به گزارش خبرگزاری مهر، مراسم رونمایی از مجموعهداستان «کسی پشت درختها سوت میزند» نوشته افسانه حجتی طباطبایی فردا یکشنبه ۲۴ بهمن برگزار میشود.
اینکتاب با شمارگان ۲۲۰ نسخه و قیمت ۴۲ هزار تومان توسط نشر آموزه منتشر شده است.
در بخشی از داستان «خیالبازی با ویدا» از اینکتاب آمده است:
دوستی من و ویدا، که چند ماه بیشتر هم طول نکشید، یادم نیست چطور شروع شده بود اما جلوی چشمهایم بیهوا تمام شد. شروعش حتماً با میل و اراده یکی از ما یا هردوتایمان بوده است... . شاید موقع یارکشی برای بازی وسطی، ویدا که بازیاش از همه بچههای کوچه داور بهتر بود، دلش به رحم آمده و مرا که همیشه زودتر از همه میسوختم و از بازی میرفتم بیرون، بهجای نخودی انتخاب کرده ... شاید هم از قصههای ترسناکی که من سرهم میکردم و هوا که تاریک میشد، برای بچههای کوچه میگفتم، خوشش میآمده و اینطوری با هم دوست شدهایم اما در تمامشدن دوستیمان هیچکدام از ما نقشی نداشتهایم. همهاش تقصیر عمو رحمان، بابای ویدا بوده است ... شاید هم تقصیر شکری، شوهرِ خاله محبوبهاش ...
ویدا و خانوادهاش تازه اسبابکشی کرده و آمدهاند به کوچه ما. خانه ما آخرهای کوچه داور است و خانه آنها وسط کوچه تهِ «بنبست عقیق»، بهترین جا برای چشمگذاشتن و قایمباشک ... اولینبار ویدا مرا به اصرار میبَرَد خانهشان تا کیفی را که برای مدرسه خریده است نشانم بدهد اما من از خوشههای بزرگ انگور زرد و بیدانهای که از داربست حیاط خانهشان آویزان شدهاند، بیشتـــر خوشــم مــیآید. بــرای همین، بعــد از آن هـم مــن و ویـدا بارهــا
یواشکی دور از چشم عمو رحمان و خاله فروغ، پدر و مادر ویدا، نردبان چوبی دوازده پلهای را که مثل الاکلنگ لق میزند و از قرار جزء ارثومیراث پدر عمو رحمان است، تکیه میدهیم به پایه داربست و جایش را محکم میکنیم تا ویدا از آن برود بالا.
- چرا تو نمیروی؟
- آخر من از بلندی میترسم.
مراسم رونمایی از اینمجموعهداستان فردا یکشنبه۲۴ بهمن برگزار میشود.
نظر شما