۸ شهریور ۱۴۰۰، ۱۱:۱۱

بهزاد دانشگر مطرح کرد

کتب انگیزشی غربی برای جامعه ما کارکرد ندارد

کتب انگیزشی غربی برای جامعه ما کارکرد ندارد

بهزاد دانشگر گفت: در سال‌های گذشته می‌خواستیم با ترجمۀ کتاب‌ها و نمونه‌های خارجی آن را تقریب کنیم؛ در حالی که هر جامعه‌ای اقتضائات تاریخی و فرهنگی و اقتصادی خودش را دارد.

به گزارش خبرگزاری مهر، بهزاد دانشگر از نویسندگان فعال و پرتلاش است که با آثاری که منتشر کرده مورد توجه مخاطبان و منتقدان ادبی قرار گرفته و آثارش در جشنواره‌های ادبی خوش درخشیده است. «دختران آفتاب»، «بی‌برادر»، «پادشاهان پیاده»، «ادواردو»، «تولد در لس‌آنجلس»، «تولد در توکیو»، «آفتاب در محراب»، «آفتاب دانش»، «آورتین» و بسیاری آثار دیگر از منشورات این نویسنده است.

تندتر از عقربه ها حرکت کن؛ روایت حرکت به سوی یک اتفاق بزرگ کتابی از بهزاد دانشگر است که زندگی مدیر جوان موفق یک شرکت دانش‌بنیان به نام نوید نجات‌بخش را روایت می‌کند. این کتاب حاصل گفت‌وگوهای دانشگر و نوید نجات‌بخش و دیدارهای مکرر دانشگر از بهیار صنعت سپاهان در سال ۱۳۹۵ است. شرکت دانش بنیان بهیار صنعت سپاهان با بیش از بیست سال سابقه در زمینه تولید تجهیزات پزشکی با فناوری بالا در شهرک علمی و تحقیاتی اصفهان مشغول به فعالیت است.

به بهانۀ پویش کتابخوانی کتاب «تندتر از عقربه‌ها حرکت کن» گفت‌وگویی با او داشته‌ایم که در ادامه آن را می‌خوانید.

فرایند نگارش کتاب «تندتر از عقربه‌ها حرکت کن» چقدر زمان برد؟ آقای نجات‌بخش چقدر در تدوین این خاطرات همراهی کردند؟

نگارش «تندتر از عقربه‌ها حرکت کن» تقریباً یک سال و نیم، نهایتاً دو سال طول کشید که در مقدمۀ کتاب هم توضیح داده‌ام؛ اما دوسه سال طول کشید تا منتشر شود. آقای نجات‌بخش هم خیلی خوب همراهی کردند. ایشان با اینکه مشغلۀ زیادی داشتند، در حد امکان وقت می‌گذاشتند و خاطره می‌گفتند. چند باری هم کتاب را خواندند و نظرها و اصلاحیه‌هایشان را گفتند. بخشی از طولانی‌شدن فرایند انتشار کتاب هم به‌دلیل همین مرحلۀ نهایی‌اش بود.

ثبت تاریخ شفاهی، به‌خصوص مجموعه‌هایی همچون بهیارصنعت سپاهان، چقدر اهمیت دارد؟

خیلی اهمیت دارد. به هر حال، این‌ها فضاهای جدیدی هستند که در دنیا خیلی در آن کار شده است. این کتاب‌ها انگیزشی هستند و معمولاً افراد با خواندن زندگی‌نامۀ افراد موفق و نگاه‌کردن به مسیر آن‌ها تلاش می‌کنند تا مسیر خودشان را پیدا کنند. منتها اشتباهی که در کشور ما رخ داده، این است که در سال‌های گذشته می‌خواستیم با ترجمۀ کتاب‌ها و نمونه‌های خارجی آن را تقریب کنیم؛ در حالی که هر جامعه‌ای اقتضائات تاریخی و فرهنگی و اقتصادی خودش را دارد؛ همان‌طور که مثلاً یک میوۀ گرمسیری را نمی‌توانند بیاورند در منطقه‌ای سردسیری. یا مثلاً یک میوۀ کوهستانی را نمی‌توانند در یک منطقۀ کویری بکارند. همان طور هم لازم نیست من یک مسیر و مدل حرکتی را در یک نقطۀ فرهنگی و جغرافیایی و تاریخی دنیا که با اقتضائات آنجا بررسی شده، در جامعۀ خودم طی و اجرا کنم؛ چون مشکلات ما و مسائلی که به آن‌ها و به ما می‌تواند کمک کند، خیلی فرق می‌کند. موانع این دو جامعه و این افراد با هم فرق می‌کند. پس ما باید اول افراد را از جامعۀ خودمان انتخاب کنیم و دوم اینکه افرادی را انتخاب کنیم که با توجه به اقتضائات قومی و فرهنگی خودمان حرکت کرده باشند. سوم اینکه مسیری که طی کردند، قابلیت الگوگیری داشته باشد. آن فرد کسی باشد که اندیشه‌ای در سطح کارهایش و حرفی برای گفتن داشته باشد و از روی حادثه و تصادف و مثلاً یک سری اتفاقاتِ شاید اشتباه، به چنین جایی نرسیده باشد؛ چون اگر به نحوۀ حرکت بخشی از کسانی نگاه کنیم که در کشور ما در این سال‌ها به تولید ثروت رسیده‌اند، می‌بینیم از مسیرهای نادرست و اشتباه و بعضاً غیرقانونی رفته‌اند. خب به این نمی‌گوییم یک آدم موفق. این مسیری که نجات‌بخش طی کرده، آیینۀ اوست. یکی از ویژگی‌های ایشان این است که فقط به‌دنبال ثروت نیست. اصلاً مسئله را عوض می‌کند و از زاویه‌دید دیگری به پدیدۀ کارکردن و موفقیت نگاه می‌کند و این به نظرم کم‌نظیر است.

کتب انگیزشی غربی برای جامعه ما کارکرد ندارد

جالب است که بعد از مطالعۀ این کتاب، حس غرور و افتخار به مخاطب دست می‌دهد. آیا شما در حین نگارش این کتاب به این موضوع توجه می‌کردید؟

غرور کلمۀ خوبی نیست. می‌شود گفت مثلاً نیروی تازه‌ای را در خودش حفظ می‌کند. بله، خودم موقع نوشتن کتاب نیرو می‌گرفتم. یا هروقت با آقای نجات‌بخش صحبت می‌کردم یا به شرکت ایشان می‌رفتم، با نیرو و انگیزۀ جدی‌تری برمی‌گشتم. خیلی از نگاه‌هایی که از ایشان گرفتم، فضای مثبتی که هنگام بازدید از شرکت ایشان برای من پیش می‌آمد، بر زمینۀ کاری خودم تأثیر می‌گذاشت. معتقدم خواندن این کتاب فقط برای افراد کارآفرین یا مدیران صنعتی مفید نیست. حتی یک دانش‌آموز و دانشجو و یک طلبه هم می‌تواند با خواندن این کتاب، تغییرات جدی را در خودش حس کند. کتاب نکتۀ مهمی به مخاطب می‌گوید و حتی یک زن خانه‌دار هم می‌تواند از آن درس بگیرد. حالا من آن نکته را نمی‌گویم. عزیزان خودشان بروند درس بگیرند.

بازخوردهایی که بعد از انتشار این کتاب گرفته‌اید، چگونه بوده است؟

تا الان خیلی خوب بوده است. با اینکه این ژانر و گونۀ جدیدی است و کارهای دیگری هم در این زمینه انجام شده، اکثر دوستان کتاب را خوانده‌اند و تفاوت‌های معناداری بین این کتاب و کتاب‌های دیگر دیده‌اند. جالب است که حتی برخی دوستان مطالب عرفانی و معرفتی از این کتاب استخراج و فهم کرده بودند و این خیلی جالب بود.

بسیاری معتقدند که این کتاب نمونه‌ای از شعار «ما می‌توانیم» است که به‌شکل واقعی بیان شده. نظر شما در این باره چیست؟

بله، خیلی چیزها در این کتاب وجود دارد که یکی هم این است. یک نمونۀ عینی این است که اگر ما توجهمان را از خیلی از منابع دیگر به امدادهای الهی و توانمندی‌های خودمان معطوف بکنیم و در حد اعلا هم تلاش و توکل کنیم، ان‌شاءالله خدا کمک می‌کند که اتفافات خیلی بهتری برای ما بیفتد. ولی فقط همین یک چیز نیست. ده‌ها چیز دیگر هم هست که حتماً آن‌ها هم کاربردی است و در این کتاب وجود دارد.

با توجه به نیازی که این روزها کشور ما به بیان توانمندی جوانان کشورمان دارد و این کتاب به‌خوبی توانسته به آن بپردازد، آیا وزارت ارشاد یا نهادهای دیگر کمکی به ترویج این کتاب کرده‌اند؟

نخیر، هنوز که کمکی نکرده‌اند. البته اولین چیزی که از این کتاب یاد گرفتیم، این است که «ما را به خیر تو امید نیست...». فعلاً امیدی به این مجموعه‌ها نداریم. مهم‌ترین درسی که از این کتاب گرفتیم، این بوده است که عمل کنیم و بایستیم. من و ناشر ایستاده‌ایم پای کار و ناشر، شکر خدا، خیلی خوب حمایت کرد. برخی از مجموعه‌های فرهنگی توجه‌های خوبی نشان می‌دهند؛ ولی نهادهای دولتی خیر، هنوز هیچ توجهی به کتاب نکرده‌اند.

اگر بهزاد دانشگر بخواهد این کتاب را به جوانان معرفی کند، چگونه این کار را انجام خواهد داد؟ و به آن‌ها چه می‌گوید؟

هرکسی در هرجایی از کشور و در این عالم که هست، با هر مسئولیت و هر شغل و هر میزان قوت و ضعفی که دارد، اگر این کتاب را بخواند، مطمئناً چیزهای جدیدی را در خودش پیدا می‌کند؛ چیزی که تا قبل از این، شاید کمتر توجه کرده‌ایم. جمله‌ای را استاد عزیزمان، آقای پیغامی گفتند و برای من خیلی جالب توجه بود. گفتند اکثر افراد جامعه اگر این کتاب را بخوانند، احتمالاً زندگی‌شان به دو بخش تقسیم می‌شود؛ قبل از خواندن این کتاب و بعد از خواندن آن. ایشان آدم اهل تعارف و مداخله نیستند و فرد دقیقی هستند. این می‌تواند نشان‌دهندۀ میزان تأثیرگذاری این کتاب در افراد باشد. نمی‌گویم که حتماً تأثیر دارد؛ ولی می‌تواند چنین تأثیرگذاری عمیقی داشته باشد.

می‌توانیم انتظار داشته باشیم که باز هم آثاری از شما در حوزۀ ادبیات پیشرفت ببینیم؟

بله، من دوسه ‌تا سوژۀ دیگر هم مدنظر دارم و در حال رایزنی و گفت‌وگو هستم. البته دنبال این هستیم که فضا، فضای تازه‌ای بوده و تکراری نباشد و نگاه‌ها و تجربه‌های جدید باشد. ان‌شاءالله در طول کارهایی که دارم انجام می‌دهم، به موقعش به این کار می‌رسیم. همین کتاب ان‌شاء‌الله جلد دومی هم خواهد داشت که در سال‌های آینده منتشر خواهد شد. منتظریم تا برخی از پروژه‌های مهم شرکت بهیارصنعت به نتیجه برسد تا جلد دوم را هم که ادامۀ این مسیر است، کار کنیم.

در پایان، اگر نکته‌ای باقی مانده، بفرمایید.

از دوستان درخواست می‌کنم که اگر این کتاب را خواندند و خوششان آمد، به دوستان و اطرافیانشان معرفی کنند. شاید تأثیری بسیار عمیق در زندگی یکی از اطرافیانشان بگذارد و آن‌ها هم از این سعادتی که به دست آورده‌اند، به دوست یا یکی از اطرافیانشان کمک کنند که یک قدم به جلو بردارد و از این پیشنهاد بهره‌مند شود.

گفتنی است مسابقۀ کتابخوانی کتاب «تندتر از عقربه‌ها حرکت کن» با همکاری مرکز رسانه‌ای شیرازه و نشر معارف، از 19 مرداد آغاز شده و تا 19 مهر ماه ادامه دارد. علاقه‌مندان برای تهیۀ این اثر عدد 4 را به 50005460 ارسال، یا به کتابفروشی‌های سراسر کشور مراجعه نمایند.

کد خبر 5292664

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha