به گزارش خبرنگار مهر، برنامه «چراغ» شبکه ۵، در هفته جاری میزبان «صدیقه امیری» یکی از اساتید محترم دانشگاه، مشاور، روانشناس، دارای بیش از ۱۰ سال سابقه تجربه مشاوره در حوزه خانواده و زنان و همچنین کارشناس ارشد روانشناسی شخصیت بود.
«امیری» با اشاره به نقش خانواده در تربیت عفیفانه فرزندان گفت: خانوادهها یا به خوبی این نقش را انجام نمیدهند و یا مهارت لازم در این مسئله ندارند. قبل از پیروزی انقلاب خانوادهها چون میدانستند حکومت اسلامی در جامعه ایجاد نشده، اهمیت این مسئله را خیلی بهتر و عمیقتر میدانستند و به آن اهتمام داشتند. به عبارتی خود را مسئول و سهیم میدانستند ولی بعد از پیروزی انقلاب، انگار این نقش به عهده نهادهای فرهنگی و آموزشی جامعه گذاشته شد و خانواده بخشی از این مسئله را به عهده جامعه سپرد. هر چند در حوزه فرهنگی کارهای زیادی انجام شده، اما گاهی ممکن است در یک سری نهادها کار به خوبی دنبال نشود و ادامه پیدا نکند.
وی افزود: پس آنجا خانواده باید این موضوع را پیگیری کند و آن را به سمتی ببرد که خلاء موجود را پر کند، وقت بگذارد و هزینه کند و این خلاءها را به خوبی رصد کند و جبران نماید. مثلاً اولین فضایی که بچهها وارد جامعه میشوند حضور در مدارس است که جدا از تعلیم به تربیت هم باید پرداخته شود. برخی خانوادهها این نقش را خیلی به عهده نهاد آموزشی گذاشتند و نقش خودشان را واقعاً کم رنگ کردند و حتی بخشی از نقش نظارتی خودشان را هم واگذار کردند. این مسئله سبب شد خانواده به سمتی پیش برود که وقتی از حوزه مسئولیت خودش کم گذاشت، اثرات آن را در تربیت عفیفانه بچههای خودش مشاهده کند. واقعاً میتوانیم بگوییم اولین گام و مؤثرترین گام در بستر خانواده شکل میگیرد.
استاد دانشگاه خاطر نشان کرد: از مسائل دیگری که بر این امر تأثیر گذار هست، ورود تکنولوژی و به عبارتی فضای مجازی به خانواده هاست. این در حالی اتفاق افتاد که همه خانوادهها شناخت و مهارت لازم در مواجهه با این تکنولوژی را نداشتند و ندارند. لذا خانواده با شرایطی مواجه شده که کار را برایش سختتر کرده است؛ یعنی رسانهها بر مسئلهی تربیت فرزندان تأثیر گذاشته اند. از سوی دیگر برخی خانوادهها دیدگاهشان بر اساس تغییر سبک زندگی و تأثیر رسانهها و اطلاعاتی که از محیط دریافت میکنند، تغییر کرده است. برخی خانوادهها نیز بخاطر جبران کمبودهایی که خودشان داشتند، فضا و بستر را برای فرزندانشان آزادانه تر تعریف کردند و در مواقعی میشود گفت رها کرده اند. با این توجیه و ادعا که به هر حال فرزندشان بر اساس نوع انتخابی که دارد، بتواند تجربههای مختلف را در حیطههای مختلف داشته باشد. غافل از اینکه همین امر منجر به بروز آسیبهایی برای فرزندشان شده و آنها را از هدف اصلی دور میکند و فرزندانشان از چشم اندازی که مد نظر والدین برای کسب موفقیت بود، فاصله میگیرند.
این روانشناس و مشاور خانواده یادآور شد: خانوادهها باید مهارتهای لازم و سبک زندگی درست را آموزش ببینند. بخشی از این مهارتها به نهادهای فرهنگی و آموزشی بر میگردد و بخشی هم بر اساس تلاش و کوششی است که خانوادهها دارند و تجربیاتی را کسب میکنند. وقتیکه فضای نامناسبی را در تربیت فرزندانشان احساس میکنند، باید سعی کنند از آن فضاها دور شوند و در مورد این فضاها دقت بیشتری بکنند. خصوصاً در بحث روابط، عدم رعایت حریم سبب میشود که ما فرد را در یک موقعیتی قرار بدهیم که وقتی میخواهد مثلاً ازدواج کند و خانواده تشکیل دهد تا به یک احساس آرامش و خرسندی خوبی برسد، از آن موقعیت دور شود و نتواند انتخاب کند و دچار نوعی تردید و تعارض شود. نکته مهم اینکه برخی علیرغم داشتن علم و پذیرش منطق و درستی یک عقیده، در برابر آن مقاومت میکنند و پذیرش آن برای آنها سخت است. به عبارتی پایه و منطق را قبول دارد که اگر قرار است که یک تربیت عفیفانه داشته باشید، راه را دارید اشتباه می روید، این را میپذیرد ولی در برابر تغییر، مقاومت میکند. علت اینکه بعضی از خانوادهها نمیخواهند روش خودشان را تغییر بدهند، یا تلاشی در این زمینه نمیکنند و راه خودشان را ادامه میدهند، بحث تغییر است. هر تغییری از شرایط لذت، استرس زا و تنش زا است. خصوصاً وقتیکه این تغییر از یک لذت باشد به سمت خویشتن داری یا یک لذت دائمی و بزرگ. مثالی که من می زنم مثل اینکه ما مثل یک چتربازی هستیم، لبهی هواپیما نشستیم، خب، بیشترین استرس را داریم ولی میگوئیم که، بپر، تمام میشود، نگاه کن، تجربه کن. حالا خانوادهها هم همین طور، بعضی وقتها فکر میکنند اگر از این لذت دست بردارند، اتفاق خیلی بزرگی برای آنها میافتد با تغییر دیدگاهها یا نگاهها و یک نوع پافشاری میکنند و گاهاً منطقی میتراشند، برای اینکه حتی تغییر نکنند.
وی در پاسخ به این سوال که اما الان در جامعه بعضی مواقع مشاهده میشود که برخی نوجوانان، الگوهای عملی هم دارند، مادر، مادر بزرگ، خواهر و اعضایی از خانواده اش، پوشش عفیفانه دارند، ولی این نوجوان اینگونه نیست. چه توضیحی در اینباره دارید؟ گفت: بطور کلی، در مورد اینکه والدین الگوی عملی فرزندان هستند تردیدی نیست. در این امر نیز شکی نیست که اگر خانوادهها با رفتارهای عملی خودشان، این مسئله را به فرزندانشان انتقال بدهند، خیلی بهتر است. ولی درخصوص سوالی که پرسیده شد پاسخ اینست که این مسأله به نوع واکنشی که بزرگترها یا خانواده دارند، بستگی دارد و این خیلی مهم است. یکی از بهترین و هوشمندانهترین روشهای مواجهه، واکنش مثبت به اضافه ی ایجاد یک چالش درمورد پیامدهای این نوع پوشش برای فرزندان هست تا بچهها با فکر درست و انتخاب خوب خودشان به این مسئله دست پیدا کنند. صرفاً اینکه چون مثلاً من مادرم پوشش عفیفانه دارد، من هم بخواهم داشته باشم، این اتفاق نمیافتد. این را از فرزندانمان نخواهیم که فقط با یک الگوی به هر حال دیداری، بخواهد به این مسئله برسد. اگر این مسئله را خوب بتوانیم برای بچهها تبیین کنیم و علت آن و پیامدهای آن، نتایج آن را برای او توضیح بدهیم، آن پذیرش درونی تر و عمیقتر شکل میگیرد و ماندگارتر است.
این روانشناس و مشاور حوزه خانواده در بخشی از سخنانش اشاره کرد: در حوزه روابط نیز بعضاً با این دیدگاه که، برخی از خانوادهها در ارتباطات خانوادگی خود، برداشتهای صمیمانه ای با این تعابیر که فلانی مثل برادرم هست، مثل خواهرم هست، دارند. همچنین دیدگاهی نادرست است و در واقعیت وجود ندارد؛ چون در مبحث ارتباط، ارتباط یک تعامل دو طرفه هست و ما نمیتوانیم فکر و هیجان طرف مقابل را مدیریت و بررسی کنیم و آن را فقط به سمت شرایطی که خودمان فکر میکنیم ببریم. عدم رعایت حریمها دیوار خانواده را از درون خراب میکند. این جمله دقیقاً، جملهی یکی از مراجعین من بود که به خاطر همین مسأله و مشکلی که برایشان رخ داده بود برای مشاوره مراجعه کرده بود. لذا وقتی از بیرون به مسأله نگاه میشود، علت، مسئله اقتصادی و … ابراز میشود اما اگر از درون نگاه کنید عدم رعایت حریم عفاف و آن حریمهایی که خدا قرار داده است از طرف خانم و آقا این مشکلات را ایجاد میکند. شاید مشکلات اقتصادی دیواره زندگی را یک ترکی بیندازد یا باعث ریزشش شود، میتواند زمینه ساز باشد، ولی به نظرم تمام دلیل نیست بلکه آن چیزی که بن مایهی زندگی هست و آن را نگه میدارد، آن مسائل داخل خانواده است که توجه به آن خیلی مهم است. لذا در مورد نقش والدین نسبت به فرزاندشان باید یک تقسیم بندی شود. اولویتهایی که برای فرزندان میگذارند در بخش تأمین نیازهای اولیه، خوراک، پوشاک، احساس امنیت، آموزش، هزینهای که میشود، وقتی که میگذارند، حتماً یک وقتی هم برای تربیت ارزشهای اخلاقی و رشد ارزشهای اخلاقی بگذارند، حتماً یک وقتی هم برای تربیت عفیفانه و رعایت حریمها بگذارند و برایش وقت صرف کنند یا برایش موقعیت ایجاد کنند. وقتیکه میخواهند آموزشی را به یک بچهی خردسال بدهند، به یک نوجوان بدهند، سن و شرایط او را درک کنند. بر فرض مثال ۱۳ سالگی خود را به یاد بیاورند، ۵ سالگی خود را مروری بکنند و بر اساس آن شرایط رشدی، یک بحث آموزشی و یا یک بستر را ایجاد بکنند و از رفتارهای عجولانه در این مسئله پرهیز کنند. زمان بدهند و بخواهند که بچهها در این موقعیتها بتوانند تجزیه و تحلیل بکنند. از خود آنها نیز مشارکت بگیرند.
لازم بذکر است برنامه تلویزیونی «چراغ» در فصل سوم، در روزهای یکشنبه و سه شنبه حوالی ساعت ۲۱ از شبکه ۵ سیما به روی آنتن میرود و هر هفته یک چالش را مورد بحث و گفتگو قرار میدهد.
نظر شما