خبرگزاری مهر، گروه بین الملل -سعادت شریفی پور: نظم بینالمللی بهعنوان مهمترین عامل تعریف نقش بازیگران بینالمللی همواره موردتوجه دولتها است، پس از فروپاشی شوروی و به پایان رسیدن جنگ سرد نظم دوقطبی به پایان رسید و ایالاتمتحده تبدیل به تنها ابرقدرت شد، در این زمان نقش مناطق و بازیگران منطقهای افزایش پیدا کرد و با شکسته شدن بلوکبندیهای سنتی بر مبنای دو بلوک شرق و غرب فرصتی فراهم شد تا کشورهایی که توانمندی و قدرت بازیگری در سطح سیستم بینالملل بهعنوان قدرت بزرگ را نداشتند برای خود در سطح مناطق نقشهایی تعریف و ایفا کنند.
درواقع منطقه بهعنوان سطح تحلیل پس از پایان جنگ سرد وارد ادبیات بینالمللی شد و تاکنون حتی در کنار بحثهایی مانند جهانیشدن و در ذیل آن توانسته است خود را بازتولید کرده و نقش مناطق حفظ شود. در دوره گذار جدیدی که به نظر میرسد از نظم تکقطبی به نظم چندقطبی در حال شکلگیری است میتوان امیدوار بود نقش مناطق و به تبع آن بازیگران منطقهای مجدداً افزایش پیدا کند.
با توجه به اینکه جمهوری اسلامی ایران اکنون یک قدرت منطقهای است تغییر در نظم جهانی میتواند بهعنوان فرصت برای آن برآورد شود، البته نباید فراموش کرد که در شرایط گذار چالشها و فرصتها در کنار هم وجود دارند و بازیگرانی که بتوانند بهخوبی فرصتها را جذب و از چالشها دوری کنند میتوانند در نظم جدید جایگاه متفاوتی را داشته باشند درواقع آنچه در شکلگیری نظم اتفاق میافتد یک حادثه نیست بلکه یک پروسه طی میشود و هر بازیگری که در مقابل روندهای جاری در دوره گذار برنامهریزی مناسبتر و آمادگی بیشتری داشته باشد امکان بهرهبرداری بهتر از این فرصت را خواهد داشت.
اکنون به نظر میرسد جنگ اوکراین را میتوان بهعنوان نوک کوه یخی دانست که نشاندهنده از دست رفتن نظم تکقطبی تحت رهبری ایالاتمتحده است، به نظر میرسد نظم جدید یک نظم چندقطبی خواهد بود که قدرتهای بزرگ دیگری در کنار ایالاتمتحده نقشآفرینی خواهند کرد و فرصت ایالاتمتحده پس از فروپاشی شوروی به پایان رسیده است و اکنون باید قدرتهای بزرگ دیگر را در کنار خود بپذیرد. اگرچه ایالاتمتحده همچنان یکی از قطبهای نظم جدید باقی خواهد ماند اما با نظر به اینکه ایالاتمتحده از وضعیت تنها ابرقدرت به یکی از چند قدرت بزرگ تغییر نقش میدهد میتوان تاکید کرد که قدرت ایالاتمتحده کاهش پیداکرده است و روند افول آن در جریان است.
در جریان جنگ اوکراین اختلاف میان ایالاتمتحده و اروپا مشهود است و بهوضوح میتوان دید که تفاوت در منافع و شکل تهدید امنیتی جاری باعث شده است رفتارهای متفاوتی از سوی کشورهای اروپایی و ایالاتمتحده بروز کند. لذا این منافع متفاوت و در مواردی متضاد ایجاب میکند اروپا نیز به دنبال نقشآفرینی جداگانه و خارج از رهبری ایالاتمتحده باشد.
چین و هند در این جنگ نشان دادند که نقشهای مستقلی را ایفا خواهند کرد، چین بهعنوان رقیب ایالاتمتحده طبیعی است که نقش متفاوتی نسبت به سیاستهای ایالاتمتحده داشته باشد اما در مورد هند چنین نیست و هند نزدیکترین متحد ایالاتمتحده در اسناد امنیتی این کشور برای تسلط بر منطقه ایندوپاسفیک است و مهمترین متحد آن برای مقابله با چین است، اما در این جنگ پیروی کامل از سیاستهای واشنگتن را نپذیرفت.
پاکستان علیرغم آنکه به کمکهای مالی ایالاتمتحده برای کاهش مشکلات اقتصادی دولت خود نیازمند است، از همراهی باسیاستهای ایالاتمتحده اجتناب کرد و طبق اعلام عمرانخان، نخستوزیر پیشین پاکستان، ایالاتمتحده به همین دلیل برنامه برکناری دولت او را پیگیری کرد و تا جایی پیش رفت که دولت عمرانخان سقوط کرد، عمرانخان تاکید کرد که به دلیل سفر از پیش برنامهریزیشده به مسکو که با جنگ اوکراین همزمان شد از سوی ایالاتمتحده و کشورهای غربی نامههای تهدیدآمیز دریافت کرده است اما او علیرغم دریافت این نامهها سفر خود به مسکو را کنسل نکرد و حاضر به پذیرش سیاستهای تجویزی ایالاتمتحده نشد، نخستوزیر برکنار شده پاکستان همچنان دولت خود را قربانی توطئه ایالاتمتحده میداند و بارها این مطلب را قبل و بعد از برکناری اعلام کرده است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در سالهای گذشته همواره به این نکته تأکید داشتهاند که قدرت ایالاتمتحده در حال افول است و نباید به آن دل بست و اکنون با توجه به تبعات احتمالی جنگ اوکراین مجدداً تأکید کردهاند این جنگ نیز نشان از کاهش قدرت ایالاتمتحده و افول آن دارد و میتواند بهعنوان پایانی برای نظم جاری بینالمللی قلمداد شود و ایران باید برای بازیگری در نظم جدید جهانی آماده شود.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیر با دانشجویان فرمودند: "قضایای جنگ اخیر اوکراین را باید عمیقتر و در چارچوب شکلگیری نظم جدید جهانی دید که احتمالاً فرآیندهای پیچیده و دشواری، در پی آن شکل خواهد گرفت که در چنین شرایط جدید و پیچیدهای وظیفه همه کشورها ازجمله جمهوری اسلامی حضور سختافزاری و نرمافزاری در این نظم جدید بهمنظور تأمین منافع و امنیت کشور و به حاشیه نرفتن است."
همانطور که از سخنان رهبری مشخص است قدرتهای منطقهای مانند جمهوری اسلامی ایران اگر در این دوران فعال نباشند و تلاش برای تأمین منافع و امنیت ملی خود را بهدرستی و مناسب با شرایط نظم جدید انجام ندهند به حاشیه رانده خواهند شد.
نظم نوین و ارتباط آن با قدرتهای منطقهای
برخی قدرتهای منطقهای قدرت خود را از وابستگی به قدرتهای بزرگ میگیرند و در چنین شرایطی نیز تابع تغییراتی هستند که برای قدرت بزرگ حامی آنها رخداده است، درواقع میتوان در سطح منطقه نیز انتظار داشت که متحدان ایالاتمتحده همراه با افول قدرت آن با کاهش قدرت و نفوذ منطقهای روبرو شوند در چنین شرایطی بازیگران منطقهای که متکی به قدرت و توانمندی داخلی خود رشد کرده و توانایی بازیگری مستقل را دارند از فرصتهایی برای افزایش قدرت نرم و سخت خود برخوردار خواهند شد، در منطقه خاورمیانه ایران و ترکیه به دلیل برخورداری از استقلال عمل و اتکاء بیشتر به توانمندیهای داخلی نسبت به سایر بازیگران منطقهای از شانس بیشتری برای دوران گذار و نظم نوین برخوردار خواهند بود و کشورهایی مانند عربستان سعودی که اتکای زیادی به ایالاتمتحده دارند (مخصوصاً در خرید امنیت) اکنون با کاهش نفوذ و قدرت ایالاتمتحده از اهمیت آنها کاسته خواهد شد و امکان دریافت خدمات را از دست خواهند داد. ضمن آنکه ایالاتمتحده در جریان خروج از افغانستان نشان داد که همچنان یک متحد غیرقابل اتکاء است و تا زمانی که منافع آن تأمین شود در اتحادها میماند و زمان خطر یا زمانی که منافع آن کاهش پیدا کند بهراحتی متحدان خود را تنها خواهد گذاشت.
در سال گذشته جهان شاهد بود ایالاتمتحده در افغانستان متحدان خود را که در دولت افغانستان حضور داشتند تنها گذاشت و افغانستان را ترک کرد و افغانستان را به طالبان واگذار کرد، بهنحویکه حتی برخی از مقامات عالیرتبه برای خروج از کشور مجبور به سفر از طریق راههای زمینی و بهصورت غیرقانونی شدند و بهعنوان پناهجو وارد کشورهای همسایه افغانستان ازجمله جمهوری اسلامی ایران شدند. لذا هشیاری در رفتار کشورها در دوره گذار تعیینکننده جایگاه آنها در نظم جدید خواهد بود.
خبرگزاری مهر را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
نظر شما