خبرگزاری مهر؛ گروه مجله - محدث تکفلاح: طلاق عاطفی! آیا تابهحال به معنی این جمله در زندگی زناشویی فکر کردهاید؟ یک خانم و آقا برای ازدواج قراردادی میگذارند و با این تصمیم وارد یک زندگی میشوند. در ادامه کار برای هر کدام از طرفین ممکن است فراز و نشیبهایی پیش بیاید که اثرات درگیری ذهنی آن روی زندگی خصوصیشان هم تأثیر بگذارد. اولین نشانههای اثر منفی روی روابط زن و شوهر، بیحسی عاطفی نسبت به همدیگر است. افراد از نظر عاطفی به هم احساسی ندارند و حتی بعضاً در مشاورهها بیان میکنند از همدیگر خستهاند. اما در جلسات مشاوره مشخص میشود که این اتفاق حاصل تنفر نیست بلکه استمرار بیحسی عاطفی در رابطه این دو، آنها را از همدیگر خسته کرده است. اگر با بررسی دلایل و بهکارگیری راه حلهای مناسب برای رفع این مورد گام برداریم، این دو نفر همان زوجی هستند که جرقه شروع زندگی را با هم زدند و محبتشان نسبت به هم همانطور است هنوز. در این مورد سراغ خانم دکتر مرضیه مدرسی رفتیم. دکترای روانشناسی تربیتی که ۲۵ سال است در زمینه مشاوره با زوجها فعالیت میکنند. با ایشان مصاحبهای داشتیم و از نمونههایی از موارد با این دلیل که به ایشان مراجعه کردند و راه حل موضوعات مربوط پرسیدیم که در ادامه میخوانیم.
همدلی و همدردی
نوعی از موارد هست که آقا برای معیشت و یا روحیه خودش، بسیار فعال است و حضورش در منزل خیلی کم است. از صبح زود تا دیروقت بیرون از منزل است و زمانی که به خانه برمیگردد دیگر خسته است و نای حضور در کنار خانواده را ندارد. خانم هم بالطبع از صبح در منزل به کارها پرداخته و یا شاغل است و ایشان هم بیرون از منزل بوده است. شب که میشود این دو نفر در کنار هم نه جان حرف زدن دارند و نه حوصله حل مسئله دیگری را.
برای بهبود این نوع از مسائل در سردی عاطفی زوجها باید اول نگاهمان را به خودمان درست کنیم. خانم برای اینکه از صبح دنبال کار خانه و یا بچهها و یا شغل خودش بوده، الان خسته است و از صبح چشمانتظار شب بوده که همسرش از راه برسد و با درد دل یا کمک همسر کمی خستگی را از تن بهدر کند. و یا آقا بعد از یک روز پرمشغله و درگیریهای زیاد منتظر رسیدن به منزل بوده که هم خستگی بهدر کند و هم در دنیای تنهای خودش کمی خلوت کند. هم خانم حق دارد و هم آقا.
برای حل این موضوع یک پیشنهاد بیشتر نداریم. توجه! ببینید خانم و آقا در نگاه کلی هر دو حق دارند. اما باید در نظر داشته باشیم که در زندگی برای حل مسائل باید زمان صرف کرد که از همین زندگی آرامش دریافت کرد. آقا وقتی به منزل میآید برای مدت یک ربع یا نیم ساعت گوشی خود را کنار بگذارد پای صحبتهای همسر بنشیند و خانم هم برای حل این مسئله باید خواستههای همسر را بشنود و نکته مهم در این شنیدنها این است که: «با تمام وجود بشنوید» نه اینکه فقط گوش خود را در اختیار مخاطبتان بگذارید! باید همه وجود خود را صرف گوش دادن به حرفها کنید و حتی اگر راهی برای موضوعات مطرح شده ندارید، همین که طرف شما احساس کند شنونده دارد خیلی سبک شده و حال خوبی پیدا میکند. همین کافی است.
پردازش غلط
در برخی اوقات مدتی بعد از شکلگیری رابطه ازدواج و مخصوصاً بعد از شروع زندگی مشترک بین خانم و آقا اختلافات که پیش میآید، به جای حل موضوعات، خانم و یا آقا به این فکر میکنند که ای کاش به جای ایشان با فلانی ازدواج کرده بودم. مثلاً در آخرین موردی که پیش من مراجعه کرده بود، کسی بود که برای مشاوره پیش از ازدواج هم همینجا آمده بود. من در پروندهاش کامل اطلاعاتشان را داشتم. با هر موردی که به ایشان اطلاع داده بودیم که باید روی آن فکر کند، کنار آمده بود و ارتباط به ازدواج انجام شده بود. بعد از دو سال خانم از وضع مالی ناراحتی میکرد و از مطالباتش برایم حرف میزد. نیم ساعت که از صحبت کردنش گذشت تازه از لابهلای حرفهایش فهمیدم که همه اینها بهانه است و حرف اصلی او چیز دیگری است. همسرش در مقایسه با خواستگارهای قبلی از چشمش افتاده و الان با دیدار مجدد یکی از خواستگارها، این فکر در ذهنش میچرخد که ای کاش با ایشان ازدواج میکردم.
مشکل در این مواقع زمانی آغاز شده که فرد در آستانه ازدواج نمیدانسته که «چرا ازدواج میکند؟» آیا فقط برای اینکه یک تجربه داشته باشد؟ آیا با این دید به ازدواج نگاه میکرده که به راحتی میتواند از این قرارداد سرباز بزند و هر لحظه که بخواهد فسخ آن را اعلام میکند و به تجربه جدید دیگری میپردازد؟ این نگاه، نگاهی است که در بین جوانان امروز ما بیشتر از گذشته دیده میشود و دلیل آن هم تربیت خانوادگی افراد است. در گذشته خانوادهها برای کودکانشان خیلی رفاه نمیطلبیدند. در نگاه تربیت نسلهای گذشته ما رسیدن به هدف با تحمل سختیهایی باید همراه میشده که به صورت طبیعی یا غیرطبیعی در مسیرشان قرار داده میشد ولی نگاه تربیتی نسل امروز رفاهطلبی و مصرف زدگی است که آفت زندگیها شده است و سادهترین نتیجهاش همین است که از هر سه ازدواج طبق آمار یک طلاق داریم.
برای حل این مسئله خانم و آقا باید نگاه خودشان را به زندگی درست تنظیم کنند. ما نیامدهایم در یک زندگی، فقط خودمان باشیم و برویم. آمدهایم که «با هم زندگیهایمان را بسازیم.» پس مهارت حل مسئله را باید در خود تقویت کنیم تا با مشکلات پیش رو، نخواهیم میدان را خالی کنیم و یا صورت مسئله را پاک کنیم. باید فلسفه زندگی را حل مسائل پیش رو برای ساختن آینده بدانیم.
حرف بزن، حرف بزن!
یک نوع از مراجعات ما در پیش آمدن بیحسی عاطفی بین زوجین زمانی است که خانم در مراجعه به من میگوید همسرم نیازهای من را متوجه نمیشود. فرض مثال:
- بیرون از خانهایم و دیروقت است، خودش نمیفهمد باید به من شام بدهد؟
-من کفش ندارم، دارد میبیند وضعیت کهنگی کفش مرا! نمیگوید بیا کفش بخریم.
-اعصابم سر موضوعی خورد شده است، نمیفهمد باید با من همدلی کند.
- سرم درد میکند، نمیداند باید هوای من را داشته باشد؟
یا اینکه آقا از همسرش ناراحت میشود چون میگوید:
-چرا نمیداند که من از سرکار که برگشتم خانه خستهام؟
-چرا نمیفهمد که من فلان غذا را اصلاً دوست ندارم؟
و چراهای دیگر...
در این مورد باید افراد قبول کنند که همسرشان فقط انتخاب آنهاست و تصور اینکه او یک انسان کامل است و باید همه چیز را بداند را از همسرشان نداشته باشند. اگر نیازی برایتان مهم است در نگاه اول تصور نکنید که حتماً میداند. با این تصور فرایند رفع نیازتان را جلو ببرید که: «نیازم را باید به همسرم بیان کنم.» پس با لحنی مناسب، خواهشی و همراه با محبت، نیازتان را به همسرتان اطلاع دهید.
«عزیزم من الان گرسنهام است میشه بریم جایی غذا بخوریم؟»
«عزیزم میای باهم بریم یک جفت کفش برای من بخری؟»
«من الان حالم خوب نیست و کمی سردرد دارم، ممکن است که این کار را بگذاریم برای بعداً. الان استراحت کنم؟»
و یا
«خانمم من الان که خستهام. ممکن است یک ساعت استراحت کنم بعد در انجام این کار کمکت کنم؟»
«عزیزم من این خورش رو اصلاً دوست ندارم. دیدنش هم اذیتم میکنه. میشه خواهش کنم روزهایی که من نیستم درستش کنی که هم خودت از خوردنش محروم نشی و هم من نبینمش؟»
و...
کارآگاه بازی نکنید
در مواقعی دیده میشود که خانم یا آقا به همسرشان در روابط، شک میکنند. احساس میکنند که این سردی در رابطه عاطفی نتیجه رابطه دیگری است که برای همسرش پیش آمده و او را مجذوب خود کرده است. برای این موضوع در نگاه اول شخص دنبال پیدا کردن سندهایی میرود که اول برای خودش موضوع را ثابت کند و بعد هم اگر خواست با همسرش در میان بگذارد با سند حرف بزند و یا حتی در مراحل بعدی مواردی هستند که قصد جدایی را هم در ذهن میپرورانند و دنبال مستنداتی محکمتر برای ارائه به دادگاه هم میرود.
این نگاه حاصل خیلی از دلایل بالا هم حتی میتواند باشد. اتفاق شک کردن را نباید بال و پر داد. ذهن انسان بهگونهایست که اگر یک شک کوچک را بها دهید بیشتر به سمت شکهای دیگر میرود و از این شک کوچک خود را رها نمیکند. پس از مدتی دیگر این ذهن بهگونهای تربیت میشود که به همه چیز شک میکند و به صورت یک نوع بیماری وسواس خود را نشان میدهد.
در این اتفاقات تنها و تنها کاری که از سمت ما بهعنوان راهکار ارائه میشود، بیتفاوتی فرد به این شکها و دنبال نکردن ظن خود است. حتی اگر دلایل محکم هم برای این اتفاق دارد نباید دنبال جمع کردن سند برود. دلش را با همسرش همراه کند و اگر میتواند نسبت به شکش بیتفاوت باشد و زندگی را بدون در نظر گرفتن این موضوع جلو ببرد. اگر مسئله جدی بود، با مشاور و کارشناس باید مطرح کند و نه اینکه خودش وارد عمل شود.
من مهم نیستم که!
نوعی از دلایل سردی عاطفی همسران مربوط میشود به زمانی که فرد حس میکند که در اطرافیان و اشیا و… برای همسرش از همه بیاهمیت تر است. اینکه همسرش به شغلش بیشتر از او اهمیت میدهد. اینکه فرزندانش برای همسر بیشتر از او مهم هستند. اینکه نظافت منزل از او برای همسرش پررنگتر است و...
نگاه فرد در این مواقع دلایل متفاوتی میتواند داشته باشد ولی راه حل این موضوع را هم میدانیم. خانم یا آقا اگر ببیند و احساس کند که در جایگاه اولویت کمتری نسبت به باقی موارد است، در مرحله اول باید با همسر خود موضوع را در میان بگذارد. خرید درمانی در بسیاری از این گروهها موضوع را حل میکند. نه اینکه حتماً یک مبلغ زیادی را هزینه کنیم، نه! همین که با همسرتان دو نفره به بهانه خرید قدم بزنید و از نیازهایتان و از درد دلهایتان برایش سخن بگویید و با خرید یک چیز کوچک خودتان را خوشحال کنید خیلی در بهبود مسئله مؤثر است. حتی اگر همسرتان امکان همراهی با شما را نداشت، خودتان برای خودتان وقت بگذارید و به روح و جسم خود رسیدگی کنید. ورزش کنید و به تنهایی خرید بروید و برای خودتان چیزی بخرید. با دوستانتان معاشرت کنید. در کل سعی کنید که کارهایی که به آنها علاقه دارید انجام دهید.
مواظب کیفیت رابطه خصوصیتان باشید
یکی از شایعترین بهانههای ایجاد بیحسی عاطفی بین زوجین هم رابطه خصوصی ضعیف و بیکیفیت است. عدم رضایت طرفین از این موضوع هم در ایجاد حس دلسردی و خستگی از همسر تأثیر مهمی دارد و برای حل آن تنها راه این است که طرفین از رؤیت اولین نشانههای عدم رضایت خود یا همسرشان از این رابطه، سریع به حل کردن مسئله بیاندیشند. مثل بیماریهای دیگر. مثلاً برای کرونا همیشه پزشکان توصیه کردند که اولین نشانههای بیماری را که دیدید سریع درمان خود را آغاز کنید.
من مراجعانی داشتم که به دلیل شرم و حیا و ترس از مسائل عرفی و… این موضوع را جدی نگرفته بودند و بعد از گذشت مدت زمان قابل توجهی برای دریافت راهکار پیش من آمدند. خب وقتی بیماری در مدت زمان زیادی خود را در پوست و گوشت و استخوان کسی جا داده باشد و عمیقاً رسوخ کرده باشد، حل کردن این موضوع بهراحتی نیست و باید برای درمانش علاوه بر زمان، عزم جدی طرفین هم بهکار گرفته شود تا درمان و روند آن بهخوبی پیش برود. برای حل این موضوع حتماً باید به مشاور روابط زناشویی و روانشناس مراجعه کرد تا او بتواند با پیدا کردن یک وجه اشتراک باب گفتگو را باز کند و آسیبشناسی انجام شود.
حرف آخر...
این مسئله (سردی روابط عاطفی بین همسران) از جمله موارد مهمی است که در روابط بین زوجین باید به خوبی بررسی و رفع شود. چون در صورت بیتوجهی به آن اولین تبعات آن جایگزینی است. فرد در مرحله اول تنها در ذهن خود شخص دیگری را جایگزین همسر میکند ولی در مراحل بعد ممکن است بهصورت جدی و واقعی این جایگزینی اتفاق بیافتد که عواقب این جایگزینی به مراتب بدتر و غیرقابل درمانتر از موضوعات مورد بررسی در این گزارش میباشد.
نظر شما