خبرگزاری مهر -گروه دین و آیین-فاطمه علی آبادی: امام خمینی بزرگترین منادی حق و وحدت در دوران معاصر و مدافع حقیقت خواهی ادیان الهی در قرن بیستم است، ابرمردی که تا سالیان دراز دامنه اندیشه و تفکرش راهنمای انسانیت و بشر است و رهنمودهایش در دنیای پرهیاهوی امروز اگر به کار گرفته شود، سعادت و خیر انسان را یقیناً به ارمغان خواهد آورد.
اندیشه چنین رهبری، اندیشهای الهام گرفته از اصول متعالی کتاب آسمانی است و کردار و پندارش در جستجوی ساخت و تجلی عینی حقیقی انسان است. به مناسبت سالروز رحلت جانسوز بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی، برای واکاوی شخصیت آن عزیز سفر کرده، که به عنوان منادی حق و احیاگر تفکر دینی عصر حاضر شناخته میشود با حجت الاسلام حیدر همتی استاد حوزه و دانشگاه به گفتگو نشستیم که در ادامه میخوانید:
*معنا و مفهوم از احیای تفکر دینی چیست؟
یکی از مفاهیم متداول در ادبیات سیاسی اندیشمندان اجتماعی مسلمان معاصر موضوع احیاگری است که در نسبت با دین به کار رفته است و این اصطلاح بر یک پیش فرضی به نام مرگ دین و دین داری استوار است. حال پرسشی که در این میان قابل طرح است مفهوم مرگ دین چیست؟ تا در نسبت با آن مفهوم احیای دین را نیز معنی کرد.
مفهوم مرگ و حیات در قرآن در نسبت با انسان در ابعاد مختلف جسمی، اعتقادی، اخلاقی، قلبی و.. به کار رفته است و قرآن حتی عدهای را که به ظاهر حرکت جسمانی و زیست حیوانی دارند اما دچار اعتقاد و اخلاق فاسد و یا انحرافی هستند را اموات خطاب کرده است انَّک لاَ تُسْمِعُ الْمَوْتَی وَلاَ تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ؛ و در مقابل کسانی که از حرکت جسمانی برخوردار نیستند هم چون شهدا را احیا و زنده خطاب کرده است و در برخی موارد میان ایمان به دین و پیامبر را موجب حیاتی از نوع حیات طیبه دانسته است. «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَیٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً» و یا «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا استَجیبوا لِلَّهِ وَلِلرَّسولِ إِذا دَعاکُم لِما یُحییکُم الأنفال» این پیشینه باعث گردیده مفهوم احیا دین در ادبیات سیاسی و اجتماعی نیز به کار رود.
منظور از احیای تفکر دینی در این منظر حضور دین در مدیریت و تأثیر گذاری سیاسی و اجتماعی است و مرگ دین در انزوای اجتماعی و عدم حضور در ساحت اجتماعی محسوب میشود، امری که بعد از رنسانس به صورت نظری و عینی و عملی اتفاق افتاد این بود که دین در حوزه نظر و عمل کنار گذاشته شد و مکاتب بشری جایگزین مدیریت دین گردید و دین در حوزه نظر تفسیر به خرافات شد و مفهوم تقابل علم و خرافات را به وجود آورد و تنها کار کرد آن در حیطه قلبی و زبانی و شخصی منحصر گردید. از این رو بود که نیچه از فیلسوفان غرب در تحلیل جامعه مدرن با خدا گفت در دنیای مدرن خدا مرده است منظور از مرگ خدا در دنیای مدرن همان کنار گذاشتن دین در عرصههای مختلف سیاسی و اجتماعی و در ساختار نظامات اجتماعی بوده است یعنی مرگ دین در ساختار و نظام اجتماعی میشود.
مراد از احیای دین در نسبت و میزان تحقق عینی و تأثیر گذاری آن در روابط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بشر مشخص میشود اینکه دین در این معادلات دارای چه نقشی است در غیر این صورت خدای در قلب و ذهن و دین در عقل و ذهن مرگ پذیر نیست و همواره زنده است آنچه مساله مرگ و حیات دین مورد نظر است در نسبت با اجتماع است.
*فرق فیلسوفانی که دغدغه اجتماع سازی داشتند با احیاگران تفکر دینی در چیست؟
در مدل جامعه سازی و ورود به عرصه اجتماعی با دو گروه مواجه هستیم عدهای همان فیلسوفان و نظریه پردازان اجتماعی هستند که دغدغه حیات جامعه را دارند از این رو به ترسیم مدینه فاضله پرداخته اند و اوج تلاش آنها در نوشتن و گفتن بوده است و برای تحقق عینی آن وارد مبارزه و جهاد نمیشدند از این رو بیشتر اصلاح گرا هستند تا انقلابی و در مقیاس امروزی اهل نشست علمی و نظریه پردازی و شرکت در کنفرانس به شمار میروند.
مراد از احیای دین در نسبت و میزان تحقق عینی و تأثیر گذاری آن در روابط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بشر مشخص میشود اینکه دین در این معادلات دارای چه نقشی است در غیر این صورت خدای در قلب و ذهن و دین در عقل و ذهن مرگ پذیر نیست و همواره زنده است آنچه مساله مرگ و حیات دین مورد نظر است در نسبت با اجتماع است
اما گروه دوم احیاگران اجتماعی برآمده از گفتمان دینی یعنی حرکت انبیا و اولیای الهی در طول تاریخ بوده و اهل قیام و جهاد علیه طاغوت، براندازی نظام ظالمانه و جایگزینی نظام عادلانه هستند. رویکرد آنها انقلاب در اجتماع، براندازی نظام باطل و جایگزینی نظام عادلانه است در این نوع رفتار صرفاً به گفتن و نوشتن اکتفا نمیشود بلکه به دنبال تحقق عینی و عملی است امام خمینی (ره) برآمده از گفتمان احیاگران دینی انبیا است که به دنبال تحقق عینی دین در عرصه اجتماع است.
*حضرت آیت الله خامنهای، امام خمینی (ره) را به عنوان احیاگر تفکر دینی چگونه توصیف میکنند؟
مقام معظم رهبری در تبیین این بعد از سلوک امام خمینی (ره) میفرمایند: فرق دیگر امام خمینی در نسبت با سایر علما در این بوده است که در مبارزه صرفاً بر گفتار و نوشتار اکتفا نکرد و اجتماع را نیز همانند ساختمانی میداند که بر اساس دین باید آن را ساخت و آباد کرد. ایشان از جمله ویژگیهای امام خمینی را در اصل حرکت هدف دار همراه با ایمان و اخلاص و در پیمودن راه و منحصر نکردن وظیفه در گفتار و نوشتار دانسته اند. امام، برای حیات دوباره اسلام، درست همان راهی را پیمود که رسول معظم (ص) پیموده بودند؛ در انقلاب، به گفتن و نوشتن و تبیین اکتفا نمیشود، بلکه پیمودن و سنگر به سنگر پیش رفتن و خود را به هدف رساندن، اصل و محور قرار میگیرد، گفتن و نوشتن هم در خدمت همین حرکت تا رسیدن به هدف یعنی حاکمیت بخشیدن به دین خدا و متلاشی ساختن قدرت شیطانی طاغوت در میاید.
ایشان نگاههای صرفاً انتزاعی و نظریه پردازی درجهت ساختن جامعه مطلوب را ناکارآمد دانسته و به تفکیک روش انبیا از برخی فلاسفه، در ساختن جامعه مطلوب فرموده اند: «مصلحین، میخواهند جامعه را اصلاح کنند اما، کسان دیگر هم هستند که همین اندازه هم حرکت نمیکنند، اگرچه افکاری دارند، پیشنهادهایی برای ساخت یک جامعه مطلوب و ایده آل دارند، اما تلاش ندارند، فلاسفه از این قبیل اند، بیشتر فلاسفه اجتماعی، که یک طرحی را برای نظام اجتماعی ارائه داده اند از این قبیل اند، درگذشته هم، ما در تاریخ این گونه فیلسوفانی داشتیم. در دورانهای اخیر، در همه نقاط جهان، بسیاری از نقاط جهان و در کشور خودمان هم داشتیم…، پیغمبران و رسول گرامی ما اصلاً روششان با این روش تفاوت دارد.
رهبر انقلاب عینیت بخشی به دین را از دیگر ویژگیهای متمایز امام خمینی (ره) در مقایسه با سایر علمای میدانند. ایشان فرمودند «در گذشته همین ایران و ملت و موقعیت جغرافیایی و همین فقه و قرآن و نهجالبلاغه بود، اما در واقع چیزی نداشتیم و روز به روز عقب تر میرفتیم و بیشتر بر سرمان میخورد و شخصیت ما هضم میشد. بعد امام که پدید آمد و قدم در صحنه گذاشت، مثل وجودی که ماهیات را هستی و تحقق میبخشد و مثل خورشیدی که میتابد و اشیا را آشکار میکند و مانند روحی که به کالبدی دمیده میشود و اجزای آن را زنده میسازد، ما را زنده و نمایان کرد و به حرکت درآورد آن وقت ارزش جغرافیایی و تاریخی و فرهنگ گذشته و قرآن و نهجالبلاغه و ملت ما احیا شد و به کارمان آمد».
مقام معظم رهبری ضمن اشاره به حدیث مشهور افضلیت مداد علما بر خون شهدا به بیان وجه افضلیت آن اشاره کرده اند با این بیان که این افضلیت معنایش این است که آن عالم میتواند محتوای ذهن انسانی را تبدیل به چیزی کند که از این جسم به اصطلاح رایج امروز، از این سخت افزار موجود بشری یک انسان متعالی، یک انسان پیشرو و یک انسان فعال و مقاوم بسازد یک عالم میتواند این کار را بکند.
این که مفهوم حیات چیست و دارای چه مولفههایی است از ابعاد مختلف مورد بحث واقع شده است از جمله ارکان حیات علم و قدرت است هر چه قدر موجود دارای آگاهی باشد زندهتر است. از این رو زمان آگاهی و مواجه فعال داشتن با حوادث را نیز میتوان از شاخصههای احیاگران دین نام برد.
حضرت آیت الله خامنهای در این باره میفرمایند زمان زدگی و بیخبری از زمان دو آسیب در نسبت با دین داری است که اولی دین شناسی را به التقاط و عدم خلوص سوق داده که نتیجه آن همان نابودی دین است و بی خبری از زمان، دین شناسی را با فقدان پرسش و سوال مواجه خواهد کرد، که حاصلش، ناتوانی ایدئولوژی دینی و ناسازگاری آن با اندیشههای ناب و تحولات زمان است.
عدم آگاهی از تحولات زمان موجب میگردد در دورانی که باید مفید واقع بشوند مفید واقع نشوند اگرچه عالم هم بوده و بی دین نیز نباشند اما در عین حال خدشهها و ضررهایی نیز وارد میکنند علم و تقوا و آگاهی سیاسی و اجتماعی در اختیار انسان است با این سه خصوصیت میتوان سرباز خط شد. قدرت نیز از مؤلفههای دیگر حیات است و نشانه آن مواجه فعال با حوادث زمانه و تسلیم ناپذیری است اصل مقاومت و نیز تأثیر گذاری از نشانههای قدرت به شمار میآید.
حضرت آیت الله خامنهای در این باره میفرمایند آیا مناسب است که بزرگان و علما و مدرسان محققان و عناصر اصلی حوزهای علمیه بگویند حالا مینشینیم بالاخره هر تغییری که زمانه لازم دانست خودش ایجاد خواهد کرد؟ این درست نیست؟ انفعال بهتر است یا فعل؟ مثبت بودن و ایجاد کردن و آفریدن بهتر است یا تسلیم قضا و قدر شدن نه آن قضا و قدر الهی بلکه قضا و قدر انسانی و شیطانی و بشری که هر طور دستهای گوناگون میخواهند خودشان بیایند درست کنند یا بر طبق سهل انگاریهای ما، هرچه میخواهد پیش آید؟ کدام بهتر است بر پایه این نگرش احیاگران دینی نقش فعال و آفرینش گر در نسبت با پدیده های عالم دارد و این برخلاف نگرش منفعلانه و تسلیم پذیر است.
مفهوم احیای دین در نسبت با میزان اثر بخشی آن در اجتماع معنی پیدا میکند دو مؤلفه علم و قدرت اساس حیات مندی موجودات را در نسبت با انسان و اجتماع است و امام خمینی احیاگر دین در ابعاد اجتماعی بر پایه علم و قدرت بود.
نظر شما