به گزارش خبرنگار مهر، ایوب آقاخانی نویسنده، کارگردان و بازیگر تئاتر به بهانه چهلمین روز درگذشت سعید تشکری نویسنده و نمایشنامه نویس شناخته شده تئاتر یادداشتی نوشته که در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است.
در یادداشت آقاخانی برای فقدان سعید تشکری آمده است:
«به نام دادار خردآفرین
این چند سطر درباره «سعید تشکری» نیست؛ که به حکم سلیقه طرفدار او و قلمش - هرگز - نبودم. به بهانه ازدست دادنِ اوست … و فریاد زدن سوگی بلند و غرا در گوش بشریت چرا که کسی از خانواده قلم رفته است.
من بی آنکه اجر پُرنویسیِ «سعید تشکری» را ناماجور کنم که رفعت و اعتباری - به هرحال - برای خراسان و ادبیات نمایشی اش در این روزها بخشیده مینویسم هرگاه قلمی از دست بشر بر زمین افتد، تباهی او آغاز شده است. فقدان هر نویسندهای خسارتی است برگشت ناپذیر. دنیای امروزمان مجموعهای است شگفت آور از رازها و معماها، کابوسهای موروثی، بافه های پیچیده فرهنگی و بی قراریهایی که تنها میتوان تصویر و تصورش را از چشم قلم و با جوهر اشکش دید. شاید این تنها دارویِ بی بدیل تسکین بخشی است که در طی قرون پی در پی او برای آلام خود یافته است: قلم، نوشتن، بیان و اندیشیدن. حال تو خود بخوان جایگاه و توان و نقش نویسنده را در این هزارتوی بی گریز.
بشر همواره به واسطه قلم و نوشتن، قدش افراشتهتر به نظر رسیده و زبانش بُراتر و گاه که قلم به دست نااهل افتاده دیدهایم که چگونه همین قلم شباهت به تیغ یافته است در دست زنگیِ مست!
پس ناگفته پیداست و آسان فهمیده میشود که چرا من و ما از رفتنِ «سعید تشکری» دلمان گرفته. یک نویسنده رفت؛ یک قلم برخاک نشست؛ یک ذهن خاموش شد و ریلهای مؤثر از یک راهِ آهنیِ بلند از مدار استفاده لکوموتیوِ شتابنده زیستِ فرهنگیِ امروز خارج شد. آن هم در روزگارانی که سلامت نفسِ صاحبان قلم کیمیا شده و ما روز به روز بیشتر نیازمند کسانی چون او هستیم که به وقتش با قلم بتوانند در دهان کسی بکوبند و با اقتدارِ جوهر بگویند: «دلاک را چه به این حرفها؟»
بنابراین تو بگو دوست من، با این همه آیا هنوز هم لازم است برای غمگین بودن از رفتن «سعید تشکریِ» سلیم النفس، صبور، پرکار و فکور حتماً دوستش داشته باشم؟
یادش جاوید.»
نظر شما