خبرگزاری مهر -گروه هنر-نیوشا روزبان: مستند «بانو قدس ایران» آخرین ساخته مصطفی رزاق کریمی در حوزه سینمای مستند که به تازگی به صورت آنلاین در پلتفرم «هاشور» و در طرح «اکران حقیقت» که توسط مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی اجرایی شده است، به نمایش درآمد.
این مستند با توجه به اینکه برای اولین بار به زندگی شخصی و دیدگاههای بانو خدیجه ثقفی همسر امام خمینی (ره) میپردازد، میتواند برای علاقه مندان به سینمای مستند همچنین کسانی که به تاریخ معاصر علاقه دارند، جذاب باشد. چرا که از نظر کارگردان این مستند روایتی از یکی از تاریخهای معاصر کشور است. مستندی که اولین بار درهای بسته بیت امام (ره) را از دریچه دوربین برای مردم باز کرده است.
«بانو قدس ایران» به کارگردانی مصطفی رزاق کریمی که برنده تندیس بهترین فیلم از یازدهمین جشنواره «سینماحقیقت» و منتخب سی و ششمین جشنواره جهانی فیلم فجر است، روایتی از زندگی بانو خدیجه ثقفی همسر امام خمینی (ره) را به تصویر میکشد.
مصطفی رزاق کریمی در بخش نخست گفتگوی خود با خبرگزاری مهر به تشریح چگونگی دعوت به پروژه و تحقیقات مقدماتی مرتبط با آن اشاره کرد. در ادامه بخش دوم و پایانی این گفتگو را میخوانید؛
* در فیلم به بخشی از وقایع تاریخی قبل و بعد از انقلاب اشاره میشود، وقایعی که امام خمینی (ره) به نوعی درگیر آن بودند. انتخاب این وقایع برای مستند بر چه اساس صورت گرفت؟
در واقع از بخشی از وقایع تاریخی در مستند استفاده شده است که «خانم» نسبت به آن استدلال و نظر داشته است. البته این را هم باید مدنظر قرار دهیم که ما صدای زیادی از «خانم» نداشتیم اما نوشتهها بسیار زیاد بود. در واقع بخشی از صداها مربوط به سوالهایی بود که حاج حسن آقا یا آقای بروجردی درباره برخی از مسائل پرسیده بودند. در مورد نوشتههای وی باید بگویم که بیشتر درباره خاطرات و سختیهایی است که کشیده است. به هر حال هرکدام از وقایعی که در مستند آمده است بر اساس آنچه که به عنوان سند از «خانم» داشتیم انتخاب شده است و «بیت امام» نیز تذکر یا پیشنهادی در رابطه با انتخاب این وقایع نداشت چرا که اعتماد کاملی به من برای ساخت فیلم داشتند.
البته برای مصاحبه با خانم دکتر زهرا مصطفوی دختر امام (ره) بعد از پایان فیلم در منزلشان دیدار کرده و فیلم را به وی نشان دادم، هرچند وی دوست داشت در فیلم صحبت کند اما ترجیح میداد که اول فیلم را ببیند و بعد تصمیم نهایی را برای حضور در مستند بگیرد. فرد دیگری هم که بعد از فیلمبرداری به ما ملحق شد، خانم دکتر طباطبایی همسر حاج احمدآقا بود. در واقع وقتی این فیلم در جشنواره «سینماحقیقت» نمایش داده شد، روی سن اعلام کردم که فیلم هنوز ناقص است چرا که این ۲ نفر حضور نداشتند. در نهایت ۳ ماه طول کشید تا بتوانیم با این ۲ خانم گفتگو کنیم که با این کار فیلم به پایان رسید.
* هنگام تحقیق و پژوهش به مسالهای برخورد کرده بودید که به عنوان یک کارگردان دوست داشته باشید در مستند به آن اشاره کنید اما به دلایل خاص از آن کار منصرف شده باشید؟
در جواب این سوال باید بگویم، اینقدر این خانواده جای حرف دارند که تنها با یک فیلم نمیتوان همه چیز را گفت. پسر بزرگ خانواده، آقا مصطفی یک قصه بسیار عجیبی دارد، زندگی حاج احمدآقا هم حرفهای بسیاری دارد، زندگی شخصی امام خمینی (ره) مسائلی است که بسیار جای کار دارد و امیدوارم فیلمسازان به این فکر بیفتند تا در رابطه با این مسائل کار کنند. حتی به چند نفر هم پیشنهاد دادم تا درباره حاج مصطفی فیلم بسازند. به عنوان یک کارگردان فیلم کم میسازم و شاید هر ۶ سال یک فیلم بسازم، اما میگویم واقعاً حیف است کارگردانان علاقه مند باید به این سوژهها ورود پیدا کنند. فکر میکنم در این مستند به زندگی «خانم» و امام (ره) پرداخته و به نتیجهگیری درستی هم رسیدیم، به گفته برخی از دوستان در نهایت این یک مستند عاشقانه هم هست.
اما این را هم باید بدانیم که نوشتههای «خانم» آنقدر زیاد است که میتوان براساس این نوشتهها یک فیلم مستقل ساخت. اما با توجه به اینکه «بانو قدس ایران» با درام مستند و نزدیک به سینما ساخته شده تا مخاطب بتواند آن را ببیند و خسته نشود تنها به بخشی از زندگی «خانم» اشاره کردهایم.
نوشتههای «خانم» آنقدر زیاد است که میتوان براساس این نوشتهها یک فیلم مستقل ساخت. اما با توجه به اینکه «بانو قدس ایران» با درام مستند و نزدیک به سینما ساخته شده تا مخاطب بتواند آن را ببیند و خسته نشود تنها به بخشی از زندگی «خانم» اشاره کردهایم مشکل اصلی که وجود دارد، تفکر سیاسی است. در واقع ما همه چیز را سیاسی میبینیم، حتی زمانی که یک نفر میخواهد مستندهایی درباره افراد خاص بسازد، برخی که بیشتر تفکر روشنفکری سوخته باقی مانده از گذشته دارند پیشنهاد میکنند که مثلاً تو که در اروپا کار کردهای چرا میخواهی چنین مستندی را بسازی؟ چه بسا هنگام ساخت مستندی درباره آقای جعفری بارها این حرف را به من زدهاند. زمانی که تصمیم میگیرم فیلمی را بسازم ذهن سیاسی خود را کنار میگذارم و ذهن انسان محور بودن خود را به کار میگیرم تا یک اثر انسان محور بسازم کما اینکه هرکدام از آثاری که درباره شخصیتهای مختلف ساختهام همین گونه است. «بانو قدس ایران» که خود یک تز سنگین انسان محور و زن محور است. چیزی که در تاریخ ما کم دیده شده است که یک چنین زنی که همسر یک روحانی باشد و تا این اندازه حرف برای گفتن داشته باشد. تاکید میکنم مستندهایی که تا امروز ساختهام مانند «خاطراتی برای تمام فصول» هرچند یک موضوع صد در صد سیاسی است اما کاملاً انسان محور ساخته شده است.
* تاکید کردید که از نگاه سیاسی در مستندهای خود پرهیز میکنید، اما نگاه سیاسی حاکم بر جامعه باعث میشود که یک فیلم مانند «بانو قدس ایران» که تفکر و بخشی از زندگی شخصی همسر رهبر انقلاب را به تصویر میکشد، به حاشیه ببرد. در روند ساخت این مستند تا چه اندازه تحت فشار فضای سیاسی روز جامعه بودید؟
مساله این است که تکلیف من به عنوان یک فیلمساز با خودم روشن است، در واقع من ابزار ساخت فیلم سیاسی ندارم، ساخت فیلم با هر موضوعی نیاز به یک ابزار و تفکر خاص دارد و من بلد نیستم فیلم سیاسی بسازم، من یک قصه سرا هستم و تمام تلاش خود را میکنم زندگی را در آثارم به تصویر بکشم، چرا که اگر در یک اثر زندگی نباشد تبدیل به یک اثر تکنیکال و یا یک نوع لگد زدن اجتماعی یا سیاسی میشود.
* با توجه به خاطرات «خانم»، رابطه و احساس وی با آقا مصطفی پررنگتر به تصویر کشیده شده است، این مساله درباره چگونگی مرگ وی بیشتر نمود پیدا کرده است اما درباره مرگ احمدآقا تنها به این اشاره میکند که فوت کرده است، آیا پرداختن به مرگ این دو نفر در مستند به دلیل نوع رابطه «خانم» با فرزندانش بوده است؟
در واقع «خانم» زندگی در قم را دوست نداشته است و تنها به خاطر امام (ره) و با توجه به اینکه ایشان را دوست داشت، به قم رفته است. «خانم» از زندگی در این شهر خاطره خوبی ندارد، در چنین شرایطی مصطفی به دنیا میآید و فرزندش همه چیزش میشود. مصطفی فرزند اول «خانم» بود و با او لحظه به لحظه زندگی کرده است. البته مصطفی از نظر شخصیتی ویژگیهای خاص خود را داشته، آدمی بوده که طنز و شلوغی خاص خود را داشت و «خانم» شخصیت او را دوست داشت. از طرف دیگر مصطفی عالم بزرگی هم بوده و همیشه «خانم» به احترام ورود آقا مصطفی از جا بلند میشده است. به صراحت میتوان میگفت که آقا مصطفی برای «خانم» ارزش دیگری داشته است، به همین دلیل خود قصه و تحقیق میگفت که آقا مصطفی بسیار مهم است، حتی «خانم» بعد از فوت آقا مصطفی ضربه بسیار شدیدی از نظر روحی میبیند.
* انتخاب فرزندان و نوههای «خانم» برای حضور در این مستند بر چه اساس صورت گرفت؟
یکی از مسائلی که در طول تحقیق به آن پرداختیم شخصیت شناسی افراد بود. نمیگویم این شخصیت شناسی صد در صد درست بود اما به واقعیت بسیار نزدیک بود. در تحقیقات به این نتیجه رسیده بودیم که با کدام یک از اعضای خانواده گفتگو کنیم، البته افراد بیشتری را از اعضای خانواده برای ساخت مستند در نظر داشتم که متاسفانه این اتفاق رخ نداد. در واقع بعد از فوت پدر و مادر خانواده پراکنده میشوند و نمیتوان انتظاری از آنها داشت. البته بعضی از افراد مانند دختر بزرگ امام (ره) یا خانم حائری برایشان سخت بود که برای فیلمبرداری بیایند اما با تاکید ما در مستند حضور پیدا کردند. البته این را هم میدانستیم که حضور بعضی از افراد خانواده نمیتواند حرف خاصی را برای مستند به همراه داشته باشد و زمانی که گفتند که نمیآییم چندان از غیبت آنها اذیت نشدیم البته دوست داشتیم که باشند اما خب آنها تمایلی نداشتند.
بسیار دوست داشتم که حسین آقا، فرزند آقامصطفی در این مستند حضور داشته باشد، ما ۲ بار به دفتر وی در قم رفتیم اما به دلیل اینکه خسته بود نتوانستیم با وی ملاقات کنیم. در نهایت به این نتیجه رسیدیم که یا علاقه ندارد یا خسته بود که دوست ندارد ما را ببیند. چیزی که برای من بسیار جالب بود و در تحقیق به آن رسیده بودیم، این بود که «خانم» حسین آقا را بسیار دوست داشت و این شخص میتوانست قصههای بسیاری را از رابطه بین خود و «خانم» برای ما بگوید تاکید میکنم که همه اعضای خانواده هم دیگر را بسیار دوست داشتند، آقای ثقفی برادر «خانم» در بخشی از این مستند میگوید از شخصیت امام (ره) بعید بود، اما گاهی میگفتند که اگر کسی را دوست دارید به او بگویید. اگر این عشق و دوست داشتن وجود نداشت، «خانم» به سختی میتوانست این شرایط را تحمل کند. اختر خانم دوست «بانو» میگوید امام (ره) و «بانو» واقعاً همدیگر را دوست داشتند و یک حال و هوای خاصی بین آنها وجود داشت و امام (ره) همیشه دوست داشتند که با «خانم» همکلام شوند.
* از این میان فردی بود که دوست داشته باشید در مستند حضور داشته باشد اما موفق نشدید که آن را راضی کنید؟
بسیار دوست داشتم که حسین آقا، فرزند آقامصطفی در این مستند حضور داشته باشد، ما ۲ بار به دفتر وی در قم رفتیم اما به دلیل اینکه خسته بود نتوانستیم با وی ملاقات کنیم. در نهایت به این نتیجه رسیدیم که یا علاقه ندارد یا خسته بود که دوست ندارد ما را ببیند. چیزی که برای من بسیار جالب بود و در تحقیق به آن رسیده بودیم، این بود که «خانم» حسین آقا را بسیار دوست داشت و این شخص میتوانست قصههای بسیاری را از رابطه بین خود و «خانم» برای ما بگوید، البته حسین آقا میدانست که من برای ساخت این فیلم به دنبال بحث سیاسی نبودم، اما موفق نشدیم که با وی صحبت کنیم.
ارتباط پیدا کردن با خانم حائری هم کمی سخت بود، وی در حال حاضر تنها زندگی میکند، پسرش حسین آقا که در قم زندگی میکند، تیم تحقیق بعد از جستجو از موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) و حاج حسن آقا، وی را پیدا کردند. زمانی که هم میخواستیم با خانم حائری گفتگو کنیم به من گفت که چرا باید به شما اعتماد کنم گفتم تا الان همه برای این مستند به من اعتماد کردهاند و خوشحال میشوم که شما هم اعتماد کنید. در واقع صحبت با خانم حائری وزن خوبی را برای مستند به همراه داشت. هرکدام از دختران و عروسهای «خانم» در مورد سختیهایی که در ایران و نجف پشت سرگذاشته بودند، صحبت کردهاند. جالب این است که هیچکدام از عروسها مانند خود «خانم» نمیخواستند همسر یک روحانی شوند، اما در نهایت این را میدانستند که همراه با امام (ره) بودن سختیهایی را به همراه دارد. در این میان امام (ره) نظرهای خاص خود را درباره سبک زندگی داشتند که در فیلم هم به آن اشاره شده است، به عنوان مثال امام (ره) تمایلی به استفاده از یخچال نداشتند و آقا مصطفی به دور از چشم امام (ره) برای خانه یخچال خریده بود. امام (ره) شخصیتی بودند که از هر نظر چه سیاسی و چه اجتماعی تحت فشار بودند اما «خانم» طی این سالها همیشه در کنارشان بوده و وا نداده است.
* شخصیت اصلی این مستند یک زن است به همین دلیل باید نگاه زنانه برای چگونگی روایت داستان مورد توجه قرار میگرفت، تا چه اندازه رسیدن به این فضای زنانه سخت بود؟
البته که به تصویر کشیدن چنین نگاهی در یک مستند بسیار سخت است، اما با تحقیقاتی که انجام داده بودم از یک جایی دیگر میدانستم زنانه بودن یک اثر در شکل اجرایی آن است، این نگاه در نحوه مستقر کردن دوربین، دیدن فضاها و غیره است و ما به این مساله بسیار توجه کردیم که خوشبختانه در فیلم درآمده است.
* هر چند «بانو قدس ایران» در بخش مسابقه جشنواره «سینماحقیقت» پذیرفته شده بود، اما در طول برگزاری این جشنواره ناگهان اعلام شد که این مستند از بخش مسابقه خارج شده است، آن زمان شنیده میشد که بیت امام (ره) اجازه نمایش این مستند را صادر نکرده است. دلیل این اتفاق در آن دوره از جشنواره چه بود؟
واقعیت این است زمانی که ساخت یک فیلم را به پایان میرسانم، دیگر برای من مهم نیست که چه اتفاقی قرار است برای آن رخ دهد، اینکه تهیه کننده تمایل به نمایش آن دارد یا خیر و یا هر تصمیمی که بخواهد برای آن بگیرد، مهم نیست. در واقع به عنوان یک کارگردان تمام تلاش خود را میکنم تا یک اثر را به خوبی تولید کنم، اما بعد از آن دیگر به دنبال این نیستم که چه اتفاقی قرار است برای فیلم رخ دهد. حتی اگر هم مسالهای پیش بیاید به دنبال ایجاد جنجال دوباره نیستم. آن زمان وقتی اعلام کردند که این مستند را در جشنواره نمایش نمیدهیم، دیگر پیگیری نکردم و هنوز هم نمیدانم این اتفاق برای چه و با تصمیم چه کسی افتاد. اما این را هم به خاطر دارم که در روز آخر دوباره اعلام کردند که میخواهند فیلم را در یک سالن کوچک نمایش دهند، در نهایت با توجه به استقبالی که برای دیدن این فیلم شده بود، تصمیم گرفته شد تا «بانو قدس ایران» را در سالن بزرگ نمایش دهند.
برای من جذاب بود که در این اکران، جوانهایی از اقشار مختلف جامعه چه موافق و چه مخالف یک جریان و تفکر خاص، زمانی که سالن را ترک میکردند با فکر آنجا را ترک میکردند، میدیدم که برخی از تماشاگران یک بغضکی کرده بودند، جوانهایی که اگر قرار بود از ظاهرشان قضاوت کنید نمیتوانستید تصور کنید که آنها بتوانند با چنین سوژهای ارتباط برقرار کنند. درواقع این واکنشها نشان داد که در ساخت این مستند موفق بودم و نگاهی جناحی و سیاسی به آن نشده است و یک اثر انسان محور است.
* اینکه مطرح میکنید بعد از ساخت یک فیلم، دیگر به آینده آن فکر نمیکنید کمی عجیب است، چرا که معمولاً کارگردانان دوست دارند اثرشان توسط مخاطب دیده و بازخورد آن را دریافت کنند.
باید بگویم که من تجارت فیلم را نمیشناسم و زندگی بسیار سادهای دارم. در واقع فیلم را به عنوان یک حرفه یاد گرفتهام، برخی از کارگردانان علاقهمند هستند تا فیلمهای خود را در فستیوالهای مختلف نمایش دهند و آثارشان را از این طریق به فروش میرسانند. اما من به عنوان کارگردان هیچ تجارتی بلد نیستم، یعنی یاد نگرفتهام که فیلمم را بزنم زیر بغلم و مثلاً به ۱۰ کشور ارائه دهم. در طول سالها فعالیت خود هیچگاه فیلم سفارشی نساختهام، همیشه به من پیشنهاد شده حالا یا قبول کردهام یا نه. زمانی هم که ساخت یک فیلم را میپذیرم تمام تلاش خود را میکنم تا آن را به نحو احسن به پایان رسانم. حالا اینکه تهیهکننده بعد از پایان ساخت، با فیلم چه میکند، مربوط به خود فرد است. هیچگاه شریک ساخت یک فیلم نشدهام تا نگران بازگشت سرمایه اثر باشم. به عنوان یک کارگردان یک آورده و نگاهی دارم که براساس آن فیلم را تولید میکنم.
* پیش از این اعلام کرده بودید که «بانو قدس ایران» روایت شخصی شما نیست، اگر قرار بود این فیلم را با روایت شخصی خود جلوی دوربین ببرید آن را چگونه میساختید؟
در واقع هنرمند بودن ۲ حالت دارد، به عنوان مثال به عنوان کارگردان میتوانم «بانو» را مصداقی قرار دهم تا افکار و رنگ و بوی خود را در پرداخت ارائه دهم و برای آن جنجال درست کرده یا هنرمند خاصی شوم و از آن طریق خود را به عنوان سازنده مهمتر از «بانو» نشان دهم. یک موقع دیگر میتوانم با پژوهش همراه شوم در این شرایط دیگر فیلم شخصی خود را نمیسازم. در واقع تا امروز هیچ فیلم شخصی نساختهام، اگر بخواهم تنها اثری که شاید کمی آن را شخصی دانست و خود را در آن عجین بدانم، «خاطراتی برای تمام فصول» است، اما در فیلمهای دیگرم با سوژه همراه شدهام. زمانی که درباره یک سوژه پژوهش میکنید دیگر حق ندارید نظر شخصی درباره موضوع دهید و تنها باید شنونده و محقق خوبی باشید و به هرچه در پژوهش به آن میرسید احترام بگذارید، چه قبول داشته باشید چه نه.
نظر شما