خبرگزاری مهر؛ گروه مجله: ۲۳ مهر ۱۳۵۰ جشنی بزرگ و با عظمت در تخت جمشید برگزار شد. جشنی که از نقاط مختلف جهان میهمان داشت. عنوان جشن «۲۵۰۰ مین سالروز شاهنشاهی ایران» بود. محمدرضاشاه، میزبان این جشنها، سالها برای این جشن بزرگ آماده میشد. شعار تبلیغاتی دولت درباره این جشنها از این قرار بود: «این گردهمایی با عظمت جهانی، تخت جمشید را در روز فراموش نشدنی ۲۳ مهر ۱۳۵۰ تبدیل به مرکز ثقل جهان میکند». از چند سال قبل از برقراری این ضیافت بزرگ، کمیتههایی در سراسر کشور تشکیل داده شده بود تا این جشنها به بهترین شکل ممکن برگزار شود. برای برگزاری بهتر این جشنها حتی روی ظاهر شرکتکنندگان نیز کار شده بود؛ به طوری که از ماهها قبل، ارتش، سربازان خود را از تراشیدن ریشهایشان منع کرده بود تا چهرههایشان به سربازان دوران باستان شبیه شود.
با تمام تلاشهای شاه و درباریانش، پس از برگزاری این جشنها کمتر کسی به عظمت تاریخ ایران پی برد و آن چیزی که در مطبوعات خارجی سروصدا کرد، هزینه هنگفت این جشنها بود نه تاریخ پر عظمت ایران! اغلب این روزنامههای خارجی در تفسیرهای خود هزینههای سرسامآور جشنهای شاهنشاهی را «غیرضروری» و حتی «به حال جامعه ایران زیانبخش» خواندند. نکته جالب توجه اینجاست؛ در حالی که قرار بود این جشنها نماد تاریخ و تمدن ایران باشد اما در هیچکدام از مراحل برگزاری و تدارکات این جشن از هنر و دسترنج ایرانیها استفاد نشد. در این مورد، روزنامه انگلیسی «دیلی رکورد» در گزارشی نوشت: «شهرت آشپزهای ایرانی از مرز و بوم این کشور گذشته است. هیچ خارجی نیست که یکبار غذای ایران را نچشیده باشد و با تحسین از آن یاد نکند. پس چرا میلیونها دلار به رستوران ماکسیم پول دادند که حتی سالاد گوجه فرنگی را از فرانسه وارد کند؟ آیا در ایران گوجه فرنگی نمیروید؟ هیچ چیز این جشنها، ایرانی نبود و مردم ایران در آن شرکت نداشتند.» ویلیام شوکراس در کتاب آخرین سفر شاه، فهرست این غذاها را چنین عنوان کرده است: «تخم بلدرچین با مروارید دریای خزر، ته دم خرچنگ با سس «نانتوآ»، خوراک پشت بازوی بره سرخ شده، همچنین خوراک طاووس به سبک شاهنشاهی با سالاد مخلوط و …»
نکتهی دیگری که مورد توجه این رسانهها قرار گرفت، فقر و فلاکت ایرانیها علی رغم برگزاری این جشن بزرگ بود. روزنامهی ایونینگ هرالد نوشت: «دربار ایران در کنار خرابههای تختجمشید میلیاردها دلار پول ریخته است، درحالیکه من [خبرنگار این روزنامه] در راه تهران و اصفهان روستاهای بسیاری را دیدم که در فقر غوطهور بودند، من مردمی را دیدم بیمار، خسته و بیکار.» از طرف دیگر پس از پایان جشن شاهنشاهی، تعدادی از خبرنگاران خارجی از مناطق جنوب تهران و زاغههای اطراف آن فیلمبرداری کرده و به کشور خود بردند. آنها این فیلمها را با صحنههایی از ضیافتهای پر شکوه شاه در تختجمشید مونتاژ نموده و در رسانههای خبری جهان منعکس کردند.
هزینهای که برای این جشنها انجام شد به حدی زیاد و البته غیر ضروری بود که مورد انتقاد نزدیکان شاه نیز قرار گرفت. امیراصلان افشار قاسملو (سفیر ایران در آمریکا) در کتاب خاطراتش آورده است: «به دفتر علیاحضرت (فرح) رفتم تا در آن کمیسیون شرکت کنم … علیاحضرت فرمودند: من نمیفهمم! ما که میخواهیم یک همچین جشن بزرگی را برگزار بکنیم آنقدر عرضه نداریم که چند تا بشقاب غذا درست بکنیم تا مهمانان ما اقلاً یک غذای ایرانی هم بخورند؟ نمیتوانیم یکی دو سه روز با غذاهای ایرانی از مهمانان پذیرایی کنیم؟ و به این گرانی غذا از پاریس نیاوریم؟!»
از طرف دیگر این ضیافت بزرگ، در داخل کشور نیز چندان مورد توجه مردم قرار نگرفت و برعکس سبب اعتراض مردم و روحانیون به شاه و دربار شد؛ اما اطرافیان شاه در قبال این اعتراضها پاسخ قانعکنندهای نداده و به افکار عمومی معترض، وقعی ننهادند؛ تا جایی که شخص شاه در توجیه غذاهای خارجی این ضیافت گفته بود: «مردم از ما چه شکایتی دارند؟ که ما چند ضیافت برای ۵۰ نفر از سران کشورها دادهایم؟ مگر میشد که به آنها نان و ترب داد؟ خدا را شکر که دربار شاهنشاهی ایران قدرت پرداخت بهای خدمات «رستوران ماکسیم» را دارد. به هر حال مطمئن باشید که ماکسیم سود کلانی از اینجا نبرده است. در هر صورت این بزرگ ترین گردهمایی سران کشورها در تاریخ بوده است»
طبق اعلام شجاعالدین شفا، از پیشنهاد دهندگان این جشنها، این ضیافت بزرگ ۴۰۰ میلیون دلار هزینه برای دولت ایران داشت، این در حالی است که درآمد سرانه دولت از سالی ۵۰۰ دلار تجاوز نمیکرد. برای اینکه به حجم هزینه خرجشده در این جشنها پی ببرید، لازم است بدانید با تبدیل هزینهها به قیمت امروزی، جشنهای ۲۵۰۰ ساله، تقریباً ۱۸ میلیارد دلار خرج برای دولت ایران داشت؛ این در حالی است که کل جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه با ۱۱ میلیارد دلار جمع شد.
نظر شما