خبرگزاری مهر؛ گروه سیاست - زینب رجایی: اولین جریان علیه انقلاب اسلامی، کودتای سال ۱۳۵۹ بود که کشف و خنثیسازی آن از مهمتربن رویدادهای تاریخ انقلاب به ویژه در سالهای ابتدایی شناخته میشود. بنا بر تصمیم کودتاچیان قرار بود عملیات آنها از پایگاه هوایی شهید نوژه در همدان آغاز شود، از این رو عملیات آنها به «کودتای نوژه» معروف شد.
کودتای نوژه زمانی اتفاق افتاد که مرحوم آیتالله «محمدی ریشهری» در دادگاههای ارتش مسئولیت داشت. توطئه سال ۵۹ به اذعان کارشناسان، حلقهای از حلقههای متعدد اقدامات استکبار در مقابله با جمهوری اسلامی به شمار میرود که یک سر آن به توطئه بختیار و سر دیگر آن به توطئه نافرجام طبس، جنگ تحمیلی، توطئه حزب خلق و همچنین انفجارها و ترورهای پی در پی لیبرالها و منافقین متصل میشد.
شناسایی کودتا محال به نظر میرسید
رهبری جریان کودتای نوژه را «سازمان نقاب» بر عهده داشت که در ظاهر تشکیلات هوادار «شاپور بختیار» بود، اما در واقع سازمان کودتای نظامی آمریکا علیه انقلاب اسلامی ایران به شمار میرفت. گردانندگان اصلی این سازمان نیز همفکران بختیار در جبهه ملی بودند و اعضای اصلی نقاب را ساواکیها و نظامیان اخراجی یا بازنشسته تشکیل میدادند.
این کودتا گرچه بسیار ولنگار هدایت میشد اما از آنجا که اولین جریان ضد انقلابی بعد از سال ۵۷ بود و دستگاههای اطلاعاتی کشور هنوز نوپا و کمتجربه بودند، پیگیری این جریان بزرگ محال به نظر میرسید. ریشهری در خاطرات خود درباره شناسایی کودتای نوژه یا نقاب از شناسایی برخی جریانهای کوچک یاد میکند و میگوید: «جریانهای کوچکتر دیگری هم بودند…اگر امکانات اطلاعات ما به اندازه امروز بود میتوانستیم جریان کودتا را قبل از آنکه دست به کار شوند متلاشی کنیم؛ اما باید اعتراف کنیم که در ابتدا جز اطلاعات پراکندهای از این جریان چیزی در دست ما نبود و با آغاز حرکت کودتا از وجود آنها آگاه شدیم.»
با اینکه در ابتدای کار، قرار بود کودتاچیان عملیات خود را از پایگاه هوایی مهرآباد آغاز کنند اما نهایتاً تصمیم گرفتند که پایگاه هوایی شهید نوژه را برای شروع، مورد حمله و تصرف قرار دهند.
برای منزل امام موشک و بمب کنار گذاشته بودند
بنابر آنچه ریشهری در کتاب خاطرات خود از اعتراف متهمان این پرونده نقل کرده است، طرح عملیات سازمان نقاب برای تصرف پایگاه هوایی شهید نوژه این بود که بعد از تصرف آن به تهران حمله کنند. آنها در درجه اول در پی نابود کردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و تصرف صدا و سیمای جمهوری اسلامی بودند. البته پیش از همه اینها، در صدر اولویتهایشان بمباران منزل امام خمینی (ره) بود!
«ناصر رکنی» از عوامل و مهرههای اصلی کودتای سال ۵۹ در اعترافات خود میگوید: «تصمیم بر این بود که منزل امام خمینی بمباران شود، زیرا برای سران کودتا کاملاً مشخص بود که تا زمانی که امام زنده است مردم فقط با یک کلمه ایشان به خیابانها ریخته و کودتا را عقیم خواهند کرد… از بین بردن امام یکی از مهمترین اهداف کودتا بود و برای اجرای آن بیش از سایر اهدافی که داشتیم هواپیما و مهمات سنگین در نظر گرفته بودیم. کما اینکه قرار نبود هیچیک از هدفهای ما با موشک مورد حمله قرار بگیرد، اما در مورد منزل امام، دو عدد موشک به انضمام چهار عدد بمب سنگین ۷۵۰ پوندی و چهار عدد بمب ضدنفر خوشهای در نظر گرفته شده بود.»
کودتاچیان دست خود را رو کردند
در آخرین ساعات پیش از آغاز عملیات هوایی کودتا، یکی از عناصر کودتا به جهت عذاب وجدانی که داشت موضوع حمله نظامی را در خانواده مطرح میکند و با مخالفت شدید همه به ویژه مادرش مواجه میشود. او بعد از ساعتها آشفتگی و بیخوابی تصمیم میگیرد کودتا را افشا کند و سراسیمه آن را به آیتالله خامنهای اطلاع میدهد.
در دستگاه قضایی، «ریشهری» اولین کسی بود که در جریان اخبار افشا شده قرار گرفت. او در خاطرات خود آورده است: «نزدیک غروب آفتاب ۱۳۵۹/۴/۱۷ آقای سعید حجاریان که با کمیته اداره دوم ارتش همکاری داشت به دفترم آمد و هیجان زده گفت که کار خصوصی دارم. چند نفر در دفتر بودند. حجاریان به من نزدیک شد و آرام گفت امشب قرار است کودتا شود.»
پس از آنکه ریشهری در گفتگوی کوتاهی از ماجرا مطلع شد به یکی از مسئولین دادستانی کل انقلاب سفارش کرد تا مأمورین حفاظت بدون آنکه از جریان کودتا مطلع شوند در حالت آماده باش کامل قرار بگیرند. بالاخره پس از جمعآوری اطلاعات لازم برای مقابله با کودتاگران و دستگیری عوامل آن «ستاد خنثی سازی کودتا» تشکیل شد.
ریشهری در خاطرات خود نقل کرده است: «اعضای این ستاد مرکب از نمایندگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، کمیته انقلاب اسلامی، کمیته اداره دوم ارتش، اطلاعات، ارشاد، انجمن اسلامی نیروی هوایی و گروه ضربت مهدیه قصر فیروزه بودند. این ستاد تا آخرین مراحل سرکوب کودتا به کار خود ادامه داد و پس از آن مأموریت خود را به واحد اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی واگذار کرد.»
رسیدگی به اتهامات کودتاچیان
بعد از خنثیسازی عملیات عوامل کودتا و دستگیری آنها، بازجویی از متهمین آغاز شد. بنا بر آنچه ریشهری در خاطرات خود بازگو کرده است: اکثر قریب به اتفاق دستگیرشدگان در همان برخوردهای اولیه اظهار ندامت کرده و اطلاعات خود را بازگو کردهاند.
با توجه به اینکه فضای عمومی جامعه به شدت در انتظار محاکمه متهمان کودتای نقاب بود، پرونده کودتاچیان با سرعت آماده محاکمه شد. ریشهری میگوید: «محاکمه بخشی از متهمین در دادگاه انقلاب اسلامی ارتش و بخشی در دادگاه انقلاب اسلامی مرکز آغاز شد. اما پس از مدت کوتاهی دادستانی کل انقلاب، محاکمه همه کودتاچیان را اعم از نظامی و غیرنظامی به دادگاههای انقلاب ارتش واگذار کرد.»
ضرورت مجازات، از تلخی آن نمیکاهد
ریشهری معتقد بود: اگرچه کسانی که برای خدمت به بیگانگان به ملت و انقلاب اسلامی خیانت کردهاند باید کیفر خیانت خود را بینند تا دیگران عبرت بگیرند، اما ضرورت مجازات از تلخی آن نمیکاهد.
میان همه این تلخیها خاطره شیرینی در میان آنچه ریشهری روایت کرده چشمگیر است: «تنها خاطره شیرینی که در جریان رسیدگی به اتهامات کودتاچیان به یاد دارم این بود که ضمن رسیدگی قضائی به پرونده شماری از متهمین به این نتیجه رسیدم که هر چند آنان در توطئه کودتا نقش داشتهاند و باید به اشد مجازات که اعدام است محکوم شوند؛ اما در یک بررسی عمیق و همه جانبه میتوان راهی برای تخفیف مجازات و حتی عدم مجازات آنان پیدا کرد. زیرا احساس میشد آنان واقعاً اغفال شدهاند و در حقیقت پشیمان هستند.»
یکی از کسانی که ریشهری را بر آن داشت تا برای عفو یا تخفیف مجازات برخی متهمین دست به کار شود یکی از خلبانانی بود که به شدت ابراز پشیمانی میکرد. ریشهری درباره او مینویسد: «به خاطر دارم که یکی از آنان که خلبان نیروی هوایی بود در دادگاه به شدت اظهار ندامت میکرد و ضمن اعتراف به جرم خود میگفت مرا اینجا مجازات نکنید. مرا به هواپیما ببندید و در آن مواد منفجر بگذارید و هرجا که میخواهید در عراق منفجر کنید»
این خلبان که اصرار داشت اگر مجازات او اعدام است به او اجازه عملیات انتحاری در جبهه داده شود، باعث شد تا ریشهری پرونده او و همچنین شرایط روانی شماری از عوامل کودتا را دقیق بررسی کند. او پس از این بررسیها به این نتیجه رسید که مجازات آنان نه تنها ضرورتی ندارد بلکه به دلیل اینکه متنبع و متحول شدهاند آزاد کردنشان خطری ندارد و حتی میتوانند مجدداً در خدمت ارتش به کار گرفته شوند.
بنابراین ریشهری برای آنکه این گروه از متهمین مشمول رأفت و رحمت اسلامی قرار بگیرند خدمت امام خمینی رسید و تحلیل خود را در رابطه با عفو و آزادسازی شماری از کودتاچیان ارائه کرد. امام با دو شرط پیشنهاد او را پذیرفتند. نخست آنکه اغفال شدن این متهمان محرز شود و دیگر آنکه از عدم خیانت آنان در فضای جنگ با عراق اطمینان حاصل آید.
آزادی و عفو شماری از متهمان خاطره شیرین کودتا بود
ریشهری میگوید: «خاطره شیرین من از ماجرای کودتا نوژه این بود که با پیشنهاد من و موافقت حضرت امام، جمعی از کودتاچیان نادم آزاد شدند و به ارتش پیوستند و شماری حسن عاقبت یافتند و در جبهه نبرد با ارتش متجاوز صدام به شهادت رسیدند.»
همچنین تعداد ۱۱۴ نفر از کودتاچیان به مجازاتهایی از حبس ابد تا ۱۰ ماه محکوم شده بودند اما بعد از مدت کوتاهی تقریباً همگی این افراد آزاد شدند و مشمول عفو عمومی امام قرار گرفتند. این عفو به تقاضای شهید سرلشکر فلاحی از امام (ره) بود.
نظر شما