۱۶ آبان ۱۴۰۰، ۹:۰۸

در گفتگو با مهر مطرح شد؛

بومی نویسی فرصتی برای معرفی خرده فرهنگ‌ها/ مسئولان حمایت کنند

بومی نویسی فرصتی برای معرفی خرده فرهنگ‌ها/ مسئولان حمایت کنند

کرمان- نویسنده کرمانی معتقد است که بومی نویسی یک فرصت برای معرفی و حفظ خرده فرهنگ‌ها است.

خبرگزاری مهر- گروه استان‌ها: لیلا راهدار نامی آشنا در حوزه ادبیات داستان استان کرمان و جنوب شرق کشور است. تاکنون دو مجموعه داستان از او چاپ شده که یکی تحت عنوان جاده فرودگاه توسط نشر فرهنگ عامه منتشر و به عنوان کتاب سال استان برگزیده شد و جایزه ادبی شیراز را نیز در همان سال از آن خود کرد. راهدار در جشنواره‌های مختلف کشوری جوایز زیادی کسب کرده و رمان «پریماه» را نیز نشر نون از این نویسنده به چاپ رسانده است. موضوع این کتاب حول محور خشکسالی و مهاجرت می چرخد؛ با این نویسنده گفت و گویی داشتیم:

در رابطه با ادبیات و مطبوعات کمی صحبت کنید

مطبوعات رسانه مردم هستند و می‌توانند به نویسنده کمک کنند که ارتباطش را با عامه مردم حفظ کند. آنها پلی هستند بین ادبیاتی که متعلق به خواص است و تغذیه‌ای که عوام نیاز دارند. زمانی که فردی مجله یا روزنامه‌ای می خرد می‌تواند ستونی را که مربوط به بحث‌های ادبی است، استفاده کند که این به نویسنده کمک می‌کند.

از طرف دیگر این مساله باعث ارتقا جامعه می‌شود و موجب می‌شود فردی که از روزنامه و حتی سایت استفاده می‌کند، سطح عمومی دانشش بالاتر برود.

می‌شود گفت مطبوعات ابزاری مدرن، قابل استفاده و دست یافتنی برای عامه مردم هستند تا بتوانند از آن استفاده کنند ضمن آنکه به هر حال مستندتر و واقعی‌تر است.

روزنامه و رسانه ابزاری مدرن تر نسبت به کتاب بوده‌اند. از عصر مشروطه به بعد روزنامه‌ها متولد شدند و قبل از آن فقط کتاب داشتیم ولی زمانی که بحث مدرنیته و ارتقا کل جامعه مطرح شد، صنعت چاپ امکان تکثیر را به وجود آورد. اروپا زمانی که وارد عصر صنعتی شد از آن عصر کلاسیکی که هنر فقط مربوط به دربار بود گذر کرد. آن زمان حتی زبان مورد استفاده درباریان با مردم عامه تفاوت فاحشی داشت و این شکاف عمیق یعنی همان عصر مدرنیته جهانی زمانی برداشته شد و ما وارد انقلاب صنعتی شدیم.

در پی این رخداد روزنامه‌ها متولد شدند و دانش برای عامه مردم قابل استفاده شد و ادبیات و هنر مردمی شد. ادبیات تا زمانی که مردمی نبود به عنوان یک کالای لوکس مطرح می‌شد و زمانی که وارد مطبوعات شد ویژگی لوکس بودن خود را از دست داد و رابطه دوسویه ای بین هنرمند و مردم شکل گرفت.

بومی نویسی در ادبیات به ویژه ادبیات داستانی چقدر می‌تواند تهدید و فرصت باشد؟

من شخصاً به بومی نویسی اعتقاد دارم و این یک فرصت است برای معرفی خرده فرهنگ‌ها و حتی حفظ آنها و این از آثار من مشخص است گرچه من زبان و لهجه خاصی را بلد نیستم که با آن صحبت کنم و نگاهم هم به همین شکل است.

بومی نویسی صرفاً استفاده از یک لهجه و زبان نیست و استفاده از المان‌های تاریخی و شیوه زندگی مردم شناسی زیست بوم فرهنگ و نوع برگزاری مراسم همه شامل این بحث می‌شود.

به نوعی همان سبک زندگی افراد که ارتباط زیادی با جغرافیای محل زندگی آنها دارد و به نظرم جهان نگاه مثبتی به این مساله دارد.

ما همه کنجکاو هستیم بدانیم مثلاً اسکیموها چطوری زندگی و ازدواج می‌کنند و … به هر حال اگر نگاهی هم به جوایز نوبل و… داشته باشیم می‌بینیم که اسطوره‌ها، نمادها، بومیت، شکل و سبک زندگی و نوستالژی آنها پررنگ‌تر است.

جوایزی که آثار بزرگ دنیا گرفته است بابت نگاه منطقی آنها به بحث بومی نویسی و …است که جهان به اینها اهمیت می‌دهد و می‌توان به آثاری نظیر برباد رفته، جنگ و صلح، صدسال تنهایی و… نیز اشاره کرد.

حضور رئالیسم جادویی در ادبیات ما چقدر پررنگ بوده است؟

سورئالیسم در مخالفت و روبروی بحث رئالیسم اتفاق می‌افتد. رئالیست جادویی در تقابل یا تضاد بحث رئالیست به وجود نیامد و منبع آن تخلیات ناخودآگاه ذهن بشر نیست.

باورها و خرافات و اعتقادات مذهبی ما نیز جزئی از واقعیت زندگی ما هستند و اینها به کتاب‌ها وارد شدند. آثار زیادی مانند کتاب «صدسال تنهایی» را در این زمینه نوشته شده است در ادبیات فارسی هم به این نمونه داستان‌ها نگاه ویژه ای شده است.

باورهای عامیانه به شکلی عرفان بومی هستند، در کتاب‌ها نوشته می‌شوند. در ادبیات داستانی ایرانی ما افرادی مانند غلام حسین صائبی را داشتیم و کتاب «گاوخونی» اثر مدرسی نیز نمونه‌ای از آن است.

کتاب «پریماه» نیز از همین گونه است از قصه‌های پری‌ها و دیوها استفاده کرده و سبک قشنگی دارد که به شناخت فرهنگ‌های مختلف جامعه ما کمک می‌کند. هنوز هم خیلی‌ها به شکل رئالیسم جادویی می‌نویسند و در زمینه رو به رشد بودن آن نمی‌توانم نظری بدهم.

ادبیات داستانی کرمان را در دهه اخیر چطور تعریف می‌کنید؟

نمی‌شود انکار کرد رفتن به پایتخت در بحث شهرت و دیگر چیزها تأثیر ندارد. پایتخت تأثیر خودش را برای مطرح شدن هنرمند دارد ولی اکنون دنیای مجازی رشد پیدا کرده و بحث دهکده جهانی مطرح است و خیلی‌ها می‌توانند در کرمان کار کنند و همین جا را به یک قطب ادبی تبدیل کنند البته اگر یک سری اهمیت‌ها داده شود زیرا مشکلاتی در این بحث وجود دارد و حمایت و انگیزه‌ای نیست.

کلاً اگر در حوزه‌های مختلف به خودباوری برسیم و بسیاری از شرکت‌های بزرگ استان از جمله شرکت‌های معدنی مسئولیت اجتماعی شأن را درست انجام دهند می‌توانیم شاهد رویدادهای بزرگ فرهنگی و هنری در کرمان باشیم. هر جشنواره‌ای شکل بگیرد همیشه ما یک کرمانی جزو برگزیدگان آن داریم. هر سال شاهد نشرهایی هستیم که زایش پیدا می‌کنند و مشخص است که هم در حوزه تولید و هم توزیع حرکت‌های خوبی شده است.

در خصوص رمان «پریماه» کمی توضیح دهید

دلم واقعاً برای مردم سیستان و بلوچستان می سوزد زیرا من خودم مهاجر هستم و غربت مهاجرت تا نسل‌ها بعد حس می‌شود. درگیری‌های موجود در منطقه زادگاهم را وقتی می شنوم و بحث خشکسالی و… و همچنین بحث دیواری که بین سیستان و بلوچستان و افغانستان نیز کشیده شد و مهاجرت عظیمی که در این سال‌ها اخیر رخ داد ناراحتم می‌کند.

کتاب من نیز در خصوص خانواده‌ای است که در منطقه سیستان و بلوچستان زندگی می‌کنند و پدر خانواده پس از دیوار کشیدن بین سیستان و بلوچستان و افغانستان توان تأمین مخارج زندگی خانواده اش را ندارد و متأسفانه کمی بعد به خاطر قاچاق کالا از افغانستان به ایران، کشته می‌شود.

راوی داستان یک دختربچه سیزده چهارده ساله است در داستان‌های دیو و پری که مادرش برایش تعریف کرده غرق است. پریماه و خانواده اش ناچار می‌شوند به دلیل خشکسالی و … زندگی شأن را جمع کنند و به تهران بروند و این دختر در طول سفر، متوجه می‌شود که موجودات دیگری هم با او مسافرت می‌کنند.

این موجودات همان فولکلورها، ترانه‌ها و قصه‌های عامیانه سیستان هستند که جایی برای ماندن ندارند و به ناچار آنها هم مجبور به مهاجرت شده‌اند و می‌گویند ما هم اینجا دیگر جایی برای ماندن نداریم. داستان پریماه حول محور اتفاقاتی است که در زندگی واقعی این بچه می‌افتد و استحاله‌ای است که اتفاق پیدا می‌کند.

در پایان اگر صحبتی دارید بفرمائید

با هر مهاجرت، فرهنگ بومی یک منطقه دچار استحاله می‌شود و این استحاله فرهنگی تا جایی پیش می‌رود که از خودبیگانگی ایجاد کند.

خشکسالی و مهاجرت، هر دو باعث شده بعضی روستاهای ایران تقریباً از سکنه خالی شود؛ البته من این نوع از مهاجرت را مهاجرت نمی‌دانم و معتقدم نامش رانده شدن است چرا که هیچکس مایل نیست به این شکل از وطن خودش برود. این رانده‌شدگی آسیب‌های جدی در پی دارد.

برای نوشتن «پری ماه» تحقیقات زیادی کردم و مدت زیادی را برای مطالعه روی قصه‌های عامیانه ایرانی صرف کردم. قصه‌هایی که در این داستان انتخاب شده‌اند، قصه‌های مشترکی هستند که در کل ایران وجود دارند و فقط مربوط به زابل نیستند.

کد خبر 5342968

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha