خبرگزاری مهر -گروه هنر-عطیه مؤذن: «هفت روز سیما» عنوان بسته خبری-تحلیلی ویژهای است که در پایان هر هفته به بازخوانی اهم تحولات خبری مرتبط با متن و حاشیه تولیدات صداوسیما و اتفاقات پیرامونی آن در طول هفته میپردازد.
در این بسته خبری هفتگی تلاش کردیم در کنار خبرهای رسمی فعالیت برنامهسازان و مدیران سیما، نیمنگاهی به حواشی رسانهای و حتی شایعاتی که بهرغم غیررسمی بودن میتوانستند در اخبار مرتبط با سیما تأثیرگذار باشند هم داشته باشیم.
امروز پنجشنبه دهم تیرماه میتوانید با شماره ۸۵ بسته خبری «هفت روز سیما» در مرور متن و حاشیه اتفاقات تلویزیون و خارج از تلویزیون در هفتهای که گذشت، با ما همراه شوید.
چهره هفته؛ هومن برق نورد
هومن برق نورد این سالها آنقدر در نقشهای طنز و کمدی پررنگ ظاهر شده است که شاید مخاطب عادی به ویژه غیرتهرانی که او را در سالنهای تئاتر و بر صحنه درامهای جدی و چالش دار کمتر دیده است، نداند او هم از تئاتریهای کوچ کرده به تلویزیون است. حضور او در نقشهای کمدی و همراهی با زوج هنریاش بهنام تشکر توانست موفقیتهای زیادی را برایش به همراه آورد و به عنوان یک بازیگر کمدی در نگاه مردم تثبیت شود.
با این حال برق نورد تلاش کرده است مثل خیلی از کمدین ها هر از گاهی در نقشهای جدی و سریالهای ملودرام هم حضور داشته باشد تا نام کمدین روی او باقی نماند و احتمالاً صرفاً با کمدیها شناخته نشود.
او سال گذشته در سریال «دادستان» مسعود ده نمکی نقشی کاملاً جدی از یک مأمور امنیتی را ایفا کرد، قبل تر از آن هم در سریال «شهرزاد» با نقشی نه چندان مشابه اما در همین فضای جدی ظاهر شده بود. برق نورد این سالها در طنزها و کمدیهای مختلف از جمله «آچمز»، «دزد و پلیس»، «ساختمان پزشکان»، «پرده نشین»، «پادری» و… حضور یافته که برخی با اقبال بیشتری هم همراه بودهاند.
او به تازگی هم در سریال «زیرخاکی» جلیل سامان دیده شد که برخلاف تیپهایی که تاکنون ظاهر شده بود شخصیتی نه جدی اما عاقل را بازی کرد. شخصیتی که در کنار پژمان جمشیدی توانست بر مفرح بودن کار بیفزاید و حالا بعد از آن سریال دوباره با شخصیت آشنای «دودکش» و «پادری» به میان مخاطبان تلویزیون بازگشته است.
نقشی او در زمان اولیه پخش سریال هم مورد توجه قرار گرفت و تیکه کلامهای این بازیگر مثل «آمپاس» یا «قمپوز در کردن» برای مخاطبانش جالب توجه بود.
سریال «دودکش» که تنها طنز این شبهای تلویزیون در میان دیگر سریالهای شبکههاست و شبکه یک با یک طراحی درست در کنداکتور، همچنان مخاطبانش را با یک طنز جدید حفظ کرده است.
حاشیه هفته؛ مهران مدیری و سوالات گاف دار
چند هفتهای است که پخش سری جدید «دورهمی» با اجرا و کارگردانی مهران مدیری روی آنتن شبکه نسیم رفته است. مسابقهای که مدیری در تیزر اولیه به سبک بسیاری از مسابقات تلویزیون، آن را مسابقهای برای ارتقای دانش و اطلاعات عمومی مخاطبان عنوان کرد.
با این حال در همین قسمتهای ابتدایی سوتیهای در برخی از سوالات بود که با واکنشهای مختلفی در شبکههای اجتماعی رو به رو شد. سوتیهایی که باعث شد برخی به جای طراحی سوال و برنامه ساز خود مدیری را نشانه بروند که چطور سوال را میخواند و روی جواب غلط صحه میگذارد درحالیکه با توجه به پیشینه او چه در کارنامه کاریاش و چه در ادعاهایش حداقل انتظار بود که چنین گافی هیچ وقت به آنتن تلویزیون نمیرسید. به ویژه که برنامه به شکل تولیدی ضبط میشود و حتی یک نفر در برنامه این اشتباهات فاحش را گوشزد نکرده است.
از جمله این سوالات گاف دار که در شبکههای اجتماعی هم وایرال شد مربوط به یکی از فیلمهای هیچکاک بود که گزینه صحیح اصلاً در میان پاسخها وجود نداشت.
در یکی از قسمتها این سوال پرسیده میشود که «فیلمی از آلفرد هیچکاک با داستانی در مورد کارآگاهی که دچار بیماری خاص است» و گزینههای پاسخ آن فیلمهای «روانی» و «پرندگان» است، در حالی که پاسخ اصلی فیلم «سرگیجه» است! اما در حالی که شرکت کننده جواب غلط میدهد مدیری هم در این باره توضیحی نمیدهد و بعداً در شبکههای اجتماعی این گاف سوال مشخص میشود.
این نوع سوالات اشتباه چند باری در قسمتهای مختلف برنامه پیش میآید و واکنشهایی را هم در بر داشته است.
برخی با تکرار چند سوال اشتباه در قسمتهای اولیه «دورهمی» جدید، به واکنشهای او نسبت به هول شدنها، ندانستنها و جهل مردم در برابر سوالات وی در آیتم مجموعههای قبلی «دورهمی» ارجاع دادند که با نوعی نگاه از بالا به پایین هم همراه بوده است یا یادآوری میکردند که او که این چنین مردم را با به دلیل ندانستن شأن مورد حیرت قرار داده است چطور خود در بدیهیات مرتکب چنین گافهایی شده است.
اتفاق هفته؛ شکایت سازمان سینمایی از یک سریال
طی چند روز گذشته کنش و واکنشهایی در شبکه خانگی و از طرف سازمان سینمایی صورت گرفت که موجب حیرت بسیاری شد و بعد هم خود سازمان سینمایی رسماً به شائبه شکایت از یک سریال شبکه خانگی قوت بخشید.
ماجرای این شکایت ابتدا به صورت یک خبر غیررسمی در سایتها و خبرگزاریها مطرح شد و درباره دلیل آن هم عنوان شد که به خاطر صحنههای مربوط به سیگار کشیدن مالک نقش اصلی سریال با بازی جواد عزتی و همچنین نمایش استفاده از مواد مخدر و مشروبات الکلی بوده و منجر به اعتراض سازمان سینمایی و شکایت از ساترا «سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر» شده است.
ماجرای این شکایت قضائی از این حیث مایه تعجب و تحیر شد که شبکه نمایش خانگی خود بخشی از مجوزهایش را از وزارت ارشاد دریافت میکند و طبیعتاً حمایت این نهاد را میطلبد و حتی برخی به دلیل نامعمول بودن چنین اتفاقی، این خبر را صرفاً در راستای یک پروژه تبلیغاتی برای سریال موضوعه دانستند.
بعد از طرح شکایت، ماجرا ابعاد پیچیدهتری هم پیدا کرد، خبر اولیه انتشار شکایت از ساترا به فاصلهای کوتاه تکذیب شد و بعد علی سعد معاون کاربران ساترا طی توئیتی از واقعی بودن این اتفاق خبر داد و این چنین واکنش نشان داد که «ساترا تمایلی به مطرح کردن سنگ اندازیها در مسیر حمایتی خود از رسانههای صوت و تصویر را ندارد ولی لازم است شفاف اعلام کنم: در روزهای گذشته ارشاد نسبت به پخش سریال زخم کاری به دادسرای فرهنگ و رسانه شکایت کرده. دوستان در صورتی که با مردم صادقاند، با تکذیبیه رسمی افکار عمومی را آگاه کند! کاش دوستان وزارت ارشاد در آخرین روزهای مسؤولیت خود با مردم صادق بودند.»
رسمیت بخشیدن به این خبر با فاصلهای کوتاه واکنش سازمان سینمایی را هم در پی داشت که توسط روابط عمومی سازمان اتفاق جدیدی را اطلاع رسانی کرد. در خبر روابط عمومی سازمان سینمایی بدون اسم بردن از سریال یا اشاره به حاشیه و خبری آمده بود که «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با توجه به انتشار و پخش آثار تصویری در حوزه نمایش خانگی، ضمن دفاع از مجوزهای صادر شده، در خصوص محصولات فرهنگی فاقد مجوز، مطابق رویه قانونی گزارشی به مراجع ذیربط ارسال میکند تا حقوق فعالانی که در چارچوب قانون عمل میکنند، پایمال نشود.»
سازمان سینمایی با این اطلاع رسانی به شکل ضمنی مطرح کرد که بابت «زخم کاری» مجوزی صادر نکرده است و مشخص شد این اولین سریالی است که ساترا صرفاً مجوز آن را اعطا کرده و حالا ارشاد اعتراض خود را نسبت به یک روند قانونی اعلام کرده است.
نکته هفته؛ خشونت پیدا و پنهان سریالها
کمی بالاتر نوشتیم که دلیل اولیه شکایت سازمان سینمایی از «زخم کاری»، حجم نمایش سیگار و مواد مخدر در سریال بوده است. حال باید بر این واقعیت تلخ صحه گذاشت که المانهای منفی فیلم و سریالهای ملودرام به ویژه خانوادگی ِاین روزهای شبکه نمایش خانگی از سطح معمول بسیار فراتر رفته است. دیگر فقط نقشهای منفی سیگار به دست نیستند و هر کاراکتری در سریالها مرتبط یا غیر مرتبط با نقش، سیگار میکشد و منقل و بافور نمایش میدهد.
این استعمال سیگار بیشتر به یک موتیف در سریالها بدل شده یا به قول حسین معززی نیا منتقد سینما به مهمترین اکت کاراکترها تبدیل شده است که درباره این حجم از سیگار کشیدن توسط کاراکترها در یک سریال مینویسد: «این همه تکرار حتی در دنیای استیلیزه فیلم نوآر هم فانتزی (و گاهی هجوآلود) به نظر میرسد»
آزاردهندهتر از این نمایش سیگار، نمایش خشونت در سریالهایی است که این روزها بسیاری از آنها (حتی با داشتن ردهبندی سنی) به صورت خانوادگی دیده میشود. طی هفتههای اخیر هم رسانههای مختلفی روی آن دست گذاشتهاند. حجم نمایش این خشونت، آدم کشیهایی که به سهولت در مسیر قصه رخ میدهد و همچنین نحوه نمایش این آدم کشیها که سادهتر و به مثابه یک آب خوردن اتفاق میافتد اگرچه قابل اندازهگیری نیست اما گاه تأثیری پنهان در همین جنونهای روزمره و خشمهای آنی جامعه دارد.
درواقع خشونتهای گاه و بیگاهی که در یک سریال ملودرام مثل «میخواهم زنده بمانم» یا سریال اجتماعی در فضای «سیاوش» میگذرد به مراتب ملتهب تر از فیلمی با محور زامبیها و ژانر وحشت و یا آثاری پر از خونریزی به سبک «پالپ فیکشن» (که اتفاقاً طنازی هایی هم در خود دارد) است. چراکه در بسیاری از این آثار مخاطب میداند با چه نوع از سینما و ژانری رو به روست، میداند که خون و ترس و وحشت و خشونت صرفاً به اقتضای ژانری است که میبیند اما در سریالهای این روزهای شبکه خانگی کمی عجیب است که ببینید مثلاً یک معلم برای انتقام از محبوب و کسی که عشق او را تصاحب کرده است دست به قتلهای آگاهانه و ناآگاهانه میزند و به آسانی به قاتلی بالفطره تبدیل میشود.
شاید تصور شود این از موقعیتهای یک درام جذاب است که از معلم، قاتل میسازد و یا از روح لطیف یک زن لیدی مکبثی را میسازد که مجوز قتلهای مختلف را یکی پس از دیگری صادر میکند اما همین کاراکترهای فرعی است که بنای یک درام را با ریزهکاریها استحکام میبخشد و صرفاً ارجاع به تراژدیهای مسلم و متقن جهانی هم نمیتواند به منطق داستانی ِ منسجمی منجر شود.
خشونت پیدای سریالهای این روزها، نمایش عریان کشتارها و قتلهایی است که آزار بیننده را با نمایش ضربات کوبنده در آدم کشیها و خونی که انگار مستقیم به چشم بیننده پرتاب شده است در بر دارد. صحنههایی که در سریال «قورباغه» (هرچند در بستری سوررئال و غیرواقعی) مشاهده شد و در عین حال در سریالهای اجتماعی و رئال ضریب بیشتری میگیرد و فراتر از این صحنهها، اما خشونت نادیده شدهای است که گاهی نمود عینی خون و خونریزی ندارد اما ترویج خشونت و حذف و قربانی کردن آدمها و انتقام با بزرگنمایی ادلههای شخصی مثل تحقیر، فقر یا… را در بردارد.
پیشنهاد هفته؛ کلبه عمو پورنگ
این روزها که تقریباً خبری از برنامههای کودک و نوجوان نیست یک مجموعه همچنان پرچم برنامههای کودک و تلاش برای کودکان را بالا نگه داشته است. پورنگ سالهاست در حوزه کودک فعالیت دارد و نه تنها حوزه کاریاش را تغییر نداده است بلکه هر بار با تیم ثابتی که سالها با یکدیگر همکاری دارند در تلاش اند که خود را با روحیات و ویژگیهای بچههای امروز به روز نگه دارند.
این مجموعه طی هفته اخیر درگیر حاشیههایی در پخش شد و یک قسمت از این مجموعه روی آنتن نرفت و به دنبال آن داریوش فرضیایی در ویدئویی در صفحه شخصی خود در اینستاگرام انتقاداتی را مطرح کرد.
این حاشیهها به مصاحبههای رسمی عوامل هم کشیده شد و باعث شد مسلم آقاجانزاده تهیه کننده «کلبه عمو پورنگ» انتقاداتی را نسبت به مدیران تلویزیون مطرح کند. همچنین باعث شد او از عبدالعلی علی عسکری گلایهای ضمنی هم داشته باشد و برای حمایت از برنامه خود از وزیر ورزش کمک بخواهد! دلیلش را هم مراسم اخیر صداوسیما برای تقدیر از فوتبالیستها دانست و گفت حالا که رئیس صداوسیما به حمایت از آنها برخاسته احتمالاً باید خودش از وزیر ورزش کمک بخواهد!
«کلبه عمو پورنگ» هر روز ساعت ۱۹ روی آنتن شبکه دو میرود و به تازگی قسمتهای جدید آن با حضور بازیگران جدیدی هم همراه شده است.
نظر شما