به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از ورایتی، آلیسا سیمون منتقد ورایتی در نقدی که بر «زالاوا» اولین فیلم بلند ارسلان امیری نوشته است از این فیلم به عنوان فیلمی یاد میکند که با تمرکز بر اعتقادات علمی و منطقی در برابر خرافه در دهکدهای کردنشین ساخته شده است.
وی مینویسد: در این داستان که در سال ۱۹۷۸ میگذرد در عین حال قبل از اینکه وارد تراژدی شویم، با یک شوخ طبعی حیلهگرانه مواجه میشویم. به همین دلیل این فیلم برای ارسلان امیری که هم از نویسندگان فیلمنامه است و هم اولین فیلم بلندش را میسازد و خود از اقلیت کردهای ایران است فیلمی با اعتماد به نفس منطبق بر ادبیات سینمایی است و چرخشی جدید در قراردادهای معمول ژانری ایجاد میکند.
وی میافزاید: اما شاید بزرگترین سرمایه فیلم بازی نوید پورفرج ستاره بلند قامت، سیبیلو و خوش صدای آن باشد که به عنوان گروهبان ژاندارمری تلاش دارد تا قانون را در میان مردم زالاوا حاکم کند. نباید فراموش کرد که این فیلم موفق شد تا جایزه فیپرشی جشنواره فیلم ونیز را از آن خود کند.
نویسنده با اشاره به اینکه در نیمه اول فیلم از دیالوگهایی برای بیان فیلم استفاده میشود و جزییاتی مطرح میشوند که بعداً دیگر کسی به آنها کاری ندارد، میافزاید: در مجموع ما درمییابیم که زاوالا یک قرن پیش، از آمدن یک گروه از کولیها که از شرق به غرب میرفتند شکل گرفته و اکنون ساکنان آن جماعتی عجیب و غریب هستند که با پوستهای لکهدار شبها در خواب راه میروند.
به گفته ملیحه پزشک دولتی (با بازی هدا زینالعابدین) که دارد نمونههای خون اهالی را میگیرد، سطح آدرنالین در خون این افراد بسیار بالاست و رفتارها هیجانی آنها از ترس از شیاطین و دیگر خرافههای غیرمنطقی از همینجا ناشی میشود. در عین حال رفتار آنها با افرادی که فکر میکنند به تصرف این شیاطین درآمدهاند و آنها را از پا درمیآورند بسیار خطرناک است. همین امر منجر به درگیری با گروهبان مسعود با بازی پورفرج میشود.در ادامه وقتی تصور میشود دختر جوان کدخدا هم تسخیر شده است، گروهبان سعی میکند با توقیف همه اسلحههای موجود در روستا از هر خونریزی جلوگیری کند اما ناخواسته به فاجعه کمک میکند.
منتقد ورایتی در ادامه ایده امیری و همکارانش آیدا پناهنده و تهمینه بهرام در شکل دادن به مقابله «آماردان» جنگیر با بازی پوریا رحیمی سام و گروهبان و پزشک را تحسین میکند و مینویسد این مبارزه عالی بین گروهبان و جنگیر به چندین دور مقابله میانجامد که نشان دهنده غرور مردانه و اعتبار میشود.
وی همچنین از بازی طنزآمیز یونس دستیار گروهبان با بازی باسط رضایی یاد میکند و مینویسد حتی یک بخش عاشقانه هم در فیلم وجود دارد که بین گروهبان و پزشک شکل میگیرد.
در نهایت این آماردان است که با تهدید پزشکان روستایی مبارزه بین عقل و جنون را در داستان به اوج خود میرساند.
این منتقد میافزاید: در حالی که میتوان از فیلم به عنوان دستیابی به کاری جدید در سینمای ایران تقدیر کرد، باید به محتوای تمثیلی آن توجه بیشتری داشت زیرا جن میتواند حتی استعارهای برای کووید ۱۹ باشد زیرا در این زمینه نیز هنوز نبرد بین علم و خرافه در سراسر جهان ادامه دارد.
در عین حال از قدرت فناوری فیلم تجلیل شده و با وجود نسبتاً کم بودجه بودن فیلم، این منتقد از نماهای دوربین به ویژه در جادههای پرپیچ و خم کوهستانی که یادآور فیلمهای کیارستمی است، تقدیر میکند و مینویسد: محمد رسولی فیلمبردار میداند چگونه فضای ترس را ایجاد کند. در عین حال تدوینهای عماد خدابخش و فضایی که توسط موسیقی رامین کوشا ایجاد شده در کل فضای فیلم را حفظ میکند.
این منتقد یادآور میشود که این فیلم در جشنواره فیلم فجر ایران برای اولین بار دیده شد و جایزه بهترین فیلم اول، فیلمنامه و بازیگر نقش مکمل برای بازی رحیمی سام را از آن خود کرد.
توضیح اینکه محمد رسولی نیز دیپلم افتخار جشنواره فجر را برای بهترین فیلمبرداری دریافت کرد.
نظر شما