۳۱ خرداد ۱۴۰۰، ۱۸:۰۸

از مناقشه قره باغ تا دالان زنگزور؛

ترانزیت انرژی در قفقاز جنوبی/نوسان ترکیه درچارچوب ائتلاف های سیال

ترانزیت انرژی در قفقاز جنوبی/نوسان ترکیه درچارچوب ائتلاف های سیال

رقابت بر سر راه های مواصلاتی قفقاز جنوبی در ۱۰ سال آینده، شدت بیشتری خواهد گرفت که در اغلب آنها از جمله در مورد «دالان زنگزور» که با منافع ایران گره خورده، شاهد نقش آفرینی ترکیه خواهیم بود.

خبرگزاری مهر، گروه بین الملل - مریم خرمائی: رقابت پارلمانی ارمنستان که یکشنبه این هفته برگزار شد؛ در حالی با پیروزی حزب «نیکول پاشینیان» کفیل نخست وزیری این کشور پایان یافت که از همان ابتدا نیز گمان می‌رفت بقای دولت او راهگشای حفظ توافق آتش بسی باشد که به جنگ دوم قره باغ پایان داد. اپوزیسیون ارمنستان از اینکه اراضی اشغال شده در جنگ اول قره باغ به جمهوری آذربایجان بازگشته است؛ به شدت ناراضی هستند و حضورشان در صحنه قدرت می‌توانست دستاوردهای آتش بس را که با میانجیگری مسکو حاصل شد؛ به باد دهد. اما نارضایتی اپوزیسیون ارمنستان از آتش بس قره باغ در مقایسه با آنچه این روزها به مطالبه اصلی دولت باکو تبدیل شده و گاه به زبان تهدید و گاه با لحنی دوستانه بیان می‌شود؛ موضوع نسبتاً قدیمی به نظر می‌رسد. باکو با برخورداری از حمایت آنکارا و با استناد به بند ۹ توافق قره باغ، خواهان ایجاد کریدوری است که با نام «دالان زنگزور» شناخته می‌شود و می‌تواند با پل زدن از روی منطقه خودمختار نخجوان، ترکیه را به جمهوری آذربایجان و از آنجا به حوزه انرژی آسیای میانه متصل کند. اما شیوه ایجاد این پل ارتباطی کوچک تأثیری بزرگ بر ژئوپلیتیک قفقاز جنوبی و سهم ایران از معادلات این منطقه خواهد داشت.

راه‌های مواصلاتی؛ رقابت داغ در قفقاز جنوبی

در دورنمای ۱۰ تا ۲۰ سال آینده، امکان بروز درگیری نظامی در منطقه که در یک سوی آن چین- روسیه و در سوی دیگر آمریکا-ترکیه قرار دارند؛ افزایش می‌یابد درخواست مسکو برای بازگشایی کریدورهای ترانزیتی قفقاز جنوبی که طی ۲۵ سال گذشته، به دلیل مناقشه باکو-ایروان بر سر قره باغ مسدود بود؛ به ایجاد تنش‌های جدید میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان منجر شده و دغدغه‌هایی را برای سایر کشورهای ذی نفع در این منطقه به وجود آورده است.

به لحاظ جغرافیایی، قفقاز جنوبی مرز اروپای شرقی و آسیای غربی تلقی می‌شود و منطقه‌ای مابین گرجستان، ارمنستان و جمهوری آذربایجان را پوشش می‌دهد.

نگرانی‌ها از آن بابت است که در صورت بازگشایی این کریدورها، موقعیت ژئوپلیتیکی منطقه دستخوش تغییر می‌شود. اما این دغدغه‌ها می‌تواند مقدمه‌ای باشد بر آغاز مشکلات ژئواکونومیکی و ژئوپلیتیکی بیشتر که این می‌تواند شامل تشدید رقابت داخلی میان سه کشور حوزه قفقاز جنوبی و رقابت فرامنطقه ای به ویژه میان روسیه، چین و ترکیه برای دسترسی به سایر راه‌های ترانزیتی قفقاز جنوبی باشد.

به این ترتیب، تنش‌هایی که بر سر کریدورهای مواصلاتی منطقه قفقاز جنوبی آغاز شده دست کم در ۱۰ سال آینده، شدت بیشتری به خود خواهد گرفت و این فقط به دلیل اختلافات قومی، مذهبی و سیاسی موجود (مانند آنچه در قره باغ دیدیم) نیست؛ بلکه بیشتر از آن بابت است که بازیگران فرامنطقه ای بسته به منافع خود خواهان شکوفایی یا فروپاشی برخی از این کریدورها هستند. برای همین است که در دورنمای ۱۰ تا ۲۰ سال آینده، امکان بروز درگیری نظامی در منطقه که در یک سوی آن چین- روسیه و در سوی دیگر آمریکا-ترکیه قرار دارند؛ افزایش می‌یابد. با این حال، این ائتلاف‌ها هم می‌تواند به دلیل عدم همپوشانی در برخی منافع ملی شکننده باشد. برای مثال، در جنگ اخیر قره باغ، موضع آنکارا مبنی بر حمایت از جمهوری آذربایجان با موضع واشنگتن و دیگر شرکای اروپایی ناتو مبنی بر حمایت از ارمنستان همپوشانی نداشت.

اگر قفقاز جنوبی به راهی برای ارتباط شمال به جنوب تبدیل شود؛ به ائتلاف میان روسیه –ایران منجر شده و سد راه توسعه بلوک ترکیه-آمریکا برای نفوذ و تأثیرگذاری در منطقه قفقاز و آسیای میانه می‌شود در این میان، شمار کریدورهای فعال یا در دست بررسی قفقاز جنوبی نیز بسیار بیشتر از آن چیزی است که در تصور ما بگنجد. برخی از مهمترین این راه‌های مواصلاتی عبارتند از: «باکو- تفلیس-قارص»، «یک کمربند- یک جاده» چین که مجموعه‌ای از کریدورها در حد فاصل مناطق قفقاز و خزر را پوشش می‌دهد، کریدورهایی که با خاتمه یافتن مناقشه ارضی قره باغ طبق بند ۹ معاهده آذربایجان-روسیه- ارمنستان احتمال باز شدن آنها وجود دارد، کانال‌های در دست احداثی که در حدفاصل دریای خزر تا دریای سیاه قرار دارد، کانال‌های در دست احداث مابین خزر و خلیج فارس، «راه لاجورد» که افغانستان را به اروپا متصل می‌کند و کریدور TRACECA که آسیای میانه را به قفقاز و اروپا وصل می‌کند.

آینده این کریدورها تعیین کننده اهمیت راه‌های مواصلاتی دیگر در محورهای شرق-غرب و شمال-جنوب است. چنانچه، قفقاز جنوبی به راهی برای ارتباط شرق و غرب تبدیل شود؛ از اهمیت کانال سوئز و راه‌های مواصلاتی «دریای شمال» واقع در بخش شمالی قاره اروپا می کاهد. اما اگر قفقاز جنوبی به راهی برای ارتباط شمال به جنوب تبدیل شود؛ به ائتلاف میان روسیه –ایران منجر شده و سد راه توسعه بلوک ترکیه-آمریکا برای نفوذ و تأثیرگذاری در منطقه قفقاز و آسیای میانه می‌شود.

ترانزیت انرژی در قفقاز جنوبی/نوسان ترکیه در چارچوب انتلافهای سیال

اما همانطور که پیشتر گفتیم، این ائتلاف‌ها در راستای تأمین منافع ملی قابل تغییر است. به عنوان مثال ترکیه اگرچه می‌تواند به عنوان عضوی از ناتو با جبهه آمریکا ائتلاف کند؛ اما در راستای پیشبرد سیاست‌های مستقل خود در منطقه قفقاز و آسیای میانه، از توانایی ائتلاف با روسیه و دیگر کشورها نیز برخوردار است.

اما همانطور که پیشتر گفتیم، این ائتلاف‌ها در راستای تأمین منافع ملی قابل تغییر است و سیال بودن چارچوب‌های همکاری در قفقاز جنوبی می‌تواند همزمان، تهدید و فرصت تلقی شود برای همین است که بعد از جنگ ۲۰۲۰ قره باغ، آنکارا پیشنهاد ایجاد یک چارچوب جدید تحت عنوان «پلتفرم همکاری منطقه‌ای شش جانبه» را مطرح کرد که شامل روسیه، جمهوری آذربایجان، ایران، ترکیه، گرجستان و ارمنستان است. تقریباً به طور همزمان، تهران نیز پیشنهاد مشابهی را مطرح کرد که به مدل (۳+۳) معروف است و شامل سه کشور حوزه قفقاز جنوبی (جمهوری آذربایجان، ارمنستان، گرجستان) و سه کشور فرامنطقه ای ایران، ترکیه و روسیه می‌شود.

اگرچه جمهوری آذربایجان و روسیه از هر دو طرح پیشنهادی ایران و ترکیه که شباهت‌هایی با یکدیگر دارند، استقبال کرده اند؛ اما ارمنستان و گرجستان هنوز آمادگی پذیرش این طرح‌ها را ندارند.

برای ارمنستان، ناکامی در جنگ قره باغ به لحاظ حیثیتی سنگین تمام شده و با توجه به نارضایتی‌های داخلی، پیش بینی اینکه ایروان در نهایت دست دوستی باکو-آنکارا را بفشارد دشوار است.

در مورد گرجستان نیز با توجه به مناقشات ارضی که با روسیه از باب مالکیت منطقه «آبخازیا و اوستیای جنوبی» دارد؛ وضع به همین منوال خواهد بود.

دالان زنگزور؛ یک ابهام ژئوپلیتیکی

سیال بودن چارچوب‌های همکاری در قفقاز جنوبی می‌تواند همزمان، تهدید و فرصت تلقی شود. برای همین است که به موازات مدل‌های خوش بینانه ای که در قالب همکاری‌های شش جانبه یا ۳+۳ ارائه می‌شود؛ باید احتمال‌های ناخوشایند را هم در نظر گرفت. در این فرضیه‌ها هم سرنخ به ترکیه می‌رسد- کشوری که به طور همزمان از کارت‌های ملی گرایی، قومیت گرایی (که با مؤلفه‌های فرهنگی-زبانی شناخته می‌شود) و مذهب برای نقب زدن به دل فرصت‌های راهبردی منطقه قفقاز جنوبی ازجمله ذخایر انرژی استفاده می‌کند.

با باز شدن دالان زنگزور و با اتصال نخجوان به جمهوری آذربایجان، ترکیه راه خود را به دریای خزر و از آنجا به آسیای میانه باز می‌کند

طی دو روز گذشته، وزرای خارجه جمهوری آذربایجان و ترکیه با توجه به برگزاری انتخابات پارلمانی ارمنستان، از دولت آتی ایروان (که اکنون معلوم شده ادامه دولت قبلی است) خواسته اند تا با رعایت حسن همجواری، از فرصت‌های پیش رو استفاده کند. منظور آنها از فرصت، باز شدن کریدور «زنگزور» است که در مجاورت منطقه مرزی ایران-ارمنستان قرار دارد و می‌تواند از طریق نخجوان- منطقه تابع اما برون بومیِ جمهوری آذربایجان- میان این کشور و ترکیه پل بزند.

اگرچه این پیشنهاد با لحنی دوستانه بیان می‌شود اما در آن نوعی تهدید نهفته است که با توجه به «بیانیه شوشا» که در تاریخ ۲۵ خرداد میان آنکارا-باکو بسته شد و در آن به همکاری نظامی طرفین درصورت به مخاطره افتادن امنیت هر یک از آنها اشاره شده است؛ می‌توان اینگونه برداشت کرد که ترکیه و جمهوری آذربایجان برای باز کردن این کریدور از توسل به گزینه نظامی نیز ابایی نخواهند داشت.

ایران با ایجاد گذرگاه مشکلی ندارد اما ایجاد دالانی به وسعت استان سیونیک ارمنستان را نخواهد پذیرفت چرا که به این ترتیب، اشراف ژئوپلیتیکی خود را از دست می‌دهد الهام علی اف رئیس جمهور آذربایجان پیشتر در اردیبهشت ماه گفته بود «ایجاد کریدور زنگزور کاملاً منافع ملی، تاریخی و آینده ما را برآورده می‌کند. خواه ارمنستان بخواهد یا نه، مسیر زنگزور را اجرا خواهیم کرد. اگر ارمنستان بخواهد، ما این مسئله را راحت تر حل خواهیم کرد، اگر این کار را نکند، ما با زور آن را حل می‌کنیم.»

حل مسئله از راه نظامی به منزله تصرف استان «سیونیک» ارمنستان و از دست رفتن مرز مشترک ایران با این کشور است. به این ترتیب، با اتصال نخجوان به جمهوری آذربایجان، ترکیه راه خود را به دریای خزر و از آنجا به آسیای میانه باز می‌کند.

از طرفی، خط لوله انتقال گاز ترکیه به نخجوان نیز تا ۲۰۲۲ عملیاتی می‌شود. در حال حاضر گاز نخجوان از جمهوری آذربایجان وارد ایران شده و پس از کسر مقداری از آن، تحویل نخجوان می‌شود. اگر سیونیک به دست جمهوری آذربایجان بیفتد؛ نخجوان از وابستگی به مسیر انرژی و خاک ایران بی نیاز می‌شود.

https://media.mehrnews.com/d/2021/04/25/4/3749780.jpg

از طرفی، حتی اگر ترکیه و جمهوری آذربایجان از راه صلح آمیز، ارمنستان را به بازگشایی کریدور زنگزور مجاب کنند؛ باز هم احتمال اینکه سهم ایران از مرز ارمنستان نادیده گرفته شود؛ وجود خواهد داشت. ایران با بازگشایی راه‌های مواصلاتی مشکلی ندارد اما مسلماً ایجاد دالانی به وسعت استان سیونیک ارمنستان را هم نخواهد پذیرفت چرا که به این ترتیب، اشراف ژئوپلیتیکی خود را از دست می‌دهد.

همه چیز به تفسیر طرفین توافق قره باغ از بند ۹ این پیمان بستگی دارد. طرف آذربایجانی برداشتی حداکثری از بند ۹ توافقنامه دارد تا کریدوری از سرزمین اصلی آذربایجان با گذر از خاک ارمنستان به سمت نخجوان ایجاد کند.

تا این جای کار ارمنستان از پذیرش پیشنهاد باکو طفره رفته و با توجه به اینکه در بندهای ۳ و ۶ توافق به طور صریح به کریدور «لاچین» اشاره شده، این طور برداشت می‌کند که منظور از بازگشایی راه مواصلاتی به همین کریدور محدود می‌شود.

بهترین راه، ادامه مذاکره در راستای انعقاد یک موافقت نامه تکمیلی برای ابهام زدایی از بند ۹ توافقنامه قره باغ است از سوی دیگر، به رغم تهدیدهای قبلی جمهوری آذربایجان و همین طور اعلام همکاری نظامی با ترکیه طبق بیانیه شوشا، این طور به نظر نمی‌آید که دو کشور واقعاً قصد داشته باشند مطالبات خود را از راه‌های تنش آفرین دنبال کنند. در این میان، روسیه هم اگرچه با بازگشایی راه‌های مواصلاتی موافق است اما بعید به نظر می‌رسد نسبت به وقوع مجدد جنگ در منطقه بی تفاوت باشد. این گمانه زنی با توجه به واکنش نسبتاً تندی که روسیه به بیانیه شوشا به ویژه احتمال احداث پایگاه نظامی ترکیه (به عنوان عضوی از ناتو) در مجاورت مرزهای خود نشان داد؛ قابل توجیه است.

روسیه به این بهانه در مناقشه قره باغ از دخالت نظامی خودداری و به نقش میانجی بسنده کرد که می‌گفت این درگیری‌ها در خاک ارمنستان که یکی از کشورهای عضو است؛ رخ نداده حال آنکه درگیری نظامی در استان سیونیک ارمنستان، روسیه را به این دلیل که به تمامیت ارضی یکی از کشورهای عضو پیمان امنیت جمعی تعدی شده است، مجاب به انجام تعهداتش در چارچوب این پیمان خواهد کرد حال آنکه دو پایگاه نظامی هم در ایروان و گیومری دارد.

با توجه به بعید بودن اجرای سناریوی نظامی، به نظر حل مسئله راه‌های مواصلاتی که در نتیجه توافق قره باغ بازگشایی خواهد شد، با توسل به روش‌های کمابیش صلح جویانه تر، میسر خواهد بود حال آنکه با توجه به پافشاری ایران برای برخورداری از حقوق مرزی خود، به نظر می‌آید که بهترین راه، ادامه مذاکره در راستای انعقاد یک موافقت نامه تکمیلی برای ابهام زدایی از بند ۹ توافقنامه قره باغ باشد.

کد خبر 5241113

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha

    نظرات

    • IR ۰۱:۲۷ - ۱۴۰۰/۰۴/۰۱
      3 5
      نام ایرانی دریای شمال، دریای کاسپین است نه خزر . خزر نام پانترکیستی است .نامی که همین افرادی که میخواهند مرز ایران با ارمنستان رو قطع کنند روی آن پافشاری می کنند.چطور ما ایرانی ها قبول نمی کنیم که در قفقاز دور بخوریم توسط پانترکیستها ، اما حاضر به بکاربردن نام ایرانی این دریا یعنی کاسپین نیستیم!!!!
      • IR ۱۸:۰۱ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۵
        1 0
        کلمه کاسپی از دو جز کاس+ پی به معنای سرزمین کاس ها تشکیل شده.کاس واریانت دیگری از کلمه قاز/ آز و قز( قزاقستان) و خز است.خز+ ار= خزر،آز+ار= آذر.کلمه آذر هم در منابع تاریخی و عربی با پسوند " بی" ترکیب شده و واژه " آذربی" و آذربیجان را به وجود آورده نتیجه: کاسپی،قزاق،خزر و آذر یک کلمه را تشکیل داده