خبرگزاری مهر، گروه استانها - آناهیتا رحیمی: پوشیدن لباس خیس و سرد غواصی در سرمای استخوان سوز، لحظات سختی است که برخی از رزمندگان این مرز و بوم آنرا تجربه کردهاند؛ غواصان ۸ سال دفاع مقدس در عمق دریاها به اوج رسیدند و زیر نور مهتاب، در رود خروشان کارون شنا کردهاند.
امروز افتخار این را داشتم تا در هفته دفاع مقدس در خدمت یکی از غواصان هشت سال دفاع مقدس باشم؛ علیرضا سارخانی متولد ۱۳۴۸ و از تبار رزمندگان دلاور هشت سال دفاع مقدس است که ۷۵ ماه در جبهههای حق علیه باطل حضور داشته اما دفاع از ناموس و زنده نگه داشتن فرهنگ ایثار و شهادت را تنها به جبهههای حق علیه باطل محدود نکرده و رد پای خود را در سرزمین شام نیز به یادگار گذاشته است.
وی صحبت خود را این گونه آغاز کرد: من متولد ۱۳۴۸ هستم که در خانوادهای مذهبی به دنیا آمدهام و به جز خودم، دو برادر و سه خواهر دیگر نیز دارم.
در سال ۱۳۶۳ قبل از آغاز عملیات خیبر، بزرگترین اعزام به مناطق جنگی صورت میگرفت که ما نیز، حدود ۲۵ نفر از پایگاه موسی بن جعفر واقع در خیابان طالقانی به منطقه اعزام شدیم ساریخانی افزود: در سال ۱۳۶۳ قبل از آغاز عملیات خیبر، بزرگترین اعزام به مناطق جنگی صورت میگرفت که ما نیز، حدود ۲۵ نفر از پایگاه موسی بن جعفر واقع در خیابان طالقانی به منطقه اعزام شدیم. قرار بر این بود افرادی که آموزش دیده بودند به عملیات خیبر اعزام شوند و در نهایت ما نیز برای آموزش به پایگاه مرند اعزام شدیم تا اینکه بعد از سپری کردن آموزش، در سال ۱۳۶۳ به لشکر عاشورا منتقل شدیم.
۷۵ ماه در جبهه حضور داشتم
وی ادامه داد: عملیات بدر، اولین عملیاتی بود که در آن حضور داشتم اما علاوه بر آن، در عملیاتهای مختلفی همانند والفجر ۸، کربلای ۴ و ۵، بیت المقدس ۲ و ۳ نیز حضور داشتم. من جانباز ۳۵ درصدی در سپاه و جانباز ۲۵ درصدی در بنیاد شهید هستم.
این غواص هشت سال دفاع مقدس افزود: به مدت ۷۵ ماه در جبهه بودهام که ۳۵ ماه آن بعد از قبول قطعنامه ۵۹۸ در مناطق کردستان و باقی ماهها را نیز در لشکر عاشورا حضور داشتم و برای اولین بار در عملیات والفجر ۸ و بار دیگر در فاو، کربلای ۵ و سوریه نیز زخمی شدهام.
ساریخانی گفت: تک تک لحظات جبهه شیرین بود و اخلاص رزمندگان آنرا چندین برابر میکرد حتی لحظاتی که در حین اعزام به عملیات با یکدیگر خداحافظی کرده و طلب حلالیت میکردیم نیز برایم شیرین بود.
سوت زدن شهید حمید غمسوار در عملیات بیت المقدس
وی ادامه داد: شیرینترین خاطرهام، سوت زدن شهید حمید غمسوار به هنگام درگیری در عملیات بیت المقدس بود؛ حمید، همواره در سختترین شرایط سوت میزد تا رزمندگان روحیه خود را از دست ندهند.
این غواص هشت سال دفاع مقدس گفت: من در عملیات کربلای ۴ و ۵ در گردان حبیب بودم که در اواخر مهر ماه سال ۱۳۶۵، بعد از بازگشت از مرخصی، شبانه با اتوبوس به اهواز رفتیم و به موقعیت شهید اجاقلو رسیدیم و به محض رسیدن به رود کارون، آموزشها آغاز شد.
شیرینترین خاطرهام، سوت زدن شهید حمید غمسوار به هنگام درگیری در عملیات بیت المقدس بود؛ حمید، همواره در سختترین شرایط سوت میزد تا رزمندگان روحیه خود را از دست ندهند
ساریخانی افزود: اکثر آموزشهای غواصی به صورت شبانه روزی و فشرده برگزار میشد و گردانهایی که آموزش غواصی آنها تا قبل از ظهر به اتمام میرسید لباسهای غواصی را به گردانهای بعدی تحویل میدادند و علاوه بر آن، آموزشهای غیر آبی را نیز فرا میگرفتیم.
وی ادامه داد: کمبود در امکانات و لباسهای غواصی، لحظات سختی را برای غواصها رقم میزد و با وجود اینکه گاهی پاهای آنها به دلیل نبود کفش غواصی زخمی میشد اما هیچکدام از آنها، اعتراضی نسبت به این وضعیت نداشتند و شیرینی لحظات، تلخیها را از بین میبرد.
آموزش غواصی سختتر از عملیاتها بود
این غواص هشت سال دفاع مقدس بیان کرد: آموزش غواصی در مقایسه با عملیاتها سختیهای بسیاری را به همراه داشت یادم میآید لباسهای غواصی را برای خشک شدن از درختان آویزان میکردیم اما به دلیل برودت هوا یخ میبست.
وی گفت: لحظه پوشیدن لباسهای غواصی، سختترین لحظهای بود که غواصها از پوشیدن لباسهای غواصی در سرمای استخوان سوز تجربه میکردند.
لباسهای غواصی را با خود ببرید
ساریخانی افزود: خوب به یاد دارم روزی با بارش شدید باران، کم مانده بود تا سنگرها را سیل با خود ببرد اما با اتحاد همدیگر یک خاکریز در اطراف سنگرها ایجاد کردیم تا از ورود آب به درون سنگرها جلوگیری کنیم و فرمانده گردان، حاج سید فاطمی توصیه کرده بود که مراقب باشید سیل به درون چادرها نفوذ نکند اما لحظه ورود سیل به چادرها، با دیگر امکانات کاری نداشته باشید اما لباسهای غواصی را با خود بردارید.
وی گفت: یکی دیگر از لحظات سخت، آموزش دو ماهه غواصی به صورت شبانه و اعزام به منطقه عملیات کربلای ۴، بود که باید در رود کارون، ۱۲ کیلومتر در پشت جبهه دشمن راه میرفتیم تا اینکه به نزدیکی بصره میرسیدیم. تعداد نیروهای دشمن در هر دو طرف جزیره ام الرصاص و جزیره ماهی زیاد بودند و ما باید به گونهای در زیر آب حرکت میکردیم تا دشمن متوجه حضور ما نشود اما متأسفانه در این عملیات موفق نشدیم و مأیوس شده بازگشتیم.
این غواص هشت سال دفاع مقدس ادامه داد: صبح همان روز با خبر شدیم که دشمن قرار است در این منطقه حمله شیمیایی داشته باشد و به همین دلیل از منطقه به طرف اهواز و خرمشهر خارج شویم تا اینکه به موقعیت شهید اجاقلو رسیدیم.
ساریخانی افزود: در این روزها هیچیک از رزمندگان اجازه مرخصی رفتن نداشتند اما این نشانه خوبی برای آنان بود که قرار است عملیات جدیدی آغاز شود؛ در نهایت با آغاز آموزش برای عملیات جدید با خبر شدیم که در این عملیات باید در داخل آب راه برویم.
وی گفت: رژیم بعثی عراق، موانع بسیاری از جمله میدان مین و سیم خاردارهای ۹ لایهای را در خط اول شلمچه ایجاد کرده بود که همان موانع خط اول در خط دوم نیز وجود داشت و جلوی این دو خط، موانع ب شکلی و نون شکلی که علاوه بر غیر قابل نفوذ بودن، تانک، نفربر و سلاحهای دیگر را نیز در آن مستقر کرده بود.
عملیات کربلای ۵، معادله جنگ را بر هم ریخت
ساریخانی افزود: پشت همه موانع، سلاحهای دو لول (شیکا) که برای مهندم کردن هواپیما از آن استفاده میکنند نیز جاگذاری شده بود اما رژیم بعثی عراق، به این موانع، قانع نشده و منطقه را تبدیل به دریاچه کرده بود.
وی گفت: صدام در بخشی از صحبتهای خود گفته بود که اگر نیروهای ایرانی با موانع موجود در شلمچه، یک قدم بتوانند جلوتر حرکت کنند کلید بصره را به آنها میبخشم اما در نهایت با عنایت خداوند و غمی که از شکست در کربلای ۴ در دل داشتیم، توانستیم در عملیات کربلای ۵، موفق شویم.
عملیات کربلای ۵، معادله جنگ را بر هم ریخت تا جایی که قطعنامه دلخواه دشمن را تغییر داد چرا که دشمن در عملیات کربلای ۵ ضربه بزرگی دید چرا که بصره به یک منطقه جنگی تبدیل شده بود
این غواص هشت سال دفاع مقدس ادامه داد: عملیات کربلای ۵، معادله جنگ را بر هم ریخت تا جایی که قطعنامه دلخواه دشمن را تغییر داد چرا که دشمن در عملیات کربلای ۵ ضربه بزرگی دید چرا که بصره به یک منطقه جنگی تبدیل شده بود.
وی افزود: من در سال ۱۳۶۸ ازدواج کرده و پدر دو فرزند دختر و یک فرزند پسر هستم.
ساریخانی افزود: اعزام من به سوریه یک توفیق بود و اصلاً به ذهنم خطور نمیکرد؛ اما معتقد هستم هر چه مصلحت خدا باشد همان اتفاق خواهد افتاد چرا که اعزام به سوریه خیلی سخت بود اما با این وجود، در یکی از روزها که حوالی ظهر بود، که یکی از همسنگران قدیمی تماس گرفت و خبر اعزام شدن من به سوریه را خبر داد.
وی ادامه داد: قبل از اعزام، باید به جلسهای که قرار بود در لشکر عملیاتی برگزار شود میرفتیم تا اینکه با همسرم تماس گرفتم و نظر او را پرسیدم. همسرم باور نکرده بود و خیال میکرد که با او شوخی میکنم اما در نهایت، رضایت خانواده را نیز جلب کردم و در سال ۱۳۹۵ همراه با رزمندگان قدیمی و همچنین نیروهای جدید به سوریه اعزام شدم.
این رزمنده جبهه مقاومت بیان کرد: از روز اعزام تا سازماندهی، مشغول آموزش بودیم اما یکی از سختترین لحظاتی که تجربه کردم، لحظهای بود که چند دقیقهای مانده به اذان، از ناحیه پا زخمی شده و به بیمارستان اعزام شدم اما با این وجود، به دشمن اجازه ندادیم که حتی کوچکترین منطقهای را تصرف کند.
وی افزود: بعد از چند روز که در بیمارستان بستری بودم به دمشق اعزام شدم اما اجازه ندادم تا مجروحیت من مانعی برای بازگشت به منطقه باشد و بار دیگر به منطقه اعزام شدم.
جنگ با داعش یک جنگ نامنطم بود
ساریخانی ادامه داد: جنگ ایران و عراق با جنگ داعش، اصلاً قابل مقایسه نیست. داعش و سایر گروهکها در میان مردم رعب و وحشتی به راه انداخته بودند و همین رعب و وحشت، مردم را گرفتار کرده بود. ارتش عراق یکی از بزرگترین ارتشها بود که علاوه بر این، نیرو و مهمات نیز از سایر کشورها روانه عراق میشد.
وی افزود: معتقد هستم بزرگترین امتیاز جمهوری اسلامی ایران در دفاع مقدس، حضور نیروهای جان بر کف و مخلص بود که هر یک نفر از آنان، در مقابل چندین نفر ایستادگی میکرد و اگر چنین مقاومتهایی در عراق و سوریه نمیشد و پای آنان به کشور باز میشد صدها نفر تلفات میدادیم چرا که هدف از تشکیل داعش، نابودی جمهوری اسلامی بود.
نظر شما