به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «حقوق فرهنگی» نوشته زهرا هنربخش در ۱۳۱ صفحه و بهای ۴۵ هزار تومان توسط انتشارات شاپرک سرخ منتشر شد. نویسنده در این کتاب با تکیه بر آیات و روایات متعدد و همچنین قوانین و مقررات حقوقی به موضوع مهم حقوق فرهنگی در زندگی انسان پرداخته است.
بر اساس آنچه در این کتاب آمده، ارزش و اهمیت فرهنگ در نظام اسلامی تا آنجاست که خداوند متعال پیامبرش را برای تعلیم و تربیت، هدایت و تزکیت فرستاده است و اصولاً بعثت یعنی تحول و دگرگونی و بعثت اجتماعی چیزی جز یک حرکت اساسی و دگرگون ساز در تمامی ابعاد جامعه و ضمیر انسان برپایه اعتقاد به توحید و ذات باری تعالی نیست. بنابراین مردم حق دارند توسعه فرهنگی جامعه خود را از حکومت مطالبه کنند.
این شکل حق قطعاً مبتنی بر تاسیسِ حقوقی بود که پیش از آن بند یک و دو ماده ۲۷ اعلامیه جهانی حقوق بشر مصوب ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ به رسمیت میشناخت:
ماده ۲۷ بند ۱- هر کس حق دارد که آزادانه در زندگی فرهنگی جامعه شرکت جوید، از هنرها برخوردار و از پیشرفتهای علمی و دستاوردهای آن بهرهمند شود.
بند ۲- هرکس حق دارد که از حمایت منافع معنوی و مادی هر اثر علمی، ادبی یا هنری که خود پدیدآورنده آن است برخوردار شود.
در کشور ما نیز اصل دهم قانون اساسی در مورد خانواده به عنوان واحد بنیادین جامعه اسلامی اشاره شده که همه قوانین و مقررات و برنامهریزیهای مربوط باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده، پاسداری از قداست آن و استواری روابط خانوادگی بر پایه حقوق فرهنگی و اخلاق اسلامی باشد.
نویسنده کتاب در جایی دیگر تأکید میکند که اصل عدم تبعیض مصرح در تعداد زیادی از اسناد حقوقی بین المللی مبنای حقوقی مهمی را در حیطه هر حق انسانی از جمله حقوق فرهنگی تشکیل میدهد. توافق مهمی در این خصوص وجود دارد که بهره مندی از حقوق و آزادیها مبتنی بر تساوی به مفهوم برخورد یکسان در هر مورد نیست بلکه، مستلزم رعایت تسهیل ابراز هویتهای فرهنگی مختلف است.
در فصلی از این کتاب در رابطه با حقوق فرهنگی در بستر پذیرش تنوع فرهنگی در جوامع اشاره شده و آمده است:
تنوع فرهنگی، عبارت از شناسایی شیوهها و رسوم اجتماعی مختلف در درون گروههای قومی گوناگون است که لازمه نیل به آن در یک جامعه، پذیرش تفاوتهای فرهنگی است. این امر مستلزم تأکید بر وجوه مشترک فرهنگها و راه و رسم زندگی، اعتقاد و عمل به تساوی فرصتهای اجتماعی، آموزش برای همگان، احترام به تعیین سرنوشت هر یک از آحاد مردم توسط خود آنان و پذیرش این واقعیت که به جای برتر دانستن فرهنگی بر فرهنگ دیگر، بر شباهتهای آنها تأکید شود و بر این اساس، تنوع فرهنگی به معنای وجود الگوها، شیوههای عمل و بیان احساس، سبکهای زندگی و نظامهای ارزشی متنوع در میان گروههای اجتماعی در درون مرزهای جغرافیایی یک کشور است که به گونهای طبیعی با یکدیگر تعامل و همزیستی دارند. چنین ویژگیهایی از تنوع فرهنگی است که ارزشهای اجتماعی، الگوهای رفتاری، مناسبات حقوقی، قانونی و هنجاری متفاوت ایجاد میکند.
زهرا هنربخش در کتاب حقوق فرهنگی نوشته با توجه به افزایش تنوع فرهنگی در سراسر جهان، در این قرن، شهروندان نیاز به دانش، نگرش و مهارتهایی برای عملکرد در جوامع فرهنگی خودشان و همچنین فراتر از مرزهای فرهنگی خود دارند. آنها هم چنین باید مایل به مشارکت در ساخت یک فرهنگ ملی و مدنی نیز باشند که اخلاقی و صرفاً اجتماعی باشد. وقتی قرار است انسان فقط موجودی لذت طلب باشد که چند روزی مهلت بیشتر ندارد و با مرگ هم نابود می شود، دیگر جز تشویق به مسابقه بر سر تمتعات پَست مادی چه باید بکند؟ در این صورت فرهنگ و حق فرهنگی چه معنایی میتواند داشته باشد؟ اگر اندیشه و فرهنگ را اساس هویت انسان و فصل ممیز او از سایر مخلوقات بدانیم، حقوق فرهنگی اهمیت خود را مییابد و محروم کردن انسان از آن، همانند محروم ساختن او از تنفس و به منزله قتل او تلقی خواهد بود.
نظر شما