به گزارش خبرگزاری مهر، رسالت نوشت: کاهش بارشها و شیوع خشکسالی پیامدهای نامطلوبی دارد و یکی از مهمترین موضوعات بحرانساز در حوزه محیطزیست کشور، بالارفتن میزان آتشسوزیها در مناطق جنگلی است که ازجمله پارامترهای مؤثر در مرگ عرصههای طبیعی، همین مقوله خشکسالی و کاهش رطوبت هوا بوده که در دو سال اخیر با بروز تغییرات اقلیمی و کمبارشی، افزایش دما و کاهش رطوبت احتمال وقوع حریق را بیشتر کرده است. افزایش مساحت عرصههای دچار آتشسوزی بیانگر آن است که مسئولان باید راهکارهای عملی و متناسب با شرایط جوی فعلی ترسیم و پیاده کنند، بهویژه در این تابستان داغ و کم آب که خشکسالی بیسابقه کشور را درنوردیده و احتمال وقوع آتشسوزی در جنگلها و مراتع افزایشیافته است. مطابق آمارها با شروع فصل گرما، دو هزار و ۷۰۰ فقره حریق در جنگلها و مراتع کشور اتفاق افتاده که براثر آن هزاران هکتار از وسعت پهنه سبز کشور خاکستر شده است که علت عمده آن عدم هماهنگی کافی بین دستگاهها درزمینه اطفای حریق و نبود امکانات است و این موارد وقتی اهمیت بیشتری مییابد که آتش بلای جان جنگلها و مراتع ارزشمند زاگرس میشود.
همواره نیروهای مردمی خود را به دل آتش میزنند تا از وقوع تراژدیهای غمبار جلوگیری کنند اما معمولاً شعلههای سرکش امان نمیدهند و در نبود امکانات همچنان با یکهتازی قربانی میگیرند. مردمان دامنه زاگرس با هر دودی به پا میخیزند و برای حفاظت از محیطزیست تا پای جان با تهدیدات میجنگند و بنا به نظر صریح مسئولین، جای خالی اقدامات پیشگیرانه و کمبود تجهیزات مناسب برای اطفای حریق جنگلها و نبودن امدادرسانی هوایی در مواقع آتشسوزی موجب شده است که در هنگام وقوع حریق، جز جوامع محلی و فعالان محیطزیست و فعالیتهای نهچندان مؤثر، نتوان به جدال با آتش رفت و میزان خسارتها را به حداقل رساند.
همین چند هفته قبل بود که آتشبهجان «نارک» افتاد و درختان ارزشمند بلوط و دیگرگونههای گیاهی زاگرس، در حریق بیتدبیری سوخت و مطابق گفته فعالان محیطزیست حداقل ۴ هزار هکتار از جنگلهای با ارزش زاگرس در این آتشسوزی گسترده نابود شده است و مثل همیشه عدم توفیق در مهار آن را مربوط به وزش باد و صعبالعبور بودن منطقه و گرمای طاقتفرسا دانستند و از همه مهمتر فقدان امکانات که هزاران درخت بلوط را در آتش سوزاند و خاکستر کرد.
آتشسوزی جنگلهای گچساران هم که ۱۹ تیرماه به وقوع پیوست، مشابه همین روایت همیشگی است، روایتی که از دستهای خالی در مواجهه با حریق و نبود تجهیزات و اعزام دیرهنگام بالگرد میگوید و قابل توجیه نیست که متولیان امر از ماهها پیش با انتشار اخبار کمبارشی و گرمای بیسابقه، بهخصوص در بهار، از اوضاع بحرانی پیش رو مطلع باشند، اما در این روزها نهتنها کاری انجام ندهند، بلکه بدون درنظرگرفتن تأثیر بلندمدت این مسائل، تنها به تکرار و شرح حوادث و ارائه آمارهای دور از واقعیت بسنده کنند.
نبرد با دستهای خالی
«وقتی امکاناتی نباشد، داوطلبان و نیروهای سازمانهای مردمنهاد چارهای ندارند جز اینکه بیل و کلنگ و آب را با شرایط دشواری با الاغ به نیروهای اطفای حریق برسانند درحالیکه برای مهار آتشسوزی در چنین مناطقی باید از تجهیزاتی مانند هلیکوپتر و هواپیماهای آببر به حد کافی استفاده شود» و این سخن که از سوی احمد رحمانی- عضو هیئتعلمی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور مورد تأکید قرارگرفته، یادآور مدیریت ضعیف بحران در زمان وقوع این حوادث است و وقوع حریقی بزرگ به وسعت آنچه در آتشسوزی جنگلهای ارسباران در سال ۹۸ رخ داد و به نابودی ۶۳۰ هکتار از مراتع و جنگلهای کشور انجامید نیز موجب نشده که متولیان امر در این زمینه چارهاندیشی کرده و اقدامات پیشگیرانه را در اولویت برنامههای خویش قرار دهند و حتی در خردادماه سال گذشته نیز با شروع فصل گرما، همان وضعیت تکرار شد، یعنی آتشسوزی گسترده در مناطق جنوبی زاگرس، به تکرار سریال عدم توجه به برنامههای پیشگیرانه و کمبود امکانات و نبود نیروهای آموزشدیده کافی منجر شد و به ازبینرفتن جنگلها و حیاتوحش انجامید و تعدادی از شهروندان داوطلب در جریان مبارزه با آتش مجروح شدند یا جانشان را از دست دادند.
به گفته عضو هیئتعلمی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور متأسفانه در کشور ما به مسائل مربوط به منابع طبیعی و محیطزیست توجه کافی نمیشود. ازاینرو باوجوداینکه از امکانات و تجهیزات لازم برای مهار آتشسوزی در جنگلها و مراتع و حفاظت از منابع طبیعی برخورداریم اما در شرایط بحران از آنها محروم میمانیم.
کاهش ۱۱ میلیون هکتاری عرصههای جنگلی
این آمار را جدی بگیرید، آماری که میگوید، از سال ۹۰ تا ۹۷ چیزی در حدود ۱۱ هزار حریق به دامن عرصههای جنگلی و مرتعی ایران افتاده که بیش از ۱۲۵ هزار هکتار جنگل و مرتع را به کام نابودی کشانده و کمتر از پنج دهه، این عرصههای ارزشمند از ۴/۱۸ میلیون هکتار به ۱۱ میلیون هکتار کاهشیافته و وسعت جنگلهای زاگرس هم از این کاهش بینصیب نمانده و نسبت به دهههای گذشته، آتشسوزی بخش بزرگی از پوشش جنگلی و مراتع زاگرس را گرفتار کرده است و طبق اعلام منابع رسمی، عمده دلایل تعدد آتشسوزیها در منطقه زاگرس، ارتباط مستقیمی با گرمای بیشازحد هوا و خشکسالی از یکسو و عوامل عمدی و غیرعمدی انسانی از سوی دیگر دارد و طبق اطلاعات و آمار منتشرشده خبرگزاریهای رسمی، وقوع بیش از ۱۷۰ مورد آتشسوزی گسترده در سالهای ۹۷ و ۹۸ در محدوده طبیعت زاگرس، از جنگلهای میناب و حاجیآباد هرمزگان گرفته تا جنگلهای کبیر کوه و بدره ایلام و از جنگلهای مهریان و پیرچوپان کهگیلویه و بویراحمد تا جنگلهای منگره و تشتان در خوزستان، جنگلهای بلوط دلی دشته رومشکان و دهلیج لرستان، جنگلهای دهستان گیلانغرب و جنگلهای دالاهوی کرمانشاه و کوهستان دراک، هیچیک باعث نشده است که مسئولان به کنترل روند نابودی طبیعت در تابستانهای آتشبار بیندیشند و امسال با وجود خشکسالی بازهم تدابیر لازم اتخاذ نشده است.
مشخص است که نابودی جنگلها، حیاتوحش و جانوران را به مرگ دردناکی دچار میسازد و اگرچه هیچ ماه و سالی نیست که خبر حریق جنگلها به گوش نرسد، اما امسال که پنجه خشکسالی گردن زمین را میفشارد، نیاز است اقدامات پیشگیرانه در دستور کار قرار بگیرد. جنگلها دارایی ملی ماست، آتشسوزی آنها را از میان میبرد و آسیبی جبرانناپذیر به طبیعت و آدمی وارد میکند. باآنکه بارها در این زمینه شنیدهایم و میدانیم، چرا دست روی دست گذاشتهایم؟ نه تجهیزات و ابزار کارآمد داریم، نه بهدرستی آگاهیرسانی میکنیم تا مردم بدانند که آتشسوزی جنگلها چه پیامدهای هولناکی دارد و نه در میان مدیران آمادگی هوشیارانهای در برخورد با چنین پدیدهای سراغ داریم.
آنچه باید پیش کشید این پرسش است که چرا شمار آتشسوزی در جنگلهای ایران تا این اندازه فراوان و فراگیر است؟ آیا این رخداد را باید در شمار رویدادهای طبیعی براثر گرم شدن هوا و نمونههای ناخواستهای از آنگونه دانست؟ یا دست ناکارآمد کسانی در میان است که مسئولیت نگاهبانی از جنگلها را بر دوش دارند اما مسئولیت خود را نادیده میگیرند؟ آسیبها را باید بهپای طبیعت گذاشت و زیرکانه مسئولیت را از خود دور کرد؟ یا پای نابخردی آگاهانه و ناآگاهانه انسان را پیش کشید و پاسخ خواست؟
آتشسوزیهای آگاهانه
آتشسوزی جنگلها را میتوان در دو بخش ساده جای داد: یا ناخواسته (: سهوی) است یا خواسته و آگاهانه (: عمدی). شماری از آنهایی که از جنگلها بهره میبرند تا این اندازه هوشیار نیستند و نمیدانند که اکنون در این شرایط خشکسالی، کوچکترین غفلتی چهبسا میتواند به فاجعهای هولناک بینجامید و زبانههای آتش هکتارها جنگل را در دمی از میان بردارد. تهمانده سیگاری که خاموش نشده است، خردهشیشهها و بطریهایی که در جنگل رهاشدهاند و با تابش آفتاب مانند عدسیهای ذرهبینی میشوند که علوفههای خشک را به آتش میکشند، تنها دو نمونه از سهلانگاریهایی است که آتش را به جان جنگلها میاندازد.
از آتشسوزیهای آگاهانه نیز چه میتوان گفت، جز آنکه آن را نشانهای از نادانی و نابخردی انسانهایی بدانیم که نمیدانند، یا میدانند و خود را به ندانستن میزنند، که چنان رفتاری تا کجا میتواند آینده مردمان این سرزمین را به خطر بیندازد و زیانهایی به زیستبوم ما بزند که جبرانناپذیر است. گزارشهایی که درباره آتشسوزی گستره حفاظتشده خائیز در خردادماه سال گذشته میرسید، حکایت از درگیری دو عشیرهای داشت که مراتع آزاد یکدیگر را به آتش کشیده بودند (خبرگزاری مهر). شعلههای آتش دامنه گرفت و به گستره حفاظتشده رسید.
سرانجام، شد آنچه نباید روی میداد. اینکه ما بهدرستی یا نادرستی با هم کشاکش داریم چه پیوندی با جنگلها دارد که باید در آتش غفلت ما بسوزند و از میان بروند؟ سوزاندن درختان و به آتش کشیدن جنگل چه دردی از دردهای ما را درمان میکند؟ از چه کسی انتقام میگیریم؟ از خود؟ از زیستبوم که بودن ما و آیندگان وابسته به آن است؟
بررسی علتها؛ از نبود سایت امدادرسانی هوایی تا عدم آگاهی بخشی به مردم
امسال که خشکسالی، پهنههای سبز ما را تهدید میکند، دیگر نباید دست روی دست گذاشت و لازم است اشکالات گذشته را اصلاح نمود و در این متن باید یادآوری کرد، یک دلیل طولانی شدن آتشسوزی جنگلهای ما، نبود سایتهای امدادرسانی هوایی است. برخی گسترههای جنگلی صعبالعبور هستند و جز با بالگردهای آبپاش و کمکرسانی هوایی، نمیتوان آتش را مهار کرد. روشن است که در گسترههای جنگلی باید چنین سایتهایی راهاندازی شود.
آگاهیبخشی به مردم بومی برای نگاهبانی از جنگلها و شیوههای پیشگیری از پدید آمدن آتش در جنگل، راهحل دیگری است که با اندکی هزینه میتوان بهکار گرفت. سازمانهای مردمنهاد میتوانند در این زمینه پیشگام و کمکرسان باشند. ناکارآمدی برخی مسئولان اجرایی را هم باید به آن دشواریها افزود.
این کارنابلدی و سهلانگاری نمونههایی دارد و چیزی نیست که به چشم نیاید یا بتوان از آن چشم پوشید. در گسترههای جنگلی بایستگی بهکارگیری مدیران توانمند و کارا درستترین و نخستین کاری است که باید انجام داد. اینکه جنگلها هکتار هکتار در آتش بسوزند و در برابر چنین رویداد ویرانسازی آنچه از مسئولان شنیده شود تنها دریغ گفتن و افسوس خوردن باشد، دردی از زیستبوم زخمخورده ما را دوا نمیکند و چارهای برای نجات جنگلها نیست. گرم شدن کره زمین و خشکسالی خطر آتشسوزی جنگلها را دوچندان کرده است.
رئیس گروه برنامهریزی و پشتیبانی تجهیزات مناطق حفاظتشده سازمان محیطزیست در این رابطه تصریح میکند: «امسال کمبود آب، کاهش رطوبت محیطی موجب شده دوره بحرانی حریق زودتر اتفاق بیفتد و این آتشسوزیها در بخش غرب و جنوب غرب از اواخر فروردین شروع و احتمال دارد تا اوایل آبان ماه ادامه داشته باشد و متأسفانه در شمال کشور هم حریق از اواخر فروردین شروعشده و امسال نسبت به سالهای پیشین شرایط متفاوت است. شرایط اقلیمی را نباید نادیده گرفت. کمآبی و خشکسالی باعث آتشسوزی در نواحی شمال کشور شده است.»
طبق آخرین ارزیابیها و به گزارش خبرگزاری تسنیم از ابتدای امسال تاکنون، ۲۱ مورد حریق در اراضی پناهگاه حیاتوحش میانکاله رویداده که براثر آن، ۱۲۸ هکتار از اراضی این پناهگاه دچار حریق شده است و حسینعلی ابراهیمیکارنامی مدیرکل محیطزیست استان مازندران درباره میزان خسارات وارد شده از ناحیه آتشسوزیها در پناهگاه حیاتوحش میانکاله به پوششهای گیاهی، گفته: آتشسوزیها با احتساب سال گذشته، موجب از بین رفتن حدود ۱۹۰ هکتار از پوشش گیاهی پناهگاه حیاتوحش میانکاله شده است که از این میزان، ۷۰ درصد با پوشش سازیل و ۳۰ درصد نیز انارستان بوده است.
وی تصریح کرده: در سال گذشته نیز ۱۶ مورد آتشسوزی در پناهگاه حیاتوحش میانکاله به وقوع پیوسته که درمجموع، حجم این آتشسوزیها، ۳۸۰ هکتار بوده است، پسنیاز است که مدیران تصمیمگیرنده، برای رویدادهایی ازایندست، آماده باشند و به بهانه همیشگی «غافلگیری» جنگلها را به شعلههای آتش نسپارند.
انتقاد از عملکرد مقامات اجرایی در مقابله با بحران آتشسوزی
کشور ما در کمربند خشک زمین و ناحیه پرفشار حارهای قرار دارد و عجیب نیست که گرمای هوا و وزش بادهای گرم، موجب آتشسوزی جنگلها شود. پس ما باید برای آتشسوزیهای احتمالی آمادهباشیم. چنین آمادگیهایی در مدیران ما هست؟ آمارها و نمونههای فراوان آتشسوزیها با هزار زبان میگویند: خیر!
فعالان محیطزیست بارها نسبت به عملکرد مقامات اجرایی در مقابله با بحران آتشسوزی در مناطق جنگلی و کوهستانی انتقاداتی تندی مطرح کرده بودند. به گفته مدیرکل محیطزیست استان فارس «آتشسوزی هم که یکی از چالشهای محیط طبیعی کشور است و سازمان محیطزیست از اعتباراتی که در قانون پیشبینیشده محروم مانده است.»بنا به آمار این مقام مسئول علیرغم اینکه در سال گذشته بیش از ۷۵ مورد آتشسوزی در مناطق تحت مدیریت وی رخداده است و باعث هزینه بسیار زیادی شده، «ولی متأسفانه یک ریال هم تا به امروز از طریق مدیریت بحران در اختیار قرار نگرفته است.»
مدیرکل محیطزیست استان فارس با اشاره به اینکه یکی از چالشهای سازمان محیطزیست مسئله «اعتبارات مربوط به مدیریت بحران» است گفته که «در قانون مدیریت بحران، سازمان حفاظت محیطزیست را از شورای مدیریت بحران کشور بهعنوان عضو اصلی کنار گذاشتهاند، درحالیکه این سازمان خود بهتنهایی متولی چندین دبیرخانه مرتبط با مدیریت بحران است مانند مقابله با پدیده گردوغبار و آلودگی هوا در کشور.» مدیرکل محیطزیست استان فارس بابیان اینکه ۱۰ الی ۱۱ درصد از جغرافیای کشور تحت مدیریت محیطزیست است و این مناطق بهخاطر پوشش گیاهی مناسب بیشتر مستعد حریق هستند، تأکید کرده که «در مدیریت بحران میبایست اعتباری در بحث آتشسوزیها و اطفاء حریق در نظر گرفته شود.»
نظر شما