از زبان خشک و رسمی دور شد.
به نظر میرسد، در شرایط جدید باید دید که یک موزه چطور وظایف خود را انجام میدهد. آیا دیجیتال باید به عنوان ابزار در دست موزه دار باشد و یا اینکه ما داریم به سمت موزه دیجیتال میرویم؟ باید تکنولوژی و دیجیتال را به عنوان وسیله دید یا هدف؟
نظر شما