به گزارش خبرگزاری مهر، نشست معرفی کتاب «مقابر؛ تحقیقی پیرامون مقابر انبیا بنیاسرائیل در ایران به انضمام سایر مقابر موجود» عصر پنجشنبه (۱۵ اردیبهشت) از صفحه ناشر کتاب، شرکت چاپ و نشر بینالملل، در فضای مجازی برگزار شد.
کتاب «مقابر؛ تحقیقی پیرامون مقابر انبیا بنیاسرائیل در ایران به انضمام سایر مقابر موجود» به قلم یاسمن غنی، در ۲۶۸ صفحه با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و قیمت ۵۸ هزار تومان منتشر شده است.
محمدحسین رجبی دوانی، مورخ و پژوهشگر تاریخ اسلام و عضو هیئت علمی دانشگاه امامحسین (ع)، در نشست بررسی اینکتاب با اشاره به کمبود تحقیقات انجام گرفته در حوزه موضوع ایناثر گفت: بهرغم اینکه در کشور مقابر زیادی منسوب به امامزادهها و پیامبران الهی وجود دارد، اما کار تحقیقی جامعی صورت نگرفتهاست؛ البته کار موردی انجام شده، اما به صورت جامع خیر. متولیان امر هم به قبول مردم و روی آوردن آنان به این قبور بسنده کردهاند. مثلاً به نام محمد حنفیه، فرزند امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در شمال کشور و جنوب کشور مقبره وجود دارد، حال آنکه او اصلاً از سرزمین حجاز خارج نشده و توسط عبداللهبنزبیر به کوه رضوی تبعید و در آنجا دفن شدهاست. یا در استان لرستان، شهرستان الیگودرز، قبری هست منسوب به ابراهیمبنمالک اشتر. در حالی که ابراهیم در ناحیهای به نام مزار در عراق، توسط بنیامیه سرش بریده و جسدش سوزانده شدهاست. حتی انتساب مقبرهای به او در عراق هم درست نیست. اهمیت کار خانم غنی این است که تحقیقات در این زمینه را شروع کردهاست. برای کسانی که میخواهند پیرامون این موضوع تحقیق کنند، کار ایشان میتواند مورد استفاده قرار بگیرد.
وی افزود: جا دارد سازمان اوقاف با همکاری مؤلف این کتاب، کار ارزشمندی را درباره سایر اماکن مقدس، از جمله امامزادهها انجام دهد و از نظر علمی و سندی اصالت این اماکن را مشخص کنند؛ زیرا ما میدانیم پس از رسمیت یافتن مذهب تشیع در عصر صفوی، کارهای خطایی هم صورت گرفت و برخی با سو استفاده از احترام شاهان صفوی به ارزشهای دینی و هزینه کردنشان برای این ارزشها، اماکنی را به غلط به اولیای الهی منسوب کردند تا از دولت صفوی بودجهای بگیرند. البته این موارد زیاد نیست، اما مشخص کردنشان ارزشمند است. در برخی موارد هم ممکن است فرد صالحی مدفون باشد که به علت تشابه اسمی با یک امامزاده اشتباه گرفته شده باشد. در عین احترام به احساسات و توسلات مردم، اما من فکر میکنم برای خود مردم هم مهم است که بدانند چه جاهایی اصالت دارد تا به آنجا توجه بیشتری کنند و چه جاهایی اصالت ندارد تا دیگر به آن توجه نداشته باشند. باید از کارهایی که باورهای مردم را تقویت میکند و از بروز خرافات جلوگیری میکند، استقبال کرد و کار خانم غنی در همین راستا بودهاست.
رجبی دوانی با اشاره به سخن منتقدی که این کتاب را صرفاً گردآوری اطلاعات دانسته بود، گفت: اگر کسی این کتاب را مطالعه کند، نه اینکه فقط به عنوان و فهرست کتاب اکتفا کند، درخواهد یافت که یک تحقیق ارزشمندی صورت گرفتهاست و صرفاً جمعآوری نیست. هر چند جمعآوری اطلاعات پیرامون قبور منسوب به انبیای بنیاسرائیل در ایران، خود کار ارزشمندی است، ولی خانم غنی در این ارتباط تحقیق کردهاند و اثبات کردهاند بسیاری از این انتسابات نمیتواند واقعیت داشته باشد. بنابراین بیانصافی است که نخوانده بخواهیم ارزش یک کار را پایین آوریم و بگوییم صرفاً جمعآوری است و کار تحقیقی صورت نگرفتهاست.
یاسمن غنی کاخکی، مؤلف کتاب، هم در این نشست با اشاره به ایده اولیه خود افزود: سالها پیش در بازدید از قبرستان تخت فولاد، مقبرهای دیدم که منسوب بود به حضرت یوشعبننون. همان موقع مطالعاتی در باب قرآن و کتاب مقدس هم داشتم. در تورات، در سفر اعداد خوانده بودم که حضرت موسی قوم یهود را به حضرت یوشع سپرد و حضرت یوشع آن قوم را وارد سرزمین مقدس کرد و برایم سوال بود که ایشان چطور با آن همه مسافت به اصفهان آمدهبودند. این در ذهنم بود تا اینکه مطلبی را در روزنامه شرق، مورخ ۱۱ اسفند ۹۰، با این عنوان دیدم: «کوروش پیامبران را به ایران آورد». در آن مطلب به نقل از سازمان اوقاف ذکر شده بود که ۳۳ مقبره از انبیای بنیاسرائیل در ایران است. این مطلب ایراد داشت؛ زیرا با توجه به عنوان، همه این پیامبران باید با کوروش همدوره میبودند، اما چنین چیزی نبودهاست. و ضمناً در آن فهرست برای برخی پیامبران چند مقبره ذکر شده بود. اینها در گوشه ذهنم بود تا اینکه در مقطع ارشد به لطف اساتیدم، دکتر فروزان و دکتر رجبی دوانی توانستم در مقطع ارشد این کار را به سرانجام برسانم. هدف من هم در درجه اول شناسایی مقابر بود؛ اینکه چه مقابری وجود دارند؛ آیا باید به همین فهرستهای سازمان اوقاف اکتفا کرد یا ممکن است مقابر دیگری هم وجود داشته باشد؛ و بعد از شناسایی هم هدفم معرفی این مقابر بود.
غنی با تشریح دغدغه خود در این تحقیق، گفت: با توجه به اینکه اکثریت پیامبران بنیاسرائیل در فلسطین و اردن بودند، چرا باید قبرشان در ایران باشد؟ چه دلیلی دارد؟ اصلاً کِی وارد ایران شدند؟ در واقع بعداً کنجکاو شدم که آیا این مقبرهها اصالت دارند یا خیر.
وی در مورد روند چگونگی تحقیق افزود: این مقبرهها در ۱۵ استان کشور پراکنده هستند و من به عنوان پایاننامه دانشجویی، این امکانات را نداشتم که بازدید میدانی انجام دهم و هیچ ارگانی هم حمایتی نکرد و از طرفی شرایط کرونایی هم بر کشور حاکم بود. در این شرایط فقط امکان مطالعه کتابخانهای بود. در ابتدا من مطالعه را به قرآن و کتاب مقدس معطوف کردم. کتاب مقدس بر خلاف قرآن اطلاعات تاریخی و جغرافیایی زیادی دارد و نام افراد و مکانها در آن زیاد بکار رفتهاست و این اطلاعات برای کار من مناسب بود و برای شرح احوال پیامبرانی که در فهرست سازمان اوقاف نامشان برده شده بود، در درجه اول از کتاب مقدس استفاده کردم. بر اساس داستان این پیامبران شجرهنامه آن بزرگواران را هم استخراج کردم که در بخش آخر کتاب ضمیمه شدهاست. در مورد اصالت مقبرهها هم مسئولان سازمان اوقاف میگفتند اولین بار است که ما شنیدیم کسی اصالت این مقابر برایش مسئله باشد و بخواهد برایش تحقیق کند. خودشان هم اطلاعات زیادی نداشتند. آنها چهار فهرست متفاوت از مقابر پیامبران مدفون در ایران به من ارائه دادند. یکی حاوی ۶۳، یکی ۴۳، یکی ۳۹ و یکی ۲۸ تا. این فهرستها را خودم شروع کردم به بررسی کردن. البته در روند کار مسئولان واقعاً همکاری کردند که من از آنها تشکر میکنم.
غنی گفت: از نظر آکادمیک تاکنون هیچ تحقیقی صورت نگرفتهاست؛ نه پایاننامه و نه مقاله؛ اما کتابهایی که جسته و گریخته به این موضوع اشاره داشته باشد، موجودند؛ از جمله: جغرافیای تاریخی قصص قرآن از آیتالله بیآزار شیرازی، پژوهشی در زندگانی پیامبران در ایران نوشته ولیالله فوزی تویسرکانی و دایرة المعارف بقاع متبرکه از محمدمهدی فقیه بحر العلوم. سایت مزارات هم منبع دیگر این تحقیق بود.
مؤلف کتاب به این سوال که با توجه به تحقیقات صورت گرفته انتساب کدام مقبرهها در ایران به انبیای الهی قطعاً درست است، افزود: به نظر من در مسائل تاریخی نمیتوان با قطعیت سخن گفت؛ اما مقبره حضرت دانیال در شوش، حضرت حیقوق در تویسرکان، حضرت مردخای در همدان و حضرت خالدبنسنان در ترکمنصحرا، مقابری هستند که دلایل بیشتری بر صحت انتسابشان وجود داشت. مثلاً اکثر منابع گفتهاند که حضرت دانیال را دربار پذیرفته بود و ایشان در شوش زندگی میکردند و در همان شوش فوت کردند؛ البته اقوال دیگری هم هست، ولی اکثریت همین را میگویند. اما بیشتر مقابر موجود در ایران، اگر نگوییم که این انتسابات کاملاً مردود است، اما میتوان گفت که سند و مدرک تار یخی برای پذیرش آن یافت نشدهاست..
وی گفت: برای تکمیل این تحقیق باید بازدیدهای میدانی انجام شود و انشاءالله در چاپهای بعدی کتاب نقشههای جغرافیایی از محل زندگی و سیر مهاجرتهای هر پیامبر هم ضمیمه خواهد شد.
نظر شما