خبرگزاری مهر -گروه دین و آئین- نگار احدپور اقبلاغ: امروز هفتم آبان ماه مصادف با سالروز درگذشت مرحوم حجت الاسلام و المسلمین حسینعلی راشد، نویسنده مذهب، مدرس و واعظ برجسته معاصر کشورمان و فرزند عالم، زاهد و عارف بزرگ، مرحوم حاج آخوند ملاّ عباس تربتی است.
حجت الاسلام والمسلمین حسینعلی راشد در سال ۱۲۸۴ شمسی در تربت حیدریه در استان خراسان به دنیا آمد. پدر بزرگوار او مرحوم حاج آخوند ملأ عباس تربتی، از عرفای واصل و روحانی بافضیلتی بود. خدمات مرحوم حاج آخوند در جریان زلزله ۱۳۰۱ تربت حیدریه معروف است که موجب ابلاغ تلگراف تشکر رئیس الوزرای وقت احمدشاه مستوفی الممالک به وی گردید. در این زلزله وی کمکهای نقدی ارسالی آمریکاییها را نیز نپذیرفت و رد کرد. ملاّ عباس تربتی به کار و زراعت نیز مشغول بود در عین حال آنچه مشهور بوده اهل کشف و کرامت بوده و در بحث و فقاهت نیز سختکوش بود. وی به شاهنامه نیز علاقهمند بوده و گاهی ابیاتی از آن را با گریه میخوانده است. او در مقابل فعالیتهای دینی و مردمی خود اصلاً مزد نمیگرفت. مردم برای دادخواهی و شکایت از خوانین به او رجوع میکردند و او سعی در رفع گرفتاری آنها داشت. جامه کرباس و گیوه کرگری میپوشید. استاد فروزانفر که او را دیده بود وی را چنین توصیف کردهاست: «دنیا به دور این مرد نگشته.»
فرزندش مرحوم حسینعلی راشد حالات پایانی ملاّ عباس تربتی را در کتاب فضیلتهای فراموششده چنین نقل کردهاست:
«… (یک هفته قبل از وفات) بعد از نماز صبح در حالت بیماری رو به قبله خوابید و عبایش را بر روی چهره اش کشید. ناگهان مانند آفتابی که از روزنی بر جایی بتابد یا نورافکنی را متوجه جایی گردانند روی پیکرش از سر تا پا روشن شد و رنگ چهره اش که به سبب بیماری زرد گشته بود پر تلالو و شفاف گردید چنانکه از زیر عبای نازک که بر رخ کشیده بود دیده میشد. تکانی خورد و گفت: سلام علیکم یا رسولالله. شما به دیدن این بنده بیمقدار آمدید. پس از آن… بر حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام و یکایک ائمه تا امام دوازدهم سلام میکرد و از آمدن آنها اظهار تشکر میکرد. پس بر حضرت فاطمه زهرا علیها السلام سلام کرد. سپس بر حضرت زینب سلام کرد و در اینجا خیلی گریست و گفت: بی بی من برای شما خیلی گریه کردهام. پس بر مادر خودش سلام کرد و گفت: «مادر از تو ممنونم، به من شیر پاکی دادی» و این حالت تا دو ساعت از آفتاب برآمده دوام داشت. پس از آن روشنی که بر پیکرش میتابید از بین رفت و به حال عادی برگشت و باز رنگ چهره به همان حالت زردی بیماری عود کرد و درست در یکشنبه دیگر در همان ساعت، حالت احتضار را گذرانید و به آرامی تسلیم حق گشت. در یکی از روزهای هفته مابین این دو روز من به ایشان گفتم که ما از پیغمبران و بزرگان چیزهایی به روایت میشنویم و آرزو میکنیم که ای کاش خود ما میبودیم و میفهمیدیم. اکنون بر شما که نزدیکترین کس به من هستید چنین حالتی دیده شد. من دلم میخواهد بفهمم این چه بود؟ سکوت کرد و چیزی نگفت. دوباره و سه باره با عبارتهای دیگر تکرار کردم باز سکوت کرد. بار چهارم یا پنجم بود که گفت: «اذیتم نکن حسینعلی» گفتم: قصد من این بود که چیزی فهمیده باشم. گفت: من نمیتوانم به تو بفهمانم، خودت برو بفهم».
مرحوم حسینعلی راشد در شانزده سالگی برای فراگیری علوم اسلامی راهی مشهد شد و طی ده سال از محضر ادیب نیشابوری و دیگران بهره برد. او همچنین از علمای نجف، اصفهان و تهران نیز استفاده فراوان برد و سپس به وعظ و ارشاد پرداخت. راشد مدتی در اصفهان منبر رفت ولی توسط رژیم پهلوی به زندان افتاد. وی از سال ۱۳۲۰ شمسی در رادیو ایران به ایراد سخنرانیهای اخلاقی و مذهبی پرداخت و در مدرسه سپهسالار (مدرسه شهید مطهری) و دانشگاه تهران به امر تدریس مشغول شد. حسینعلی راشد سرانجام در سال هفتم آبان ۱۳۵۹ در ۷۵ سالگی در گذشت. فضیلتهای راشد، دو فیلسوف شرق و غرب، فضیلتهای فراموش شده و مجموعه سخنرانیهای راشد، از جمله آثار اوست.
به مناسبت سالروز درگذشت این واعظ برجسته با حجت الاسلام محمدجواد حجتی کرمانی، رئیس سابق هیئت امنای بنیاد فرهنگ و اندیشۀ معاصر و از نویسندگان برجسته روزنامه اطلاعات، به گفت وگو پرداختیم که در ادامه میخوانید:
حجت الاسلام محمدجواد حجتی کرمانی در خصوص جایگاه مرحوم راشد عنوان کرد: او یکی از دانشوران برجسته معاصر ایران، در حوزه تفکر و تبلیغ دینی بود که خطابههایش هیچگاه از ذهن مخاطبان آن مرد الهی و دانا بیرون نخواهد شد.
وی تصریح کرد: پدر مرحوم راشد، آخوند ملاّ عباس تربتی، مشهور به حاج آخوند بود. راشد مردی آزاداندیش و اهل انعطاف و آگاه به علوم و مسائل زمان خود بود. به همین دلایل، خطابههایش که با لحنی خاص و شیوه و آدابی مرتب و موزون ادا میشد، بر حاضران و شنوندگان اثر مینهاد و موجب تهذیب و اعتلای ایشان میشد. پدر بزرگوارش، آخوند ملاعباس تربتی هم از مردان با کرامت و فاضل روزگار بود.
تحصیل در حوزه علمیه مشهد و مهاجرت به نجف
حجتی کرمانی با اشاره به دوران تحصیل مرحوم راشد، خاطرنشان کرد: وی در سال ۱۳۰۰ خورشیدی، یعنی در ۱۶ سالگی، راشد جوان برای ادامه تحصیلات راهی مشهد شد و ده سالی را در حوزههای علمیه آن شهر دانش آموخت. استادانش در ادب فارسی و عربی: مرحوم میرزا عبدالجواد، معروف به ادیب نیشابوری؛ در فقه و اصول: آقا میرزا محمد باقر مدرس رضوی و شیخ آقابزرگ شاهرودی و آقا سید جعفر شهرستانی و حاج شیخ حسن برسی و حاج شیخ محمد نهاوندی؛ در درس خارج: حاج میرزا محمد، معروف به آقازاده خراسانی و حاج آقا حسین قمی و آقامیرزا مهدی اصفهانی و آقا شیخ موسی خوانساری بودهاند.
راشد مردی آزاداندیش و اهل انعطاف و آگاه به علوم و مسائل زمان خود بود. به همین دلایل، خطابههایش که با لحنی خاص و شیوه و آدابی مرتب و موزون ادا میشد، بر حاضران و شنوندگان اثر مینهاد و موجب تهذیب و اعتلای ایشان میشد
وی عنوان کرد: ایشان دانش فلسفه از جمله شرح اشارات و اسفار را نزد آقا بزرگ شهیدی فرا گرفته و در واپسین سالهای زندگی علمی در مشهد مقدس به آموزش این اندوختههای علمی پرداخته است. بسیاری از ادیبان بزرگ و مفاخر ادبی ایران که دانشگاه تهران را در آغاز تأسیس (۱۳۱۲ شمسی) به وجود خود ارزش و اعتبار علمی بخشیدند، از درس خواندگان مکتب ادبی «ادیب نیشابوری» بودهاند و بیشترشان در دانشکده معقول و منقول آن روز، که استاد حسینعلی راشد نیز پس از دههای به آنان پیوست - بر کرسی تدریس تکیه زدند. از جمله این ادیبان دانشمند و استادان کم مانند: بدیع الزمان فروزان فر، سید محمد تقی مدرس رضوی، محمد حسین فاضل تونی، میرزا محمود شهابی تربتی، دکتر علی اکبر مجیدی فیاض، سید محمد مشکوة بیرجندی و سید محمد باقر مولوی عربشاهی، معروف به سبزواری، را میتوان نام برد.
حجتی کرمانی افزود: وی در خلال اقامت و تحصیل در مشهد، در برخی از دیگر دانشها از جمله ریاضیات و مختصری فیزیک و تاریخ طبیعی و تشریح و کتابهای ادبی و اجتماعی و به خصوص تاریخ ادیان و مذاهب و مباحث مربوط به این علوم و نیز تفسیر قرآن مطالعاتی داشته است.
سخنرانی در رادیو ایران
وی خاطرنشان کرد: مرحوم حسینعلی راشد که برای کسب علم و دانش و تحرّی حقیقت به شهرهای مختلف همچون اصفهان و شیراز تردّد میکرد، درسهای طلبگی را از سیوطی و حاشیه گرفته تا رسائل و مکاسب و کفایه، برای یک مرد مبلّغ که در برابر نسلی جدید قرار گرفته، کافی نمیدانست.او میخواست به معلومات کهن و سرمایه علمی سنّتی خود مطالب جدید را چاشنی بزند.
حجتی افزود: ایشان مدتی برای تحصیلات حوزوی به نجف مهاجرت کردند، استاد راشد پس از بازگشت از نجف، به تبلیغ دین و وعظ و خطابه پرداخت و از آغاز تأسیس رادیو تا سال ۱۳۵۵ سخنرانیهای ایشان هر شب جمعه و در ایام محرم و رمضان و صفر استمرار داشت.وی در پیشبرد معنویت در جامعه ایرانی به ویژه در میان جوانان و دانشجویان سهم بسزایی داشت.گفتههای او چون از دل بر میخواست، واقعاً بر دلها مینشست.بسا جوانانی که به لبه پرتگاه انحراف و کج راهی رسیده بودند و با گرمی نفس او از تباهی و هلاک رهایی یافتند.
آثار و تالیفات
وی خاطرنشان کرد: مجموعه سخنرانیهای ایشان در رادیو در ۱۸ جلد منتشر شده و بسیار مورد استفاده مبلغان و علاقه مندان قرار گرفته است. یکی از ویژگیهای پر رنگ استاد حسینعلی راشد در امر تبلیغ و ترویج دین مبین اسلام و تنویر افکار عمومی، تحریر و تدوین و تألیف آثاری بوده است که به واسطه آنها تلاش نمود تا از طریق فرهنگ مکتوب نیز وظیفه تبلیغی خویش را به انجام رساند. این آثار عبارت اند از: فضیلتهای فراموش شده، تألیف جلال رفیع که خاطرات آقای راشد را در مورد پدرش بازگو میکند، دو فیلسوف شرق و غرب ملاصدرا و انیشتین، مجموعه سخنرانیها، ۱۸ جلد، قرآن و اسلام، فلسفه عزاداری امام حسین علیه السلام و تفسیر سوره حمد.
راشد یکی از برجستهترین سخن گویان معنویت و اخلاق دینی است
حجتی کرمانی تصریح کرد: راشد یکی از برجستهترین سخن گویان معنوی و اخلاق دینی در روزگار ماست. البته در سالهای آخر عمرشان، چندان یادی از او نشد و حتی از سوی تندروان و کسانی که تاریخ و فرهنگ نمیدانند و قدر زحمات، مقام و منزلت بزرگان را درک نمیکنند، و ارج رنج گذشتگان را نمیشناسند، مورد بی مهری هم قرار گرفت.
وی افزود: چه میتوان کرد با جامعهای که ذخایر خود را نمیشناسد و مواریث خود را از یاد میبرد؟ هرچه افرادی نسبت به دانش و فرهنگ گذشته ناآشناتر باشند، متعصبتر و ساده لوح تر هم خواهند بود. جفایی که به امثال راشد شد، یکی از همان خطاهای متعصبان و ساده لوحان بود وگرنه رادیو و تلویزیون می باید هرروز سخنرانیهای استاد راشد را بازپخش کنند و جان و روح مردم را به چراغ سخن آن دانشمندِ بزرگوار روشن نمایند.
حجت الاسلام حجتی کرمانی خاطرنشان کرد: راشد نماینده پنج عنصر مهم مذهب و معنویت ایرانی بود: اول- خطابه و درست سخن گفتن و عمیق و بهنجار از کلمات بهره بردن. دوم- توجه به اخلاق و فضائل و کرامات انسانی به مثابه بنیان و پیمان میان انسانها. سوم- تربیت و آموزش انسانها به قوه استدلال و بهره گیری از عقل و فرهنگ. چهارم- لزوم توجه به دانش و علوم جدید و آگاهی شایسته از جوانب مختلف و گوناگون و آخرین دستاوردهای علم و تکنولوژی و اندیشههای بشری. وپنجم- بهره گیری گسترده از ادبیات و تاریخ به معنای دقیق و عمیق کلمه و اینکه اگر خطیبی علاوه بر آگاهی به نصِ قرآن و احادیث صحیح به ادبیات عربی، ادبیات فارسی و شعر و سرایشهای شاعران نامدار و متون تاریخی و مواریث گذشتگان را نیاموخته باشد، نمیتواند رهیافت و خدمت شایسته داشته باشد؛ نه به دین خدمت خواهد کرد و نه به دینداران فایدهای تواند رساند.
نظر شما