شعیب بهمن کارشناس مسائل بینالمللی در گفتگو با خبرنگار مهر، در تبیین اهمیت امنیت افغانستان برای ایران گفت: در موضوع بحران افغانستان، جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشوری که بیشترین آسیب را از ناامنی در افغانستان در طول سالهای گذشته دیده است، نقش بسیار مهمی در تحولات گذشته و آینده این کشور دارد.
این کارشناس مسائل بینالمللی افزود: با توجه به تهدیدها و آسیبهای متعددی که بروز ناامنی در افغانستان میتواند برای ایران داشته باشد، ضروری است که ایران یک بازیگری فعال در این عرصه داشته باشد که بر اساس آن نمیتواند نسبت به آنچه که در همسایه شرقیاش میگذرد بیتفاوت باشد.
وی ادامه داد: نقش ایران نیز کاملاً مشخص است. به این معنا که سیاست اصولی جمهوری اسلامی ایران در وهله اول حمایت از دولت مرکزی است که به هر حال بر مبنای آرای مردم در این کشور بر سر کار آمده است و پشتوانه مردمی دارد.
بهمن تصریح کرد: در وهله دوم، ایجاد آرامش و فضا برای گفتگوهای بین الافغانی است. گروههای مختلفی از جمله دولت و همچنین در شرایط فعلی طالبان به عنوان مهمترین گروه معارض ساختار فعلی قدرت را بتواند بر سر میز مذاکره بنشاند و شرایط را به نحوی پیش ببرد که آینده افغانستان نه از طریق جنگ و خشونت، بلکه از طریق گفتگو و صلح تامین شود.
این تحلیلگر مسائل سیاسی تاکید کرد: بنابراین ایران نقش بسیار مهمی دارد و نقش آن نیز میانجیگری برای برقراری صلح و ثبات و آرامش در افغانستان است.
بهمن همچنین گفت: علاوه بر ایران، کشورهای مهم دیگری نیز در تحولات افغانستان دخیل هستند که البته برخی از این کشورها، خود عامل به وجود آمدن شرایط فعلی در داخل افغانستان هستند.
وی ادامه داد: بازیگرانی مانند آمریکا و کشورهای اروپایی که با تهاجم نظامی به افغانستان و سپس با خروج غیر مسئولانه از این کشور، شرایط را به نحوی رقم زدند که امروز افغانستان وارد مرحله جدیدی از ناامنی و بی ثباتی شده است.
باید یک کنفرانس بینالمللی با حضور چین، روسیه و هند در موضوع افغانستان تشکیل شود
این کارشناس مسائل بینالملل تصریح کرد: در کنار این بازیگرانی که میتوانیم از آنها به عنوان بازیگران آشوبساز نام ببریم، دسته دیگری از بازیگران هم هستند که برقراری صلح و ثبات در افغانستان برایشان اهمیت استراتژیک دارد. از جمله این بازیگران، میتوانیم به کشورهایی مثل روسیه، چین و هند اشاره کنیم که برای این کشورها، برقراری آرامش در افغانستان، یک سیاست استراتژیک به شمار میآید.
بهمن افزود: لذا با توجه به اینکه، اساساً سیاست عالی جمهوری اسلامی ایران نسبت به افغانستان، برقراری صلح و ثبات است؛ بنابراین در اینجا زمینه همکاری ایران با این دسته از کشورها به وجود میآید.
این کارشناس مسائل بینالمللی افزود: قاعدتاً وزارت امور خارجه بایستی در شرایط فعلی علاوه بر اینکه ابتکار عمل را در حوزه مسائل دوجانبه با طرفهای افغانستانی از جمله دولت و طالبان در دست میگیرد، فرصتی نیز برای ابتکار عملهای منطقهای نیز فراهم کند.
وی ادامه داد: یعنی بتواند به سرعت یک کنفرانس بینالمللی با حضور کشورهایی مانند روسیه چین و هند شکل دهد و با فراهم کردن شرایط منطقهای و بینالمللی به برقراری صلح و ثبات در افغانستان کمک کند.
بهمن تصریح کرد: بنابراین این ابتکار عمل از سوی وزارت امور خارجه میتواند تا حد زیادی برای برقراری صلح و ثبات افغانستان موثر باشد.
وجه دیگر خروج غیرمسئولانه آمریکا از افغانستان، شکست استراتژیک آنها است
این تحلیلگر مسائل بینالمللی ضمن اشاره به شکست آمریکا در افغانستان گفت: خروج غیرمسئولانه آمریکا یک وجه دیگر نیز دارد و آن خروج مبتنی بر شکست استراتژیک است.
وی ادامه داد: آمریکاییها بعد از گذشت ۲۰ سال از تجاوز و اشغالگری در افغانستان، در نهایت به هیچکدام از خواستههای اولیه خودشان دست پیدا نکردند.
بهمن تصریح کرد: آمریکاییها با دو هدف به افغانستان حمله کردند.
این کارشناس مسائل سیاسی افزود: هدف اول مبارزه با آنچه که از آن به عنوان تروریسم یاد میکردند و همچنین دنبال ریشه کن شدن تروریسم و گروههای مرتبط با تروریسم در داخل افغانستان بودند.
وی ادامه داد: اما در طول ۲۰ سال گذشته ناگزیر شدند، در نهایت با گروهی که ابتدا تروریستی اعلام میکردند، یعنی گروه طالبان بنشینند و مذاکره کنند. لذا این مسئله نشان میدهد که یکی از اهداف آمریکاییها کاملاً ناکام مانده است.
بهمن افزود: هدف دوم آمریکاییها، برقراری دموکراسی و تشکیل یک نظام دموکراسی بر مبنای آموزههای لیبرالی در داخل افغانستان بود که از آن به عنوان دموکراسی وارداتی یاد میشد.
این تحلیلگر مسائل سیاسی افزود: امروز آمریکاییها خود اولین ناقضین سیستمی هستند که از آن به عنوان نظام دموکراسی یاد میکردند. زیرا بدون اطلاع دولت مرکزی که با رای مردم بر سر کار آمده بود، با طالبان مذاکره کردند و بارها دولت مرکزی افغانستان را از این مذاکرات بی اطلاع گذاشتند.
وی ادامه داد: بنابراین یک وجه از خروج آمریکا اگرچه غیرمسئولانه است اما وجه دوم شکست استراتژیک است که آمریکاییها در افغانستان با آن مواجه شدند.
بهمن در ادامه تاکید کرد: اما اینکه بگوییم این خروج غیرمسئولانه و این شکست استراتژیک، پایان کار آمریکا در افغانستان خواهد بود؛ پاسخ آن منفی است!
وی ادامه داد: به این دلیل که همچنان آمریکاییها تعداد اندکی از نیروهای نظامی خود را در افغانستان باقی خواهند گذاشت و آن چیزی که اهمیت بیشتری دارد آن است که نفوذ سیاسی خودشان را در افغانستان حفظ خواهند کرد.
یک کارشناس مسائل بینالملل گفت: نباید تحولات افغانستان را صرفاً محدود به آنچه در داخل این کشور اتفاق میافتد کنیم. زیرا اگر بخواهیم یک نگاه کلانتر داشته باشیم، میتوانیم تحولات فعلی و ناامنی در داخل افغانستان را عاملی برای ظهور گروههای تروریستی جدید و تسری ناامنی به مناطق مجاور از جمله کشورهای آسیای مرکزی تلقی کنیم.
راهبرد آمریکا، صادرات ناامنی از افغانستان به ایران است
بهمن تصریح کرد: بروز چنین اتفاقاتی به معنای افزایش ناامنی و تهدیدهای امنیتی برای سه کشور ایران، روسیه و چین خواهد بود.
کارشناس مسائل بینالمللی تاکید کرد: لذا با توجه به اینکه یکی از راهبردهای کلان آمریکا در طول سالیان گذشته، مهار استراتژیک ایران، روسیه و چین بوده است، در شرایط فعلی افغانستان میتواند جغرافیای مناسبی برای صدور ناامنی، تهدید و تروریسم به کشورهای مجاور و همچنین ایران روسیه و چین باشد.
وی در پایان افزود: لذا به نظر میرسد که آمریکاییها همچنان تحرکات کلان خودشان را دنبال میکنند.
نظر شما