به گزارش خبرگزاری مهر، هجدهمین شماره از فصلنامه سیاستنامه با تصویری از فیودور داستایوفسکی و پروندهای به مناسبت دویستمین سالروز میلاد او به مدیرمسئولی و سردبیری حامد زارع از امروز روی دکه روزنامهفروشیها و پیشخوان کتابفروشیها قرار گرفت.
در ابتدای مجله، زارع در سرمقاله خود که با عنوان «شیوه شهرآشوبی» نوشته شده به نقد آلاحمد پرداخته و نوشته «غربزدگی مفهومی فوقالعاده مستعدی بود که به جای اینکه در خاک فلسفه و تاریخ رشد کند و دستمایه تدوین افقی جهت شرح وضع نسبت ما و غرب شود، توسط آلاحمد برای توصیف وضع معاصر ما به کار رفت و بدینخاطر کارکرد فکری خود را از دست داد. اگر نزد فردید غربزدگی به معنای عدم خودآگاهی تاریخی بود، نزد آلاحمد به معنای نشناختن رمز سازمان و ساختمان ماشین است. به همین ترتیب اگر غربزدگی نزد فردید تا زمانی تداوم داشت که حجاب معانی را به کناری بزنیم، غربزدگی نزد آلاحمد تا زمانی تداوم دارد که ماشین را خودمان بسازیم. گذار از یک صورتبندی فلسفی – تاریخی به یک فرمول ایدئولوژیک و سیاسی، تحول و تطوری بود که مفهوم غربزدگی از فردید تا آلاحمد طی کرد. در نظر آلاحمد ما به عنوان اسیران دست غرب که از آستین تکنولوژی جدید بیرون آمده است، از اصل خویش دور افتادهایم. عمر جلال آلاحمد برای طرح نظریهای برای بازگشت به اصل خویش قد نداد و این وظیفه بر عهدهی یک روشنفکر «شورشی» به نام علی شریعتی افتاد. روشنفکری که در سرمقاله شماره پیشین سیاستنامه درباره او سخن گفتیم.»
پس از سرمقاله چند یادداشت منتشر شده است «چهارراه ایرانشهر» نوشته روحالله اسلامی، «ترکان یهودی» نوشته کاظم آذری سیسی، «اسب تروای امت اسلامیِ اردوغان» نوشته مهدی صادقی و «طالبان و آینده افغانستان» نوشته سید محمود کمال آرا از جمله این یادداشتها هستند. پرونده این شماره به مناسبت هشتادوهشتمین سالروز تولد رضا داوری اردکانی به رئیس فرهنگستان علوم ایران اختصاص داده شده است. ابتدا کتابشناسی او به قلم حسین مسرت آمده است و سپس یادداشتهایی از محمدمنصور هاشمی، بیژن عبدالکریمی، مصطفی محقق داماد و غلامرضا اعوانی درباره داوری اردکانی منتشر شده است. مطلب آخر پرونده نیز پاسخهای مکتوب داوری اردکانی به پرسشهای سیاستنامه است که تحت عنوان «من جستجوگر اُفقهای گشودهام» منتشر شده است. او در این مصاحبه در پاسخ به پرسشی درباره روشنفکری دینی میگوید: «برای کسی که معنی اصطلاح روشنفکر و روشنفکری را بداند، روشنفکری دینی مفهومی متناقض و بیوجه مینماید. پس من سعی کردم در حد توان خود بیوجهی وجود و مفهوم روشنفکری دینی و نامناسب بودن این تعبیر را نشان دهم و یکبار آن را چیزی مثل آبغوره فلزی دانستم. روشنفکری دینی تجدد و اقتضاهای آن را نمیشناخت و در این سودا بود که چیزی را در قواعد و رسوم تجدد بگنجاند که با آن سازگار نبود و در آن نمیگنجید و بعضی قواعد و رسوم فرهنگ جدید را نیز دینی می انگاشت. البته اغلب بانیان این سودا خیلی زود به محال بودن تمنای خود پی بردند و از آن بنحوی رو گرداندند. هرچند که با منتفی شدن داعیه روشنفکری بعضی آثار و عکسالعملهای آن کم و بیش باقی ماند. در این اواخر هم گاهی آن باقی مانده ها را در مناسبتهای خاص به عنوان آسیبی که روح و جان مستعدان ما را از پرداختن درست به مسائل کشور و جهان باز داشته است نقد میکنم. روشنفکری دینی در نظر من از اول اهمیت نداشت اما وقتی یک امر سطحی و بیاهمیت ارواح و جان ها را تسخیر میکند نمیتوان نگران سطحی شدن جانها نبود و به آن بیاعتنا ماند. توجه کنیم که طرح علوم انسانی دینی در پی روشنفکری دینی به وجود آمد و جلوه تازهای از آن در صورتی ظاهراً مخالف بود.» پایانبخش پرونده نیز بخشی از ناداستان «مهاجر یونان کوچک» نوشته حامد زارع است.
در بخش مقاله این شماره «همروی فقه سیاسی با فلسفه سیاسی» نوشته صادق حقیقت، استاد دانشگاه مفید آمده و در بخش ترجمه «محمدتقی انصاریپور، استاد دانشگاه ادیان و مذاهب تکثرگرایی دینی؛ بنیادگرایی دینی» به فارسی برگردانده شده است. در بخش پژوهش نیز «هنر اجتماعی ایران» نوشته محمدرضا مریدی، استادیار دانشگاه هنر به زیور طبع آراسته شده است. سیاستنامه در بخش کارنامه به سراغ حسین بنایی رفته و علاوه بر اینکه گفتگویی با او کرده، بخشی از کتابش با عنوان لیبرالیسم پنهان را به فارسی ترجمه کرده است. مهدی نکوئی مترجم در مقدمه خود درباره کتاب بنایی چنین نوشته است: «لیبرالیسم در ایران، برخلاف ایدئولوژیهای رقیب فرصت چندانی برای خودنمایی در ایران مدرن نیافته است. این موضوع از آنجا عجیب به نظر میرسد که مفاهیم لیبرال برای تغییرات اجتماعی و سیاسی مختلف بیش از یک قرن در ایران قدمت دارد و از زمان فروپاشی سلطنت قاجار تا تبدیل کشور به یک دولت ملی رواج داشته است. ایدههای سیاسی لیبرال که عمیقاً در ذهن و افکار ریشه دواند اما در عمل خودنمایی نکرد، ما را به بررسی گستردهتر پیشرفتهای روشنفکری مختلف از زمان جنبش اصلاحطلبی (تجددخواهی) و مشروطهخواهی عصر قاجار در اواخر قرن نوزدهم وامیدارد. در همین دوره، ایدههای شیعهگرایی، سکولاریسم، سوسیالیسم، ملیگرایی و سلطنتطلبی رواج داشته و در هر دورهای یکی از آنها بر بقیه غالب شده است. کتاب «لیبرالیسم پنهان»، به بررسی انتقادی دلایل کمرنگ اما اثرگذار بودن لیبرالیسم در فضای سیاسی و روشنفکری ایران پرداخته و فروماندگیهای اخلاقی آن را میجوید. کتاب لیبرالیسم پنهان در ۵ فصل تنظیم شده است: مقدمه که به معرفی لیبرالیسم پنهان اختصاص یافته، فصل دوم به جنبههای مختلف لیبرالیسم سیاسی در ایران مدرن پرداخته و در فصلهای بعدی شبح غربزدگی، آزادیخواهی بدون لیبرالیسم و نتیجهگیری (لیبرالیسمهای نامرئی) گنجانده شده است. خلاصه این فصول را با تمرکز بر آزادیخواهی بدون لیبرالیسم میخوانید. شروین مقیمی در بخش رساله مقالهای بلند با عنوان «ایدئالیسم ماکیاولی» نوشته است.
سپس گفتگوهای امیرعلی مالکی با دبورا مارتینسن، ولگا مایوروا، روزاموند بارتلت و کلیر وایتهد آمده است. سپس رضا داوری اردکانی مقاله «دیدهبان آینده تجدد» را درباره داستایوفسکی نوشته است. در ادامه نیز «کِشتِ تُخمِ ادب در زمینِ فلسفه» نوشته امیر مازیار، «داستایوفسکی و کافکا» نوشته امیر نصری، «جایگاهِ جلوتِ فلسفة داستایفسکی» نوشته زهرا محمدی و نهایتاً «آیرونیسم داستایوفسکی» نوشته امیرعلی مالکی منتشر شده است. در بخش نقد احمد بستانی، استادیار دانشگاه خوارزمی به سراغ هانری کربن رفته و هرمنوتیک کیهانی او را مورد انتقاد قرار داده است. در بخش جستار سید ناصر سلطانی، استدیار دانشگاه تهران (پردیس فارابی) مطلبی تحت عنوان «فقدان درک تاریخی از قانوناساسی» را در نقد ناصرکاتوزیان نوشته است.
رسول جعفریان، استاد دانشگاه تهران مطلب دوم بخش جستار را با عنوان «دردِ مزمنِ ناامنی حقوقی» نوشته است. در قسمت کتاب فصل به اثر تازه همایون کاتوزیان پرداخته شده و در قسمت کتبشناسی نیز به آثار آیتالله حسینعلی منتظری پرداخته شده است.
شماره هجدهم سیاستنامه در ۳۰۰ صفحه و با قیمت ۷۰,۰۰۰ تومان در دسترس است.
نظر شما