به گزارش خبرنگار مهر، سید محمد حسینی مدیرعامل انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس طی یادداشتی به ذکر نکاتی درباره فیلم «موقعیت مهدی» به کارگردانی هادی حجازیفر که در چهلمین جشنواره فیلم فجر نمایش داده شده، پرداخت.
متن یادداشت سید محمد حسینی بدین شرح است:
«یا لطیف
گاهی اوقات شرایطی پیش میآید که با تمام وجود آرزو میکنی یکی که میشناسیاش کسی که سالها با تفکرات و اندیشههای او دم خور بودی اکنون حضور داشت و موقعیت موجود تو را تجربه میکرد و در کنار هم حس مشترک نسبت به موضوع پیشآمده پیدا میکردید. این همان حس ساده و بیآلایشی است که باعث خلق واژه جای فلانی خالی در محاورات روزمره ما میشود. که گاهی جنبه تعارف دارد و گاهی جنبه حسرت و گاهی تمنای حضور فردی که ناظر است به یک مفهوم و معنا متعالی. در سالهای گذشته بارها برای من پیشآمده که میاندیشیدم چه خوب آوینی را داشتیم و چه خوب بود میتوانستم به او دسترسی پیدا کنم و با او تجربه نگاه متفاوت به زندگی، معنا و جهان را پیدا میکردم. اکنون که به عقب مینگرم تمام یا بخش عمده این تمناهای گاهوبیگاه اتفاقی از جنس حسرت و دسترسی نداشتن بود. اما دیدن «موقعیت مهدی» برایم تجربهای متفاوت ایجاد کرد تجربهای که بهوضوح ناظر به خلأ معنایی داشت که اگر آوینی با آن مواجه میشد در ذهنش نقش میبست.
موقعیتی که بعد از تماشای آن با تمام وجود دریغ عدم حضور سید شهیدان اهلقلم در کنارم را احساس کردم و تصور کردم اگر آوینی بود و اگر شانهبهشانهاش نشسته بودم و این اثر را و روایت یکدست و حال و هوای دقیق و درستش را تماشا میکردم، بعد از تماشا چه میگفت؟
آیا به فرارسیدن زمان آن صبح صادقی که در پایان مقاله آینه جادو وعدهاش کرده و بود و همه را دعوت کرده بود که منتظرش باشند اذعان میکرد:
«منتظر بمانیم تا «خودآگاهی تاریخی» این قوم نیز در این آینه ظاهر شود و باطن زیبای انقلاب اسلامی را، تا آنجا که این آینه قابلت انعکاس را دارد، به جهانیان عرضه کند.»
آیا این مواجهه او را به این صرافت و تجربه میانداخت که بگوید انتظاری که در خصوص اش صحبت کرده بودم سر آمد و اکنون تجربه زیستی ما در ۴۲ سال انقلاب پنجرهای فرارویمان گشوده که ما را از لکنت در زبان رهایی بخشیده و به بلوغ در بیان رسانده و حالا زمانش رسیده تا با گذر از حجاب تکنیک همان کاری را بکنیم که جهان سینما انتظار آن را میکشید.
و آیا اذعان میکرد که موجبیت تکنیک و روش در برابر جوانان مسلط بر ساختار و فرم زانو زده و حالا میتوان شاهد تغزلی دیگرگونه در ساحت سینمای جنگی جهان بود.
و آرزویش در عدم اصالت بخشیدن به جذابیت و ژست روشنفکرانه و به قول خودش بیارزش شدن سکه ابتذال در عرصه سینما را تحققیافته میدید. جایی که گفته بود هنر برای هنر و هنر برای مخاطب دو روی یک سکهاند در عالم هنر تحت عنوان ابتذال. دامگاهی که در سالهای اخیر بسیاری از آثار سینمای دفاع مقدس را در خود بلعیده بود و آثار این سینما یا آنقدر خاص و تأویلپذیر بودند که جز گروهی از خواص متظاهر متوجه معانی موجود آن نمیشدند و یا چنان فرو غلتیده در دامن هزل و هجو که به نظر میرسید جنگ و دفاع مقدس چیزی نبوده جز آوردگاهی برای موقعیتهای ذاتاً کمیک و خندهآور که بتواند رقمهای گیشه سینما را جابجا کند و مدام از خود رکورد ریالی به جا گذارد. در چنین وضعیتی موقعیت مهدی از پل صراط فرو غلتیدن به دو ورطه نابودی چنان به سلامت گذر کرده که به نظر میرسد نعل به نعل تحقق همان آرمان آوینی است. فیلمی که آن واحد میخنداند و میگریاند و حماسه میآفریند و حس غرور میدهد و شکوه میسازد و درعینحال و هم زمان سبک زندگی میگوید و قناعت و با هم بودن و در کنار هم زیستن.
و دست آخر تجربهای را بازگو میکند که موجودیت انسان در این جهان وابسته به آن است. تعلق و باور و ایمان به حق.
اگر سید شهیدان اهلقلم بود شاید با اشاره به این تعبیر خود که :
«انسان عین ربط و تعلق است به حق، و وجودش در قرب و بعد و وصل و هجران است که معنا میگیرد، و وااسفا! که این پرتو نور چو از شمس دور افتد به خاموشی میگراید؛ ...که وحدت مولود توحید است.»
در فیلم همان رد پای وحدتی را مشاهده میکرد که سالها انتظارش را کشیده بود و مینشست و یادداشتهای یک تماشاچی حرفهای را در لابهلای کوچههای بنبست آثار جشنواره به امید رسیدن به انفطار صورت قلم میزد تا از صورت ظاهری امری خشن به نام جنگ به ساحت متعالی و نورانی دفاع برسد و آن را تقدس بخشیده و گونه بومی شده ژانر جنگی سینما را سینمای دفاع مقدس بنامد.
اگر بود طعم واقعی و عینی شده سینمای دفاع مقدس را در فیلم موقعیت مهدی میدید. و حتماً آن را مقایسه میکرد با مزه مصنوعی آثار پرطمطراق و پرهزینه سینمای جنگ هالیوود که هرگز نتوانسته به مرزهای این معنای متعالی خود را نزدیک کند.
آری چهبسا اگر مرتضی بود در فیلم موقعیت مهدی به تصویری از انسان طراز مورد وصفش میرسید که بارها آنها را در مستندهای ساخته خودش توصیف کرده بود که:
«غایت خلقت جهان، پرورش انسانهایی است که در برابر شدائد، بر هر چه شک و تردید و تعلق است غلبه کنند و حسینی شوند.»
و مهدی فیلم موقعیت مهدی همان انسان است. همان کسی که تعلقات موجود را در همان جلسه نخست خواستگاری از صدیقه با زبانی شیوا و بدون تکلف بیان میکند. در موقعیتی که همه وقتی در آن قرار میگیرند توصیف داشتههایشان را دارند و حتی اغراق و زیاده نمایی را چاشنی راضی کردن طرف مقابل میکنند. آقا مهدی داستان هادی حجازی فر وصف نداریهایش را میکند و از آنچه که ندارد و موقعیتهایی که ازدسترفته سخن به میان میآورد و صداقت را دستآویز سخن با صدیقه قرار میدهد.
و باز مهدی که عاشق حمید برادر خود است و در خصوص پیکرش دستور میدهد اگر دیگران را میتوانید برگردانید حمید را هم با آنها بازگردانید و گرنه این کار را نکنید. و باز از مهدیای سخن میگوید که در کشاکش بحران جنگ خمشده و چند فشنگ رهاشده را از زمین برمیدارد و به جیب رزمندهای میریزد که بناست به دل خطر بزند.
مهدی در حال شدن و سلوک. مهدیای که مراحل سلوک و معنا را نه الزاماً با خواندن کتاب منازل السالکین خواجه و نه با ریاضتهای آنچنانی بلکه با عمل به وظیفه منزلبهمنزل و با سرعت چنان طی کرده که پیش از وعده وصالش برای احمد وعدهگاهش را توصیف میکند و دریغ دارد که حاج احمد این صحنه را نیست که ببیند.
در کل موقعیت مهدی همان موقعیت آوینی در آثار مستند اوست و نزدیکترین طعم به توصیفات قلم شیوا و صدای رحمانی سید شهیدان اهلقلم است که سالها سینمای ایران انتظارش را میکشید.
دستمریزاد و سپاس از هادی حجازی فر عزیز و تمام دستاندرکاران فیلم فوقالعاده «موقعیت مهدی».
فیلم سینمایی «موقعیت مهدی» به کارگردانی هادی حجازی فر و تهیه کنندگی حبیب الله والی نژاد محصول مشترک بنیاد فرهنگی روایت فتح و مرکز سیما فیلم است.
نظر شما