مصطفی دالایی کارگردان مستند «عبدالله» از آثار راهیافته به دوازدهمین جشنواره مردمی فیلم «عمار» در گفتگو با خبرنگار مهر درباره این مستند توضیح داد: اسم این مستند برگرفته از نام دکتر عبدالله بهرامی است که در چند نوبت معاون وزرای بهداشت بودهاند؛ هم در دوره وزارت آقای مرندی و هم در دورههای آقایان فرهادی و پزشکیان. ایشان مدتی هم مسئول و رئیس دانشکده پزشکی مشهد بودند و این اواخر، پیش از بازنشستگی ریاست بیمارستان امام رضا (ع) مشهد را برعهده داشتند.
وی ادامه داد: فیلم درباره وجنات و سلوک آقای بهرامی در عرصه مدیریت و اخلاق پزشکی است. بهخصوص بهواسطه اعتمادی که خیرین استان خراسان و مشخصاً شهر مشهد به ایشان داشته و دارند. گاهی از کشورهای حاشیه خلیج فارس هم خیرین به ایشان مراجعه کرده و مبالغی را کمک میکنند برای حمایت از بیماران نیازمند. آقای دکتر جمعیتی را به نام «میزبانان خورشید» راهاندازی کردهاند که وجوهات خیرین را جمعآوری میکنند تا در قالب خدمات درمانی به دست بیماران نیازمند برسند. فیلم ما در واقع پرترهای از آقای دکتر بهرامی است.
دالایی ادامه داد: در این مستند با خانواده دکتر بهرامی، خانواده و دوستانشان صحبت کردهایم تا تلاشهایی را که در حدود پنج دهه از پیش از انقلاب اسلامی تا به امروز در عرصه پزشکی داشتهاند، روایت کنیم. امروز هم که ایشان بازنشسته شدهاند، هنوز آن جمع خیرین مشهد را با محوریت خودشان اداره میکنند و افرادی که به آقای دکتر اعتماد دارند پیش میآیند، در جریان پرونده بیماران قرار میگیرند و برخی هزینهها را تقبل میکنند.
وی افزود: یکی از ویژگیهای دکتر بهرامی که در فیلم هم به آن اشاره میشود این است که ایشان مطب ندارند. با وجود اینکه فوق تخصص کلیه و متخصص بیماریهای داخلی هستند اما از ابتدا هیچ مطبی نداشتهاند و خدمات پزشکی خود را در بیمارستان ارائه کردهاند. خودش میگوید نتوانستم پول بیمار را به خانه ببرم. میگوید خودم و همسرم راضی نبودیم که پول مریض را به خانه ببریم. در عین حال بیشتر وقت خود را صرف مدیریت و ساماندهی طرحهای درمانی در سطح کشور و استان خراسان بزرگ کردند.
این مستندساز حاضر در جشنواره «عمار» درباره جذابترین تجربه خود در مسیر ساخت این مستند گفت: زمانی که من فیلم را میساختم، ایشان ریاست بیمارستان را برعهده داشتند و باید در وقتهای مشخصی برای دیدار و گفتگو میرفتم. گاهی هم شرایط به گونهای بود که امکان تصویربرداری از جلسات وجود نداشت. باید صبوری میکردم تا بتوانم از فعالیتهای دکتر فیلمهایی ضبط کنم. یک بار که در اتاق انتظار دفترش نشسته بودم، دیدم فردی با لباس محلی روستاهای اطراف تربت جام به آنجا آمد. احساس کردم چقدر چهره کاریزماتیکی دارد و چقدر به لحاظ تصویری زیباست. از آنجایی که دوربین و وسایلم هنوز در جعبه بود، با دوربین موبایل شروع به تصویربرداری کردم. مقداری که صحبت کرد، متوجه شدم از روستایی به نام فیروزکوه در میان تربتجام و صالحآباد آمده است.
وی ادامه داد: با این فرد وارد گفتگو و متوجه شدم بهدرستی هم نمیتواند راه برود. پاهایش از فشار درد و ساییدگی پرانتزی شده بود. گفت من برای دخترم میآیم که ۱۵ سال پیش تعویض کلیه داشته است. هر ماه از روستا به مشهد میآیم تا برایش دارو بگیرم. آقای دکتر هم برای دخترم دارو مینویسد هم برای خودم و همسرم. دوربین اصلی را آماده کردم و از دیدار این فرد با دکتر فیلمبرداری کردم. متوجه شدم افراد زیادی هستند که از روستاها نزد دکتر میآیند و نه تنها دکتر از آنها پولی نمیگیرد که پشت نسخهشان امضایی میاندازد تا داروها را به خرج دکتر تهیه کنند.
دالایی افزود: با این فرد روستایی همراه شدم و به روستایشان رفتم که نزدیک مرز ایران و افغانستان بود. آنجا به خانهشان رفتم که وضع بسیار عجیب و غریبی داشتند. شروع فیلم من هم شد قدم زدن من در جادههایی منتهی به مشهد و تربت جام که در میانه راه وارد جاده خاکی میشوم و به این روستا میرسم. بهنوعی شروع فیلم من جستجو برای یافتن همین فرد به نام آقای گلمحمدی است.
وی در پایان توضیح داد: تهیهکننده مستند من در واقع خیرین سلامت و جمعیت «میزبانان خورشید» بودند و به نوعی یک فیلم مردمی محسوب میشود، اما آقای شکری از دوستان صداوسیمای مشهد، تهیهکنندگی کار را قبول کردند و خودشان هم فیلم را به جشنواره «عمار» ارائه کردند. ازآنجایی که کارگردانی و فیلمبرداری کار را بنده برعهده داشتم، نام من هم پای فیلم هست.
نظر شما