به گزارش خبرگزاری مهر، در چهار دهه گذشته برخی به استناد اینکه امام خمینی (ره) از عراق به فرانسه رفته و از این کشور انقلاب را مدیریت و از آنجا به ایران آمده و شاه را ساقط کردند چنین نتیجه میگیرند که بین انقلابیون و غرب به ویژه فرانسه هماهنگیهایی صورت گرفته بود، این ادعا با تاریخ سازگار نبوده و با مروری به مستندات میتوان به خلاف بودن آن پی برد.
امام خمینی (ره) روز ۱۲ مهر ۱۳۵۷، عراق را به مقصد کویت ترک کردند، اما دولت کویت مانع از ورود ایشان شد؛ گویا این اقدام در پی دستور محمدرضا پهلوی انجام میشد. در نهایت امام در ۱۴ مهر وارد پاریس شد. ازآنجا که فاصله این کشور با ایران نسبت به کشورهایی چون کویت بیشتر بود، از نظر شاه تهدید امام برای حکومت کمتر بود؛ چرا که اعلامیهها و نوارهای ضبطشده از صدای امام، دیرتر به دست مخالفان میرسید.
درواقع شاه پس از آنکه عراقیها را واداشت که امام خمینی را «از عراق برانند و بعد هم فشارهایی به انگلستان و سایر کشورهای دوست (از جمله کویت که همسایه ایران است و از او خواسته شده بود تا احتمالاً اگر لازم باشد او را از مرزهای خود دور کند) وارد آورد»، سرانجام از اینکه هواپیمای (امام خمینی در پاریس به زمین نشسته بود، احساس رضایت کرده بود. [۱]
ورود امام خمینی به فرانسه باعث شد عدهای تصور کنند که امام تحت کنترل فرانسه است و این کشور میتواند مانع از خروج ایشان از فرانسه شود، اما برخلاف این تصورات، فرانسه قادر به چنین اقدامی نبود؛ زیرا از یکسو به حتمی بودن پیروزی انقلاب اسلامی پی برده بود و از سوی دیگر، این اقدام برخلاف ایدئولوژی ادعایی این کشور، یعنی موازین دموکراسی، بود.
فرانسه نیز مانند بسیاری از کشورهای غربی، تحولات سیاسی ایران را با دقت هر چه تمامتر زیر نظر قرار داده و بر اساس آن متوجه جدی بودن بحران سیاسی حکومت پهلوی شده بود؛ چنانکه در کنفرانس گوادلوپ که با حضور رهبران آمریکا، انگلیس، آلمان و فرانسه تشکیل شد، ژیسکار دستن نسبت به سایر رهبران تأکید بیشتری بر اضمحلال قدرت پهلوی در ایران داشت. در این کنفرانس، رهبران هر سه کشور اروپایی اظهار عقیده کردند که دیگر به بقای رژیم پهلوی نمیتوان امید بست و جهان غرب باید هرچه زودتر با جانشین او کنار آید.
بااینحال ژیسکار دستن در این مورد با قاطعیت بیشتری تأکید کرد که اگر محمدرضا پهلوی در ایران بماند و بیش از این در برابر انقلاب مقاومت کند، ایران با خطر جنگ داخلی روبهرو خواهد شد و این وضع ممکن است به بهرهبرداری کمونیستها و مداخله شوروی منجر شود. [۲] البته جالب است که برخی از افراد و نهادهای سیاسی و امنیتی فعال فرانسه در ایران خیلی پیشتر نیز وجود انقلاب در این کشور را پیشبینی کرده بودند.
سولیوان دراینباره در خاطرات خود آورده است: در سال ۱۳۵۶ و درحالیکه آمریکا و بسیاری از کشورهای غربی وجود انقلاب در ایران را یک شوخی سیاسی تلقی میکردند، یک مقام اطلاعاتی سفارت فرانسه پیشبینی کرد که رژیم پهلوی در یک سال آینده سقوط خواهد کرد. اظهار نظر این مقام سفارت فرانسه خیلی زود در محافل دیپلماتیک تهران پخش شد و در میهمانیها و مراسمی که فرصت ملاقات برای دیپلماتهای خارجی دست داد این نظر موضوع بحث و گفتوگو قرار گرفت. [۳]
بر پایه این اطلاعات و شرایط، فرانسه آگاه بود در صورت ممانعت از خروج امام خمینی از این کشور یا ایجاد هر گونه مزاحمت سیاسی برای ایشان و نیروهای انقلابی، راهی از پیش نخواهد برد؛ چرا که پیروزی انقلاب ایران امری حتمی است و ممانعت از خروج امام خمینی میتواند عواقب سیاسی خطرناکی برای فرانسه داشته باشد.
البته ناگفته نماند که به دلیل روابطی که ژیسکار دستن با ایران برقرار کرده بود و با تصور اینکه ورود امام خمینی به فرانسه به عنوان واقعهای سیاسی با برد زیاد تلقی نخواهد شد، در ابتدای امر بر آن شد که ایشان را از هر نوع فعالیت سیاسی به دور نگه دارد و بر او تسلط یابد؛ بااینحال، با گذشت زمان و روشن شدن سیر تحولات ایران، ژیسکار دستن از سفیر خود در ایران گزارشهایی دریافت کرد مبنی بر اینکه رژیم در حال سرنگونی است؛ بنابراین، به مرور از کنترل خود بر تماسهای رسانهای امام خمینی کاست، تا آنجا که نتیجه گرفت اصلاً به نفع فرانسه نیست که مانعی بر سر راه فعالیتهای امام در نوفل لوشاتو ایجاد کند. [۴]
از سوی دیگر حتی ژیسکار دستن رئیسجمهور فرانسه تصمیم داشت امام خمینی (ره) را از فرانسه اخراج کند، وی در خاطرات خود نوشته است که دستور اخراج امام از فرانسه را صادر کرده بود ولی در آخرین لحظه نمایندگان سیاسی شاه که در آن روزها در نهایت درماندگی قرار داشتند خطر واکنش تند و غیرقابل کنترل مردم را گوشزد کرده و در مورد عواقب آن در ایران و اروپا از خود سلب مسئولیت کرده بودند.
این خود نشان میدهد که میان پهلوی و فرانسه درباره پذیرش امام خمینی در پاریس یک هماهنگی صورت گرفته بود با این امید که ایشان در پاریس کنترل شده و یا صدای معظم له به ایران نرسد.
اشاره به این نکته نیز حائز اهمیت است که همزمان با مطرح شدن تصمیم امام خمینی به خروج از فرانسه، برخی از مقامات فرانسه از کنترل فرودگاه سخن گفتند؛ سخنانی که حاکی از چرخش فرانسه به سمت بختیار بود. لغو پروازهای ایرفرانس به ایران این معنا را داشت، [۵] اما در نهایت این طرح در حد همان سخن باقی ماند و هیچگاه جنبه اجرایی نیافت؛ [۶] زیرا عواقب سختی برای پاریس بخصوص در افکار عمومی مردم ایران و جهان اسلام داشت و چه بسا همان سرنوشتی که سفارت امریکا پس از پیروزی انقلاب با آن روبرو شد بر سر سفارت فرانسه نیز میآمد.
طرح ترور امام در فرانسه
با همه این اوصاف که گفته شد در پشت صحنه دولت فرانسه برنامههایی برای ترور امام خمینی (ره) نیز بررسی میکرد.
دو روز پس از ورود امام خمینی به پاریس یعنی در ۱۶ مهر اداره کل سوم ساواک (اداره امنیت داخلی) نیازهای اطلاعاتی خود را در ۹ بند به اطلاع سرویس اطلاعاتی فرانسه رساند. این ۹ بند عبارت بود از:
۱ مرتبطین و کسانی که با آیتالله خمینی دیدار و گفتوگوهای دائم و همیشگی دارند و به نفع ایشان فعالیت میکنند، چه کسانی هستند.
۲ چه کسانی تاکنون با ایشان ملاقات کرده و یا بعداً به ملاقات ایشان خواهند رفت.
۳ غیر ایرانیانی که با ایشان ملاقات میکنند چه کسانی هستند.
۴ از مقامات سیاسی و رسمی چه کسانی به ملاقات ایشان میروند و کدامیک از نشریات و خبرنگاران خارجی با ایشان ملاقات و مصاحبه میکنند.
۵ علاوه بر ایشان و فرزندشان سید احمد خمینی، چه کسان دیگری نزد ایشان در نوفللوشاتو سکونت دارند.
۶ چه ارتباطی میتواند میان ربوده شدن امام موسی صدر و مسکن گزیدن آیتالله خمینی در پاریس وجود داشته باشد.
۷ شماره تلفنهایی که اطرافیان ایشان با آن تماس میگیرند، تحت کنترل قرار گرفته و محتوای آن ثبت و ضبط شود.
۸ آیتالله خمینی و همراهانشان تا چه مدت در فرانسه باقی خواهند ماند، و نهایتاً اینکه
۹ تاریخ دقیق حرکت ایشان از فرانسه و مقصد بعدی ایشان به کجا خواهد بود.
فرانسویها نیز در چهارچوب همکاریهای خود با ساواک از روز دوشنبه ۱۷ مهر ۱۳۵۷ شنود تلفنی برخی از فعالین سیاسی ایران مقیم فرانسه را آغاز کرد.
روز پنجشنبه ۲۰ مهر تیمسار کاوه معاون اطلاعات خارجی ساواک و دو تن از همکارانش وارد پاریس شدند. آنان در فرودگاه از جانب رئیس واحد عملیاتی سرویس اطلاعاتی فرانسه و دو نفر از همکارانش مورد استقبال قرار گرفتند. تیمسار کاوه طی سه روز اقامت با همتای فرانسوی خود راجع به راههای کنترل هر چه بیشتر رفت و آمد امام، شناسایی ملاقاتکنندگان ایشان و نشانی خانهها و محلهای اقامت آنها تلفنهای آنان، موضوع حرکت امام به طرف الجزایر، سوریه، لیبی و … بحث و مذاکره به عمل آورد.
روز جمعه ۲۱ مهر کنت دومرانش رئیس سازمان اطلاعاتی فرانسه به تیمسار کاوه که به ملاقاتش رفته بود گفت: «تصمیم به اخراج امام خمینی از پاریس گرفته بود». وی گفت: «این تصمیم قرار بود در ۱۷ مهر عملی شود اما با مخالفت سفیر شاه در فرانسه روبرو شد».
وی افزود: «تصور سفیر این بود که اقامت امام در فرانسه به علت تسهیلاتی که این کشور فراهم ساخته، مفیدتر است تا عزیمت ایشان به کشوری که این امکانات در آن موجود نباشد.»
«مرانش» سپس با طرح این ادعای مضحک که «[امام] خمینی با تروریستهای فرانسه و ایتالیا ارتباط دارد» (عناصر اطلاعاتی فرانسه نیز چون همتایان ایرانی خود هر مخالفی را کمونیست مینامیدند) طرح ترور امام خمینی را پیشنهاد کرد. استدلال تیمسار کاوه جالب بود: او با اشاره به واکنش افکار عمومی در قبال قتل شیخاحمد کافی در یک سانحه اتومبیل، واهمه خود را از اینکه ترور امام اوضاع را به مراتب آشفتهتر خواهد کرد، بیان داشت. گزارش سفر تیمسار کاوه در ۳۰ مهر ماه به اطلاع شاه رسید. در این گزارش پس از رؤیت شاه فقط ذکر شده بود «به شرف عرض ملوکانه رسید. ملاحظه فرمودند» به عبارت دیگر شاه دستور خاصی صادر نکرد و با استدلال کاوه موافق بود.
روز ۱۷ آبان ۱۳۵۷ «مرانش» به تهران آمد و با شاه ملاقات کرد. وی در این ملاقات تلگرام مخصوص والری ژیسکاردستن رئیسجمهور فرانسه را به اطلاع شاه رساند.
«مرانش» به شاه گفت: «رئیس سرویس فرانسه افتخار دارد به شرف عرض پیشگاه مبارک شاهانه برساند که رئیسجمهور فرانسه همانطور که خواسته شده بود موافقت نموده که فشارهای لازم بر [امام] خمینی اعمال گردد.
در آذر ۱۳۵۷، سپهبد ناصر مقدم طی ملاقاتی با شاه، پیشنهاد کرد توسط پزشکی از نیروهای ساواک که در فرانسه اقامت دارد، امام خمینی با تزریق مواد سمی به قتل برسد، اما حاضران در جلسه، عواقب چنین اقدامی را برای رژیم پهلوی سخت خطرناک ارزیابی کردند و بدین ترتیب طرح مقدم مسکوت ماند. [۷]
[۱] احسان نراقی، از کاخ شاه تا زندان اوین، ترجمه سعید آذری، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۷۲، صص ۷۲- ۷۳.
[۲] عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران، از پایان جنگ جهانی دوم تا سقوط رژیم پهلوی، تهران، مؤلف، ۱۳۶۸، ص ۳۱۹.
[۳] ویلیام سولیوان، ماموریت در ایران (خاطرات سولیوان)، تهران، نشر هفته، ۱۳۶۱، چ سوم، صص ۱۰۰- ۱۰۱.
[۴] احسان نراقی، همان، صص ۷۷- ۷۸.
[۵] رابرتهایزر، خاطرات ژنرالهایزر، مأموریت در تهران، ترجمه علیاکبر عبدالرشیدی، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۶۵، ص ۲۲۳.
[۶] برای مطالعه بیشتر رک زهرا سعیدی، دو راهی پیش روی ژیسکاردستن؛ چرا فرانسه از خروج امام خمینی جلوگیری نکرد؟، پژوهشکده تاریخ معاصر
[۷] طرح ترور امام در فرانسه پیشنهاد که بود؟، مشرق نیوز به نقل از «موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی»، ۱۲ بهمن ۱۳۹۰
نظر شما