خبرگزاری مهر- گروه استانها: داستانها حوالی جهان ما جان میگیرند و بازتاب روشنی از فراز و نشیب روزگار و احوالات آدمها هستند. از این رو وقتی ساختار جوامع و ابعاد مختلف زندگی اهالی آن تحت تأثیر رویدادهایی چون انقلاب، شورش، جنگ و حوادث طبیعی قرار میگیرد، بیتردید داستانها نیز از این وقایع و تغییرات حاصل از آن نشان خواهند داشت.
«جمشید عباسی» نویسنده و پژوهشگر گیلانی در گفت و گو با خبرنگار مهر درباره تأثیر انقلاب بر ادبیات داستانی، اظهار کرد: به طور کلی میتوان گفت خیزشهای عمومی، رفورمهای سیاسی و به طور عمیقتر و بنیادیتر انقلابهای سیاسی اجتماعی، ناگزیرهایی هستند که در اثر تعارضات آرمانی با واقعیات اجتماعی، سیاسی یا فرهنگی بروز میکنند و در تمامی اشکال خود در شئونات مختلف اجتماع تأثیر میگذارد.
وی با بیان اینکه انقلاب اسلامی نیز همانند اتفاقات تأثیرگذار در جهان روایت مختص به خود را پدید آورد و موجب ظهور روایت از آرمان در ادبیات شد، افزود: واقعیت این است که انقلاب سال ۵۷ به لحاظ فراگیری و گستردگی جایگزین فرهنگی مذهبی قدرتمندش آنقدر انرژی اولیه داشت که دست به تغییر در همه ارکان و شاخصهای جامعه بزند که یکی از آنها حوزه فرهنگ و ادبیات بود.
عباسی با اشاره به اینکه اولین اثر انقلاب در این راستا نوعی بازدارندگی بود که در سینما اتفاق افتاد، گفت: دگرگونی در عرصه شعر سریعتر رخ داد و پرونده اجتماعی آن حتی قبل از وقوع انقلاب قابل لمس بود. در واقع شعر خیلی سریع دگرگونیهای ساختاری و محتوایی را بازتاب داد اما ادبیات داستانی هنوز در نوعی بلاتکلیفی به سر میبرد.
نگاهی به تأثیر انقلاب بر ادبیات داستانی
وی با بیان اینکه ادبیات داستانی هنوز شاخصهای جدید خود را نیافته و بین پیدا کردن معیار و تبیین ساختار سرگردان بود، یادآور شد: ادبیات داستانی به جهت وابستگی تکنیکی به بیرون مرزها هنوز در شوک به سر میبرد و دنبال باز تعریف خود بود.
نویسنده و پژوهشگر گیلانی در ادامه با اشاره به اینکه با نگاهی اجمالی به داستانهایی که نوشته میشد، در مییافتیم که اکثر این داستانها مال خودمان نیست و همان چیزهایی است که در داستان نویسی وام گرفته از آن طرف مرزها خلق میشود، اضافه کرد: به استثنائات موجود نیز باور دارم اما نمیتوان برای آن هویت مستقلی تعریف کرد. بارقههایی بودند در تاریکی. وجهی دیگر نیز وجود داشت که تکرار داستانهای کهن ما بوده و تنها لباسشان نو شده بود.
وی با بیان اینکه جهان بینی نویسنده و سطح آگاهی و میزان اشراف بر موضوعات پیرامون در ایجاد یک پیوست درونی با تجربه نویسنده میتواند تشخیص لازم را به اثر او بدهد، تصریح کرد: بنابر این جهان بینی منبعث از موضوعات انقلابی نیاز به تسلط هوشمند بر پارامترهای ایجابی یک خیزش مردمی همه جانبه و شناخت ضرورتهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و نیز جایگزینها زمینه ساز سیاسی فرهنگی دارد.
عباسی با اشاره به اینکه امروز که در فاصله معناداری از وقایع سال ۵۷ و قبل از آن هستیم، بیان داستانی موضوعات پیرامون انقلاب ضرورتاً باید با عناصر زبانی و تصویری امروز سازگار باشد، ادامه داد: هرچه که این فاصله زمانی بیشتر شده باز آفرینی آرمانهای انقلابی یک جوان دهه ۵۰ برای یک جوان دهه ۸۰ یا ۹۰ دشوارتر میشود انگار ما المانهای مشترکمان را برای یک ارتباط دو سویه کم کم از دست میدهیم.
تحول داستان نویسی به عنوان جریان داستان انقلاب
نویسنده و منتقد ادبی در شرح ویژگیهای اثر انقلابی با بیان اینکه نمیتوان تنها با کلماتی پرشور، شور آفرید زیرا پذیرش شور یک کیفیت درونی است و تزریقی نیست، گفت: باید به خلق شخصیتهایی پرداخت که دغدغههایشان در راستای ارتقای دغدغه مندی و یا تبیین آرمانهای منبعث از عدالت خواهی، حق طلبی و حقیقت جویی آدمها که به صورت مستقیم فطرت و ذات آدمها را هدف میگیرد، باشد.
وی با اشاره به اینکه اگر در گذشته با شعار میشد شور آفرید امروز شاخص ناکارآمدی است، بیان کرد: مخاطب امروز پذیرای آرمان تحلیل ناپذیر نبوده آرمانهای شیک و تخیلی را باور ندارد. باید ارزشهای مد نظر و اهداف در فضایی دست یافتنی عرضه شوند.
عباسی با بیان اینکه اگر چه هر انقلابی، بیشترین و سریعترین تأثیر را بر مناسبات سیاسی و اجتماعی میگذارد اما به تدریج تأثیر خود بر حوزههای فرهنگی و ادبی را نیز نمایان میسازد و به ظهور دیدگاهها و مکاتب ادبی نو منجر میشود، افزود: اگر ادبیات را، بازتاب اندیشهها و برداشتها از رویدادهایی بدانیم که در دنیای واقعی پیرامون ما رخ میدهد و به عنوان نویسنده خود آن را تجربه کردهایم، طبیعی به نظر میرسد که هرگاه ارزشهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعه تغییر کند در نوع نگرش و ذهنیت ما نیز در آن جغرافیای انسانی دگرگونی اتفاق میافتد.
وی تأکید کرد: اگر منصف باشیم باید بپذیریم که آغاز داستاننویسی، بعد از انقلاب چندان مقبول نبود و گردانندگان کانونها و کارگاههای داستاننویسی، آلوده دغدغههای صنفی و سیاسی شدند و آسیب آن قابل اغماض نبود.
سالهای ۵۸ تا ۷۰ زمان رشد کمی و کیفی ادبیات داستانی ایران
نویسنده و پژوهشگر گیلانی در ادامه با بیان اینکه مطابق پژوهشهای موجود ادبیات داستانی ایران در سالهای قبل از انقلاب، از رکود و تکرار رنج میبرد، تصریح کرد: ظهور نویسندگانی چون جلال آل احمد هرچند رخوت آن زمان را برآشفت اما این آثار صداهای متفاوتی بودند که شیوه و الگوی نگارش داستان نویسان پس از انقلاب شد.
وی در ادامه با اشاره به اینکه دهه ۶۰ همانند شکوفایی در شعر، در داستان نیز به گونهای معنادار متفاوت نشان داد، گفت: رمانها و مجموعه داستانهای سالهای ۵۸ تا ۷۰ حکایت از رشد کمی و کیفی ادبیات داستانی کشور دارد.
عباسی با بیان اینکه نتیجه تلاش نویسندگان این دوران چنان چشمگیر بود که به زعم منتقدان ادبی انتظار ظهور عصر رمان ایرانی انتظار بی جایی نبود، ادامه داد: دوره ۱۰ جلدی «کلیدر» اثر محمود دولتآبادی پس از انقلاب بهمن منتشر شد. رضا براهنی با «رازهای سرزمین من» ما را امیدوارتر کرد، «اهل غرق» و «دل فولاد» از منیر و روانیپور نیز آثار درخوری بودند. احمد محمود «همسایهها» و شهر نوش پارسیپور «طوبا و معنای شب» را خلق کردند و «ثریا در اغما» و «زمستان ۶۲» از اسماعیل فصیح رگههای امیدوار کنندهای از گمانه زنی معادن ادب ایران بود. البته از «سمفونی مردگان» عباس معروفی نیز باید به عنوان یکی از آثار داستانی شاخص آن دوره یاد کرد.
وی یاد آور شد: همین نویسندگان با خلق رمانهایی در کنار دیگرانی همچون شمس لنگرودی با «رژه بر خاک پوک» و بیژن نجدی خالق «یوزپلنگانی که با من دویدهاند» در دهه هفتاد نیز حضوری موفق داشتند. البته از نام نویسندگانی مانند شهریار مندنیپور، خاطره حجازی، زویا پیرزاد، حسناصغری، ابوتراب خسروی، امیرحسین چهلتن، جواد مجابی، محمد محمدعلی، مسعود خیام، اصغر الهی، منصور کوشان، رضا جولائی، قاسم کشکولی و … نیز نباید گذشت.
نظر شما