خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه: واژه فرهنگ واجد طیف معنایی گستردهای است. اصطلاحی است به واقع نامحدود که اساساً میتوان آن را به هر چیزی اطلاق کرد که توسط موجودات انسانی آفریده شده و از هر آنچه که جزئی از طبیعت بوده، مجزاست. بسیاری از اندیشمندان برای روشن کردن این مفهوم گفتارهای متفاوتی را اطلاق کردهاند.
بر ایناساس فرهنگ شامل ارزشهای اجتماعی و هنجارهای موجود در جوامع بشری و همچنین دانش، باورها، هنرها، قوانین، آداب و رسوم، تواناییها و عادتهای افراد گروه یا جامعه میشود. در ادامه این تعریف بالتبع میتوان بیان کرد که فرهنگ چیزی است که هر فرد به عنوان یک عضو از جامعه خود فرا میگیرد.
مفهوم مهمی که اینجا مطرح میشود «هنجار» است. هنجار فرهنگی رفتار قابل قبول یک جامعه را تعیین میکند و به عنوان راهنمای نحوه رفتار، پوشش لباس، زبان، و حرکت در یک موقعیت خاص و همچنین انتظارات در یک گروه اجتماعی عمل میکند. با توجه به این نکته که هر کشوری و هر فرهنگی واجد خردهفرهنگهایی در زیرمجموعه خود است، بنابراین تک فرهنگ گرایی و ترویج یک فرهنگ خاص برای کل آن جامعه خطرهایی در پی خواهد داشت.
میدانیم که رهبر معظم انقلاب حضرت آیتالله خامنهای در نخستین دیدار خود با هیأت دولت سیزدهم مسئله «بازسازی انقلابی عرصه فرهنگ» را با قید عقلانیت مطرح کردند. بنابراین روند گذشته عرصه فرهنگ، روندی رو به تکامل نبوده است و چون فرهنگ برای مردم است و دستور رهبری نیز کلی است و کلیت فرهنگ را واجد میشود، بنابراین ضرورت دارد که نظرات و پیشنهادات نمایندگان کلیه خرده فرهنگها در این بازسازی اعمال شود.
متأسفانه نخبگان و فعالان فرهنگی در استانهای کشور، راه چندانی به رسانهها ندارند و نقطه نظرات، ایدهها و تئوریهای آنها که بعضاً از نظرات پایتختنشینان ممکن است بهتر باشد، مطرح نمیشوند. شاید یکی از دلایل برای ضرورت این بازسازی همین شنیده نشدن صدا و نظریات نخبگان استانها و مناطق دورافتاده توسط رسانههای انقلابی باشد. رسانهای که از بیتالمال ارتزاق میکند باید صدای تک تک مردم ایران – و نه صرفاً پایتختنشینان – باشد.
برای رسیدن به این مقصود خبرگزاری مهر در پرونده بازسازی انقلابی عرصه فرهنگ خود تلاش کرده تا با فعالان فرهنگی شهرستانهای مختلف کشور نیز گفتوگو کند. از این دست مطالب پیشتر گفتوگوهایی با میترا متاجی، فعال و منتقد فرهنگی و ناشر مستقر در شهرستان نوشهر مازندران، محمدرضا یوسفی، کارشناس ارشد مدیریت آموزش و فعال فرهنگی در خراسان جنوبی، عبدالله رئیسی، از فعالان فرهنگی و رسانهای در سیستان و بلوچستان و حجتالاسلام جواد فراهانی، فعال فرهنگی استان مرکزی و اکبر فراهانی نیا مدیرکل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان گلستان، احمد رشیدی، فعال فرهنگی اهل سنت از شهر سقز و نواب کرد، رئیس اداره کتابخانههای عمومی شهرستان خاش، حجتالاسلام سید حسین حسینی نوری، امام جمعه شهرستان ملارد و محمود نسرکانی، مدیر آموزش و پرورش شهرستان آق قلا گفتوگو کردیم و در این قسمت نیز پای صحبتهای زینب هاشمی، عضو هیات علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد زاهدان و فعال فرهنگی در استان سیستان و بلوچستان نشستیم.
قسمتهای پیشین این مجموعه را اینجا ببینید و در ادامه با مشروح این گفتوگو همراه شوید:
* میدانیم که انقلاب اسلامی ایران ماهیتی فرهنگی دارد و ما در اصل پیروزی قیام به زعامت امام خمینی (ره) را مدیون مؤلفههای فرهنگی هستیم. بنابراین باید در طول عمر پربرکت انقلاب، فرهنگ اصلیترین دغدغه حکومت بوده باشد. از وجهی این دغدغه وجود داشته است، چرا که در کلام امام (ره) و مقام معظم رهبری به عنوان رهبران دینی و سیاسی جامعه همیشه از وجهی ایجابی ضرورت توجه به فرهنگ دیده میشود. با این اوصاف وقتی که رهبر و رئیس حکومت از مسئله بازسازی انقلابی عرصه فرهنگ سخن به میان میآورند، نشان از ضعفهای شدید در برنامههای پیشینی دارد. به نظر شما ضرورت بازسازی ساختار فرهنگ و رسانه در چیست و آسیبها و نقاط ضعف ساختار کنونی را در چه مواردی میبینید؟
به عنوان یک معلم جامعه شناسی میگویم این ساختار فرهنگی رسانه ضعفهای زیادی دارد. این ضعفها هم در زمینه فرهنگی است و هم در زمینههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی. نظر من این است که باید رسانه بازتاب تمام نمای مشکلات مردم باشد؛ اما کماکان میبینید که در رسانه ما اینطور نیست. چرا در این زمانه مخاطبان رسانههای ایرانی بسیار کمتر از قبل شدهاند؟ چون حقایق و مشکلات مردم را نمیگویند و واقعیتها جایی در آنها ندارند. اگر من و امثال من در رسانه، بهعنوان مثال مشکلات حاشیه شهر زاهدان را بگوییم و درد دل مردم را منقل کنیم، میبینیم در زمان پخش یا انتشار سانسور میشوند. چنین روندی خود به خود مردم را بیانگیزه میکند. این نشان میدهد که ساختار معیوب است.
بازسازی فرهنگی یک شبه بوجود نمیآید، ما باید تغییراتمان تدریجی باشد، مسئولان امر و کسانی که دست اندرکار هستند، چه ریس سازمان صداوسیما، چه سازمان تبلیغات و… به هرحال کمیتههای تخصصی و کارگروههای خاص خودشان را در سطح کلان دارند.
به نظر من همیشه روکاری کرده و ضعفها را بجای اینکه برطرف کنند، میپوشانند. به همین دلیل باید از متخصصان استفاده شود تا آنها کار زیربنایی انجام دهند چون تا کار، زیربنایی نباشد شما هرگز موفق نمیشوید. مثالی میزنم، شما میخواهید خانهای بسازید، سبک خانه شما قدیمی است، تنها کاری که میتوانید انجام دهید این است که آشپزخانه را اپن کنید، کاغذدیواری بزنید و… شما نمیتوانید این خانه را دوبلکس کنید، چرا که به لحاظ مهندسی باید کار زیربنایی انجام شود. یکی از ضعفها استفاده نکردن از نخبگان و اهل علم است. باید در ورود افراد به صداوسیما یکسری آزمونها و مصاحبههای تخصصی صورت گیرد.
متأسفانه شاهد هستیم که فضای صداوسیما بیشتر رانتی است؛ مثلاً من را میشناسند، برادرزاده من را میآورند. انتخابها بر اساس تخصص، توانمندی و شایسته سالاری نیست. اگر این اتفاقات بیفتد مجموعه میتواند خوب کار کند. رسانه آداب خاص خودش را دارد. شما از یک دندانپزشک نمیتوانید انتظار داشته باشید که قلب را عمل کند، یا دکتر قلب نمیتواند دندان را درست کند. افراد رسانه هم باید بسیار کارآمد، متخصص و کاربلد باشند. رسانه ضعفهای زیادی دارد: سانسور میکنند، حقایق را نمیگویند، مشکلات مردم را روایت نمیکنند. روی زخمهای مردم نمک هم میریزند. رسانهها معمولاً با ارائه نادرست و سانسور مردم را ناامیدتر از قبل میکنند.
رسانه در بحث مشارکتهای اجتماعی بیشترین نقش را دارد. الآن مشکلاتی که در جامعه ما بیداد میکند بهخاطر عدم مشارکتهاست. اکنون در زمینه مشارکت اجتماعی ضعف داریم، چرا؟ چون اول باید اعتماد اجتماعی وجود داشته باشد. اعتماد اجتماعی از کجا بدست میآید؟ چرا همه در جامعه ما معترض و ناراحت هستند؟ چون اعتماد اجتماعی سلب شده و اگر به همین منوال ادامه پیدا کند و رسانه که نقش خیلی مهمی دارد نتواند کار خودش را انجام دهد، زحمات صدها نفر را که انقلابی و جهادی کار میکنند، زیر سؤال میبرد.
* آسیبهایی که بیان کردید به ساختار رسانه در ایران بازمیگردد؟ اگر پاسخ مثبت است ارتباط این ساختار با کیفیت تولیدات در رسانه را چطور میبینید؟
ما سطوح کلان، میانه و خُرد داریم. ما همیشه میگوییم کار را باید از سطح خرد ببریم به سطح کلان، اما شما در رسانهها شاهد هستید که بسیاری از مواقع از بالا به استانها دستور میدهند. اینجا ممکن است دچار چالش شویم چون استان ما با استان خراسان جنوبی و بندرعباس و کرمان فرق میکنند: هم به لحاظ اقصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و هم به لحاظ اقلیمی و قومیت. باید باتوجه به موقعیتها و شرایط مختلفی که بر استان حاکم است برنامه رسانهای آنها تنظیم شود، اما متأسفانه میبینیم که طرحی از بالا تأیید میشود و از همه استانها میخواهند یک نتیجه واحد بگیرند؛ این محال است.
ما میتوانیم شاخصهای متفاوتی برای مؤلفهها تعریف و این شاخصها را عملیاتی کنیم. هرکدام از این ارکان و مؤلفهها و عناصر، در ساختار در جای خودش قرار نگیرد و مکمل همدیگر نباشند، در کیفیت تولید هم تأثیر میگذارد. در این صورت خروجی خیلی بدی را خواهیم داشت. اما وقتی همه مؤلفهها سرجای خود باشند کار تخصصی صورت میگیرد و مردم هم از کار تخصصی راضی خواهند بود.
* مهمترین مسئله کشور و مردم را که باید با بازسازی ساختار فرهنگ و رسانه حل شود، کدام مسئله میدانید؟
الآن مهمترین بحرانی که مردم با آن روبهرو هستند، بحران اقتصادی است. تورم، ضعفهای مدیریتی و خلأهایی که نظام حکمرانی ما احساس میشود. حداقل انتظاری که مردم ما از مسئولان رسانه در سطح کلان دارند این است که مشکلات مردم به بهترین نحو بازگو شود. مشکلات مردم دو نوع هستند، مشکلات سطحی یعنی هنوز برای ما تبعاتی بهبار نیاورده است، نوع دوم مشکلاتی هستند که نفوذ کردند و برای ما تبعات خیلی را به همراه داشتهاند. رسانه باید این مشکلاتی که وجود دارد و مشکلاتی را که ممکن است فردا گریبان گیر مردم جامعه ما شود، رصد کرده و منتشرش کنند. وظیفه رسانه بیان حقایق است و بالا بردن آگاهی. شما یک نظرسنجی انجام دهید؛ چند نفر تلویزیون را نگاه میکنند؟ چقدر از فضای مجازی استفاده میکنند؟ چقدر ماهواره نگاه میکنند؟
بارها شاهد بودهام که مردم مختلف از همه طیفها، حتی اگر تلویزیون هم میبینند هنگام پخش اخبار آن را خاموش میکنند. مردم اعتقاد دارند که اخبار تلویزیون دروغ است. این از واقعیتهای موجود در جامعه ماست که بحرانهایی را نیز ایجاد کرده است. در این برهه زمانی مدیریت بحران خیلی مهم است که ما داغ مردم را بیشتر نکنیم میان این همه تحریم و فشارهای اقتصادی.
برای کشور زحمتهای بسیاری کشیده شده است. مردم ما شهید دادهاند. ما در دورههای مختلف نخبگان بسیاری را از دست دادهایم. ما کشور را با خون نگه داشتهایم. حالا که این اتفاق افتاده باید مدیریت صحیحی ایجاد شود برای وارد کردن نشاط و شادابی به خانههای مردم. قطعاً این میان رسانه مهمترین نقش را دارد.
مشکلات مردم بیشتر در حوزههای معیشت و رفاه است. از فقیرترین تا پولدارترین مردم، دغدغهشان سیاست نیست. اگر هم نگاه سیاسی پیدا کردند بخاطر وضعیت معشیت است.
* برای تدوین موفق طرح بازسازی ساختار فرهنگ و رسانه و در مرحله بعد، اجرا و نظارت بر اجرا، چه الزاماتی باید رعایت شود؟
مهمترین رسانه کشور سازمان صدا و سیماست. این نهاد قسمتهای مختلفی دارد و هرکدام از این بخشها کارهای مخصوص خودشان را انجام میدهند. پیش از نگارش طرح بازسازی، باید یک کار میدانی در تمام زمینههای فرهنگ صورت گیرد. باید برای نگارش این طرح، بین تمامی مردم حضور پیدا کرد و از فکر تمامی طیفها بهره برد. حتی شدهباید لب مرزها هم رفت و حداقل با بیست نفر از کسانی که در کپرها زندگی میکنند مصاحبه کرد و خواستههای آنها را شنید. به یقین خواسته آنها با خواسته من فرق میکند. همچنین خواسته من با خواسته کسی که در تهران زندگی میکند، تفاوت دارد. با اینکه ممکن است هردو استاد دانشگاه باشیم، او یکسری از خواستههایش تأمین است و اصلاً به چیزهایی که من فکر میکنم، توجهی ندارد. او یکسری خواستههایی از دولت و جامعه و مسئولان دارد که من ندارم.
بالاخره طرحی که مینویسند، باید طرح وسیعی باشد و تمام قسمتها را تحت پوشش قرار دهد. پس از پژوهشهای میدانی باید کارگروههایی تشکیل شود. این کارگروهها با انبوهی از اطلاعات مواجه میشوند؛ اطلاعاتی که از دل صحبت با با آدمهای معمولی، فقیر، پولدار، استاد دانشگاه، مغازه دار و… به دست آمده است. بعد در سطح استانها کارگروههای تخصصی تشکیل شود و محتوای این کارگروهها را اجرایی کنند.
وقتی یک کمیته و کارگروه تخصصی و علم پشت طرح باشد، دیگر سلیقه شخصی راه به جایی نخواهد برد.
اگر کمیته و کارگروههای تخصصی کار خودشان را خوب انجام دهند در اجرا هیچ مشکلی وجود نخواهد داشت و فقط یک مرد میدان باید بیاید و طرح را اجرایی کند.
* اگر این طرح درست تدوین و اجرا شود، چه فواید و تاثیر ملموسی بر زندگی مردم خواهد داشت؟
خیلی تأثیر دارد. اگر این طرح با توجه به حرفها، خواستهها و انتظارات مردم و توقعات آنها باشد و نیازهای آنها مدنظر این طرح قرار بگیرد و کارشناسی شود و به اجرا برسد، ما یک نشاط اجتماعی، مشارکت اجتماعی، همدلی و دورن فهمی را در جامعه خواهیم داشت. اگر در مرحله اجرا، طرح را به بخشهای خصوصی واگذار کند موفقتر خواهد بود. در تمام دنیا میبینید که جاهایی که دولت دخالت ندارد و ناظر نیست موفقتر هستند چون باب میل مردم جلو میروند. در صداوسیما باید به همه رویکردها احترام گذاشته شود.
* جایگاه مردم در نظام حکمرانی مطلوب فرهنگ چیست؟
در وضعیتی که تاکنون داشتهایم، مردم غایب بودهاند و اصلاً در مسائل صدا و سیما و رسانه دخالت داده نمیشدند. من یکی از طرفداران برنامه شوکران بودم که صداوسیما پخش آن را متوقف کرد. چرا این برنامه طرفدار زیاد داشت؟ چون برنامهای بسیار علمی بود. چرا مردم ما بهجای اینکه شبکههای داخلی را نگاه کنند، به شبکههای ماهوارهای روی میآورند که آسیب بدی بر پیکره جامعه داشته است.
* نخبگان، فعالان فرهنگی و مسئولان چه وظایفی در بازسازی ساختار فرهنگ و رسانه دارند؟
کار جدی در حوزه فرهنگ، حضور متخصصان فرهنگ و رسانه را میطلبد. بزرگان علوم ارتباطات و متخصصان در زمینه جامعهشناسی فرهنگی باید در این عرصه ورود پیدا کنند و کار با اشراف و فکر آنها پیش برود.
* مردم چگونه میتوانند در بازسازی انقلابی ساختار فرهنگ و رسانه مشارکت کنند و پیشنهاد شما در طراحی سازوکار این مشارکت مردمی چیست؟
زمانی این ساختار موفق است که از مردم استفاده کند. یعنی اگر شأن و منزلت و حقوق شهروندی مردم را بر اساس عدالت و انصاف پیاده کنید، مردم انقلابی کار میکنند، اما زمانی که برعکس همه این موارد صورت بگیرد، ما هیچ کمکی از مردم نمیتوانیم داشته باشیم، چون مردم الآن بسیار درمانده شدهاند.
* به نظر شما مهمترین اصل و سیاست حکمرانی فرهنگی چیست؟
مدیران این عرصه واقعیتها را ببینند و انصاف داشته باشند. این مدیران باید دانشمند و متخصص فرهنگی باشند تا تدابیری که میاندیشند، محکم باشد و ارزشها و اعتقادات ما را مدنظر قرار بدهد. مهمترین چیزی که حکمران فرهنگی باید داشته باشد این است که بر اساس مقتضیات زمان و مکان بخشنامه و تبصره بدهد و قانون مطرح کند.
* میزان تاثیر منش و سبک زندگی مسئولان، در فرهنگ عمومی جامعه چقدر است؟
بسیار تأثیر دارد. اگر مسئولی ماشین آخرین سیستم استفاده کند و خانه آنچنانی داشته باشد به مردم بگوید ساده زیست و قانع باشند فایدهای ندارد چون درکی نسبت که این مسائل ندارد.
* با توجه به انتصاب رئیس جدید صداوسیما، چه پیشنهادهای ملی و استانی برای بازسازی ساختار رسانه کشور دارید؟
از رییس جدید رسانه انتظار داریم مشکلات هر استان را توسط تیم تخصصی خودش شناسایی کند و بعد اولویت بندی کند. مثلاً مسائلی که در استان ما مطرح است در هیچ جای دیگر نیست، بخصوص مسائل سیاسی و امنیتی. رییسی که در سطح کلان دارد مشکلات را شناسایی کند و اولویت بندی کند. در همه این کارها باید از اهل فن استفاده کنند نه افرادی که خودشان دوست دارند. دیگر اینکه رییس صداوسیمای جدید ما اگر رویکرد فرامذهبی و فراملی داشته باشد بهتر جواب میدهد.
*و سخن پایانی...
چون شما بحث رسانه را گفتید، ذهن من سمت صداوسیما رفت. فعالان عرصه فضای مجازی بسیار موفق هستند. الآن در کشور ما یکسری محدودیتهایی وجود دارد؛ مثلاً وقتی میخواستند تلگرام را حذف کنند، دیدید که چقدر از مردم فیلترشکن نصب کردند. این نشان دهنده مخاطبان زیاد تلگرام است و یعنی تأثیرگذاریاش بیشتر است. یا مثلاً چرا فضای اینستاگرام برای مخاطب ما بیشتر جذابیت دارد؟ چون به واقعیت نزدیکتر است و در آن سانسور کمتر است. مثلاً فیلمی که در صداوسیما پخش میشود، با فیلمی که در اینستاگرام میبینیم متفاوت است.
نظر شما