به گزارش خبرگزاری مهر، پیرحسین کولیوند، رئیس جمعیت هلال احمر کشور در یک گفت و گوی تلویزیونی در خصوص «بررسی نقش جمعیت هلال احمر در برخورد با چالشها و حوادث» صحبت کرد که متن گفتگوی کامل بدین شرح است:
با توجه به هشدارهایی که دستگاههای مسئول نسبت به خطرناک بودن ساختمان متروپل و سایر ساختمانهای ناایمن داده اند، چرا تاکنون اقدام جدی صورت نگرفته است؟ درخصوص اقداماتی که امدادگران هلال احمر در آبادان انجام دادند، توضیح دهید؟
وقتی حادثه ریزش ساختمان متروپل اتفاق افتاد، همه امدادگران هلال احمر در شهرهای خوزستان به محل حادثه اعزام شدند، ما هم بلیت هواپیما گرفتیم، اما پرواز به علت گرد و غبار و نداشتن دید کافی کنسل شد.
تصاویری که همان روز منتشر شد نشان دهنده اعزام ماشینهای امدادرسان هلال احمر و آتش نشان از طریق جاده بود، پس علت اعزام زمینی این یگانها، کنسلی پروازها به علت گرد و غبار بود؟
بله، همه پروازها به علت گرد و غبار کنسل شد و ما برای اینکه سریعتر به محل حادثه برسیم، با ماشین به آبادان رفتیم.
این کار زمان امدادرسانی را طولانی کرد؟
خیر، چون امدادگران استان خوزستان بلافاصله در محل حادثه حضور پیدا کرده و عملیات امدادرسانی را آغاز کرده بودند و زمانی که ما به آنجا رسیدیم، عملیات جستجو و نجات در تمامی طبقات انجام شده بود و ۳۷ آسیب دیده نجات یافته بودند. دستگاههای زنده یاب ما و تیمهای آنست ما، ۷ آسیب دیده را از زیر آوار نجات دادند. وزیر کشور فرماندهی عملیات را به عهده گرفتند و بلافاصله تقسیم وظایف شد، کمیتههای مختلف تشکیل شد، کمیتههای تخصصی که هر کس کار خودش را چطور انجام بدهد، رئیس سازمان مدیریت بحران کشور، جمالی نژاد معاون وزیر کشور، استاندار خوزستان و سایر مسئولان استانی در محل حادثه حضور داشتند و مسجدی در نزدیکی محل حادثه وجود داشت که مقر اصلی فرماندهی و ستاد مدیریت بحران شد.
انصافاً کار، کار خیلی سختی بود، میزان آوار خیلی زیاد بود، از دستگاههای زنده یاب و مخصوصاً تیمهای آنست ما خیلی کمک گرفتیم که اگر علائمی از فردی که زیر آوار زنده باشد، داشته باشیم، سریعاً اقدام کنیم، اما هیچ علائمی نداشتیم یعنی معلوم بود که حادثه دیدگان بلافاصله جان باختند و مقدار و سنگینی آوار به اندازهای بود که دستگاه زنده یاب ما هم هیچ آلارم و علامتی به ما نداد.
طبیعتاً باید عملیات را طوری انجام میدادیم که جستجو و نجات را سریعتر تمام کنیم. اولاً باید یک تشکر ویژه از مردم فهیم، قدردان و دلسوز آبادان داشته باشم، جوانان این شهر در عملیات امداد، نجات و جستجو خیلی با قدرت و اقتدار به ما کمک کردند که در همان روزهای اول تعدادی از عزیزانی که جان خودشان را از دست داده بودند، از زیر آوار دربیاوریم. همه دستگاهها و ارگانها در کمک کردن از یکدیگر سبقت میگرفتند، آب خنک به میزان کافی توسط مردم و دستگاهها توزیع میشد، خانمهای آبادانی صبحها، صبحانه بسته بندی میکردند و همراه شربت، چای و قهوه برای امدادگران میآوردند.
پس هر کسی به هر طریقی که میتوانست کمک میکرد، البته همه مردم ایران به ویژه مردم خوزستان که واقعاً زبانزد هستند.
هیچ جای دنیا این همکاری و همدلی که خودشان را بخواهند سهیم کنند وجود ندارد و واقعاً مردم خوزستان سنگ تمام گذاشتند، من شرمنده شأن شدم، لذا هر چه ما به عنوان عوامل امدادی از این مردم غیور، شجاع و ایثارگر و ولایی و دوستدار نظام تشکر کنیم، کم است. جلسه مدیریت بحران هر دو یا سه ساعت یک بار تشکیل و بر اساس شرایط و موقعیت آن لحظه تصمیم گیری میشد.
تجربههای گرانی است و این تجربهها متأسفانه به قیمت جان باختن هموطنانمان حاصل شده است، چه تفاوتی بین حادثه متروپل و پلاسکو وجود دارد؟
واقعاً تجربه گران و تلخی است، ساختمان پلاسکو یک دفعه فرو ریخت، اما ساختمان متروپل یک دفعه فرو نریخت و یک سازه ناامنی مانده بود که هر لحظه امکان ریزش این سازه و زیر آوار ماندن امدادگران و نجاتگرانی که در حال جستجو و نجات بودند، وجود داشت. آتش نشانان و امدادگران جهادی که در حادثه پلاسکو خدمت رسانی میکردند، در این حادثه حضور داشتند.
رئیس جمهور در مسافرت بودند و از همان جا دستور پیگیری ویژه دادند. در حادثه پلاسکو مسئولان زیادی از محل حادثه بازدید کردند، اما در حادثه متروپل، هرکس بود عملیاتی بود و عملیاتی و تخصصی کار میکرد. اگر آقای دکتر وحیدی بر مبنای منطق و تخصص تصمیم میگرفتند، مثلاً میگفتند این سازه را سبک کنید، این سازه را تقویت کنید، اینجا را خاکبرداری کنید، اینجا را آواربرداری کنید، اینها همه بر اساس شواهدی بود که آنجا وجود داشت و متخصصانی که در جلسه جمع میشدیم و به نتیجه میرسیدیم که الان باید تاکتیکمان این باشد، مدل جستجو و نجاتمان این باشد، خب مثلاً خیلی وقتها پیشنهاد میکردند این ساختمان که دارد تخریب میشود بیایید تخریبش کنیم و بعد جستجو کنیم.
یک دستگاه بود که به ساختمان لیزر میتاباند و رفتار سازه ناپایدار را مونیتور میکرد و به اندازه میلیمتر هم که جا به جا میشد به ما اطلاع میداد و وقتی سازه علائمی از خودش نشان میداد که ممکن است فرو بریزد، فوری نیروها را به عقب میبردیم.
معنی و مفهوم عینی این کار این است که الان خطری نیروهای امدادی را تهدید نمیکند و این سازه کاملاً رصد میشود؟
سازه رصد میشود، اما معنی اش این نیست که خطر نیست، خطر هست اتفاقاً امروز خطر این قدر زیاد بود که تعطیل کردند، خطر هر لحظه است، اما این که بچهها مطلع میشوند که بتوانند بیرون بیایند، حالا چقدر فرصت و زمان است و چقدر امدادگران چابک هستند که بتوانند خودشان را نجات دهند بر میگردد به میدان و افرادی که آنجا حضور دارند.
چرا با وجود گذشت ۸ روز هنوز آواربرداری تمام نشده است؟
خیلی آوار است، این آوار هر جای دنیا بود بیشتر طول میکشید، پلاسکو را یادتان هست چقدر طول کشید؟ شما ساختمان یا هتلی که در انگلستان آتش گرفت یادتان هست چطور امدادرسانی کردند؟ سرعت امدادرسانی و کیفیت امدادرسانی در حادثه آبادان به مراتب بسیار بهتر، قویتر، دقیقتر و تخصصیتر بود نسبت به سایر حادثههایی که ما دیدیم و یا تجربههای کشورهای خارجی را مطالعه کردیم و یا خیلی از آنها را هم از طریق رسانهها دیدیم.
از تجربه پلاسکو استفاده شد؟
بله، خدمتتان عرض کردم، همان ساعات اولیه آتش نشانان و امدادگران هلال احمر که در امدادرسانی حادثه پلاسکو حضور داشتند به محل حادثه متروپل اعزام شدند. از امیر واحدی فرمانده نیروی هوایی ارتش و وزارت دفاع تشکر میکنم، بلافاصله بعد از حادثه به من زنگ زدند و گفتند که هر امکاناتی میخواهید ما آماده کمک هستیم.
شما چند بار به حضور گروههای آنست اشاره کردید، یک حاشیه پردازی همان ابتدا شد که سگهای زنده یاب در اختیار امدادرسانان نیست و مردمی هم که با سگهای خودشان برای امدادرسانی آمدند، از حضورشان در صحنه جلوگیری میشود، بفرمائید اصل ماجرا از چه قرار بود و چه واقعیتی در صحنه وجود داشت؟
ببینید تیمهای آنست ما تیمهایی هستند که کاملاً آموزش دیده اند و اگر دقت کرده باشید مربیان و حتی کسانی که همین حیوانات خانگی را پرورش میدهند آنها هم این اظهارات را کردند که آقا نکنید این کار را، بگذارید اینهایی که آموزش دیدند کار تخصصی میکنند کار خودشان را انجام بدهند، اولاً مردمی نبودند یک نفر بود، یک آدم سودجو، آدمی که دنبال جمع کردن یک سری عایدات برای خودش بود، حالا یک سگی را آورده بود که اصلاً آموزش ندیده، مورد تأیید ما نیست و کمکی نمیتوانست بکند و شرایط را برای همین تیم آنست ما مختل میکرد.
شما چند گروه آنست در محل حادثه داشتید؟
ما شش گروه آنست از اصفهان، کرمان، اهواز، کرمانشاه، ایلام و لرستان به محل حادثه اعزام کردیم.
هر گروه چند سگ را در اختیار دارند؟
دو تا.
یعنی جمعاً حدود ۱۲ سگ آنجا بودند
همین تعداد کافی بود، من همین قدر برایتان بگویم وقتی تیم آنست کرمان آمدند این سگهای تجسس آرام و قرار نداشتند، این قدر سر و صدا میکردند، به محض این که این سگها را باز کردند و روی آوارها گشتی زدند و چیزی نتوانستند کشف کنند، آرام شدند برگشتند، یعنی این حیوانها هم تلاش میکردند که کاری را انجام دهند. به این راحتی نمیتوانیم هر سگ خانگی یا هر سگی یا هر حیوانی را بیاییم استفاده کنیم و برای این کار باید اینها مدتها آموزش ببینند، خیلی تجربه کسب کنند و هر کدام از اینها را ممکن است برای یک کار خاصی شما تربیت کنید.
پس از همان ساعات ابتدایی این گروهها در آنجا حضور داشتند؟
این تیمهای آنست از ساعات ابتدایی شب بودند و هفت نفر را نجات دادند، ایشان دو روز بعد آمده بود و با یک اهداف دیگری که خودشان هم پذیرفتند، مردم هم وقتی فهمیدند که ایشان دنبال سودجویی هستند، از میدان بیرون فرستادن و این باعث میشد که حتی تیم آنست ما از عملکرد اصلی اش جدا بشود و رفتارهای دیگری نشان دهد، بالاخره بین حیوانات رفتارهایی است که خیلی صلاح نیست اینجا بگویم و این واقعاً به گروه امدادی ظلم مضاعفی است، اشکال ندارد اگر کسی واقعاً حیوانی دارد که آموزش داده است، بیاورد ما آزمون بگیریم امتحانش را پس بدهد، به آنها گواهی میدهیم که کمک بیایند، چه اشکالی دارد؛ اما افراد سودجویی که به هر عنوان بیایند مداخله و کار خرابی کنند، اصلاً نمیپذیریم.
چند گروه امدادی آنجا حضور داشتند؟
گروههای امدادی زیادی وجود داشتند، در محور اصلی همیشه امدادگران ما حضور داشتند، بعد حلقه بعدی، حلقه بعدی، سه حلقه تعریف کرده بودیم، عزیزان وزارت بهداشت بودند، آتش نشانان از شهرهای مختلف برای کمک آمده بودند، مردم به ویژه جوانان با شور و اشتیاق کمک میکردند. ما تیمی تحت عنوان تیمهای سحر «سفیران حمایت روحی- روانی»، داریم. تعدادی هموطن داشتیم که عزیزانشان زیر آوار بودند، ناراحت بودند، سختشان بود و ضلع شرقی جمع شده بودند، ما آنجا تعدادی چادر نصب کردیم و از آنها خواهش کردیم در چادر باشند و با کمک تیمهای سحر (سفیران حمایت روحی- روانی) با آنها ابراز همدردی میکردیم و همراهشان بودیم و وقتی میدیدند بچههای ما خطر میکنند و برای نجات میروند قانع میشدند، هر چند وقت یک بار هم میرفتیم برایشان از وضعیت و اقدامات ما صحبت میکردیم.
مثلاً خانه برخی از این عزیزانی که عزیزانشان را از دست داده بودند رفتیم، مخصوصاً خانواده جلیلیان که مغازه بستنی فروشی داشتند و از این خانواده مادر خانواده داغدار همسر و دو فرزندش بود و باور کنید علیرغم این که داغدار بود، داغش تازه بود، هنوز اجسادش به دستش نرسیده بود، هیچ چیز از ما نمیخواستند، تنها خواسته این خانم و همراهانش این بود که آقا با مقصران و مسببان این حادثه با عدالت رفتار شود و حق ما را آنان بگیرید، یا مثلاً جزیره مینو رفتم کارگرانی که آنجا کار میکردند بندگان خدا آنها هم اجسادشان را گرفته بودند، آنها هم همین را میگفتند، میگفتند قوه قضائیه مسببان و مقصران این کار را شناسایی کند و حق ما را بگیرد.
حتماً شما هم موافقید که صرفاً آن فردی که سازنده بود، به تنهایی مقصر نیست، آن دستگاههایی که مفسده داشتند، تأیید کردند، مجوز دادند و ادامه دادند که البته خیلی در این مورد در رسانه ملی ظرف این چند روز صحبت شده، ولی واقعاً هر چه که تأکید کنیم، میخواهیم بگوییم همه در این زمینه باهم یک صدا هستیم؟
همراه اینها مردم عزاداری میکردند وقتی پیام حضرت آقا آمد کلی از آلام اینها کم شد، قوت امدادرسانی بیشتر شد، همه آنها احساس کردند که از آن کسی که عزیزش را از دست داده، از آن کسی که امداد و نجات انجام میدهد، از آن کسی که عملیات انجام میدهد تا رهبر همه در یک سو در این غم شریکند، همه دلداری میدهند، همه کنار این خانوادهها هستند، خانوادههایی که من رفتم سر زدم همه نظام را دوست دارند، همه پای نظام ایستادند، وجودشان را برای این مملکت گذاشتند، لذا ما هر کاری برایشان بکنیم کم است. سپاه پاسداران کمیتههایی تشکیل داد تا به آسیب دیدگان و خانواده مفقودان سر بزنند. تیمهای سحر در کاهش آلام و بالا بردن تاب آوری کمک زیادی کردند.
تمام مردم خوزستان، آبادان عزیز که واقعاً برای این کشور جان فشانیها داشتند، حقشان این نیست که عدهای بخواهند با سودجویی با مردم نازنین ما این چنین کنند و هزینههایی ایجاد کنند که قابل جبران نیست، واقعاً بر مسئولان ما این امر به نظر من یک فریضه است که حق مردم را بستانند و در امر مبارزه با فساد جدی باشند؟
من یک بحثی دارم، این یک حادثهای بود که یک ملک خصوصی بود، هیچ ربطی هم به دولت نداشت، درست است؟ آیا واقعاً نظام و دولت ما کم گذاشت؟ تا پای جان کنار مردم ایستادیم و حمایت کردیم، خسارت هم دادیم، هزینه هم کردیم، کس دیگری تخلف کرده، ولی نگاه کنید شبکههای معاند و یک سری آدمهای سودجو میآمدند یک سر و صداهایی میکردند که ربطی به مردم عزیز آبادان نداشت و یک نفر آبادانی هم در میان آنها نبود. آبادانیها خیلی آرام میآمدند عزاداری میکردند و با ما همکاری میکردند واقعاً این طور بود، چطور است که شبکههای معاند آن چند نفری که واقعاً ضد نظام هستند و معلوم نیست مال کجا هستند، از کجا آمدند وارد این شهر شدند، آنها را حمایت میکند!
با توجه به وضعیتی که در متروپل شاهد هستیم فکر میکنید چه زمانی کار به سرانجام برسد؟
الان تقریباً محورهای کاری اضافه شده، تجهیزات و ادوات بیشتری در آنجا وجود دارد، سرعت آواربرداری خیلی بالاتر رفته، به خاطر این که جبهه کاری باز شده، مثلاً سه خانه بودند که اجازه دادند آن سه خانه در ضلع شرقی تخریب شوند و از آن محور بتوانیم وارد شویم و از محور شمال هم همین طور، یک سری سازهها طبقه اول و دوم مقاوم شد، بالا سبک شد که مخاطرات کمتر شود، من اینجا واقعاً جا دارد دو تشکر ویژه کنم؛ یکی از اصحاب رسانه، همه آنها، اینها هم خطر میپذیرفتند، شما فکر نکنید این خبرهایی که میآید اینجا به همین راحتی است، اولاً خانمهایی که خبرنگار بودند، محلهایی که انتخاب میکردند برای این که فیلم بگیرند، خب دوربین همه واقعیتها را نمیتواند نشان دهد، چون آوار خیلی سنگین بود، شما باید بروی آنجا ببینی، ولی اینها تمام تلاششان را میکردند که عین واقعیت را منتقل کنند و جانشان را کف دستشان میگذاشتند، میتوانستند دورتر بایستند، میتوانستند عقبتر بایستند، مصاحبههایی که میکردند میتوانستند بگویند برویم جای امن تری، ولی واقعاً خطرپذیر بودند.
وقتی ما میخواستیم آوارها را ببریم، گفتیم آوارها به جایی برود که محصور باشد بعداً آوارها را تفحص کنیم. سه گروه سبقت میگرفتند میگفتند جای ما خوب است، آقا اینجا نزدیک تر است، نمیگفتند چرا میخواهی در ملک ما آوار بریزی و نمیگفتند بعداً ما باید پاسخگو باشیم، کمک میکردند، یک طور ایثارگرهایی هستند، یک طور آدمهایی که میدان میآیند و خواب هم نداشتند، شب و روز کار میکردند، اصحاب رسانه هم همین طور بود، رسانه ملی هم همین طور بود، انصافاً لحظه به لحظه شبکه آبادان، چه استان، چه ملی، فرقی نمیکند زحمات بسیار ارزندهای کشیدند، ولی من دلم میخواهد فداکارهای مردم آبادان واقعاً بیشتر به تصویر کشیده شود، چون بی نظیر است. از کادر درمان تقدیر میکنم، الان از ۳۷ آسیب دیده، دو نفر بستری هستند، همه حالشان خوب بوده و مرخص شدند. از آقای ملکی سخنگوی آتش نشانی تشکر میکنم، همه با جان و دل کار میکردند تا از زیر آوار یک فرد زنده دیگر دربیاوریم، و بعد قانع شدیم به این که اگر جسدی هست، جسد را سالم دربیاوریم.
الان چند نیروی هلال احمر آنجا مشغول هستند؟
الان همچنان ۵۰ تیم آنجا مستقر هستند، تعریف کردیم که در حلقه اول و دوم چند آتش نشان و امدادگر داشته باشیم، آنجا آمبولانس، اتوبوس آمبولانس و بالگرد داریم که اگر مخاطرهای بود بلافاصله بتوانند امدادرسانی کنند و نجات دهند و خساراتمان را به حداقل برسانند. مدیریت صحیح میدان خیلی مهم است، چون در حادثه پلاسکو از خود ما چند نفر زخمی شدند و چند نفر با گاز مونوکسیدکربن مسموم شدند، اما در حادثه متروپل علیرغم این که شرایط سخت و متفاوت است، ولی تا الان خسارت جانی آنچنانی یا آسیبی نداشتیم.
با توجه به این که آواربرداری حادثه متروپل و پلاسکو زمان بر بود، شما ابراز رضایت کردید که سرعت قابل قبولی داشتید، ولی فرض کنید شرایطی مثل بم در کشور رقم بخورد، تجهیزات و امکانات ما الان به اندازهای است که برای یک چنین بحرانی آماده باشد؟
همه تجهیزاتی که ما الان در آنجا استفاده میکنیم، برای آبادان، خرمشهر و اهواز بود، قرارگاه خاتم آنجا کلی امکانات داشتیم، شرکت پالایشگاهها کلی امکانات داشت، حتی چند وسیله سنگین در گمرک بود که آقای وزیر دستور دادند و گمرک همکاری کرد بلافاصله ترخیص کردند. امکانات خیلی عالی بود و در شهرهای دیگر هم این امکانات وجود دارد، این که همه امکاناتمان در کل کشور عالی باشد، این را تأیید نمیکنم، چون خود ما هم نیاز به یک سری امکاناتی در جمعیت هلال احمر داریم که باید توسعه دهیم، از انبارهایمان تا تجهیزات مان تا آمبولانسمان، تا خودروهای نجات ما، خیلی از اینها را باید واقعاً توسعه بدهیم، قدیمی هستند، اما این که برای این عملیاتها اقلامی کم نداشتیم من به جرأت به شما میگویم و حاضرم با همه مناظره کنم همه امکانات وجود داشت حتی دو برابر، مثلاً اگر لودری خراب شد فوری یک لودر دیگر جایش روشن شد، یعنی استارت خورد، این طور نبود که بایستند و صبر کنند بیاید، یا اگر یک بیل مکانیکی کار میکرد راننده اش خسته میشد، راننده بعدی فوری حضور داشت.
من یادم هست ۴ صبح یکی از رانندگان بیل مکانیکی واقعاً دیگر خسته شد، دیگر اصلاً خوابش برد، خود بچههای آتش نشانی نشستند کار کردند، اصلاً این طور نبود که معطل بشویم یا نگران بشویم وسیلهای دستمان نیست، نمیرسد، امکاناتی نداشته باشیم، نه این طور نبود. یک قسمتی که بعضی رسانهها به آن اشاره کردند یک تعداد افراد سودجو بودند که بالای سر یک مغازه طلافروشی ایستاده بودند و هر کسی که میخواست برود آنجا با سنگ حمله میکردند، نمیگذاشتند و شبکههای معاند آن طور پخش میکردند که امکانات نیست، هیچی نیست، نه این طور نبود، امکانات بود، همه چیز بود، آن تعداد افراد سودجو بودند که توسط عوامل نظامی آنها هم کنترل شدند، رفتند و تیمهای امدادی کارشان را به دقت و درستی انجام دادند، ادامه دادند و مردم هم این خدمت امدادگران و این حمایتهای نظامی را تأیید کردند.
اگر فکر میکنید در مورد متروپل نکتهای هست که باید بیان شود، بفرمائید، در غیر این صورت چند سوال در حوزه هلال احمر به ویژه درباره داروها دارم که میخواهم با شما مطرح کنم؟
من همین قدر به مردم عزیز بگویم که واقعاً ما خیلی دلمان میخواهد که کار را زود تمام کنیم، اما پیچیدگی و مخاطرات آنجا طوری بود که بیشتر از این نمیشد با سرعت کار را انجام دهیم، بالاخره یک سری ملاحظات هم وجود داشت و همه کارها و تصمیمهایی که گرفته شد تصمیمهای تخصصی، عقلانی و عملیاتی بود. این که وزیر محترم کشور شش روز آنجا بماند، سایر مسئولان شش روز آنجا بمانند و بازدیدکننده نباشند، عملیاتی باشند، نقاط قوتی بود، کمک مردم نقاط قوتی بود، باید قدر اینها را بدانیم و به عنوان تجارب ارزنده هرچند تلخ ثبت کنیم، اینها کارهای بزرگی بود که انجام شد و مردم هم خودشان میدانند که ما کم نگذاشتیم، جانمان را هم گذاشتیم، خطر هم پذیرفتیم که حتی بتوانیم یک جسد عزیزی را نجات بدهیم، اینها را همه مردم میدانند.
در خصوص بقیه مطالب هم اگر سوالی هست، هر مطلبی هست، من بدون ملاحظه خدمتتان میگویم. ولی همان قدر به شما بگویم امدادرسانی امروز سرعتش خیلی بیشتر از روزهای قبل شده، به لحاظ این که محورهای امدادرسانی باز هم توسعه پیدا کرد، دسترسیها راحتتر شد، آن قسمتی که عزیز بستنی فروشمان بود و یا قسمت مجاورش ما کاملاً به آنجا دسترسی پیدا کردیم، ما چهار تا هفت حفره زدیم که به زیرزمین دسترسی پیدا کردیم، اما شرایط طوری بود که نمیشد اجساد را نجات دهیم، اجساد را دیدیم، ولی نمیتوانستیم نجات بدهیم، چون زیر آوار بودند.
نظر شما