خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه: یاسر عسگری، فعال فرهنگی و مدیر انتشارات راه یار یادداشتی را با عنوان «چرا باید مسجد رهبر را خواند» نوشته که برای انتشارات در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته و در آن به نظرات و بازتابهای پیرامون کتاب «مسجد رهبر»؛ تاریخ شفاهی مسجد کرامت مشهد» پرداخته است.
اینکتاب شامل تاریخ شفاهی مسجد کرامت، از مساجد تأثیرگذار و کانون مبارزان انقلاب در شهر مشهد، نوشته مرتضی انصاریزاده است. تحقیق و مصاحبههای اینکتاب که از سال ۱۳۸۸ شروع شدهاند، به ترتیب توسط حسن سلطانی، سیدمحمد امیر احمدی طباطبایی و احمد عسگری انجام شدهاند و طی اینمدت با بیش از ۷۰ تن از مرتبطان مسجد کرامت مصاحبه صورت گرفته و هزاران سند مطالعه شده است.
علاوه بر ۴ فصل کتاب که زمینههای شکلگیری و فعالیتهای مسجد کرامت را بررسی و تبیین میکند، تصاویر، اسناد و اَعلام نیز در سه فصل، ضمیمه کتاب شده است و در مجموع، میتوان اینکتاب را اثری در حوزه «مسجدنگاری» معرفی کرد.
«مسجد رهبر»، گزارشی است از شکلگیری و فعالیتهای «مسجد کرامت» مشهد، در نزدیکی حرم مطهر امام رضا(ع).
در ادامه مشروح یادداشت عسگری را درباره اینکتاب میخوانیم:
کتاب «مسجد رهبر؛ تاریخ شفاهی مسجد کرامت مشهد» است که بعد از ده سال تحقیق و پژوهش محققان دفتر تاریخ شفاهی مشهد از سوی انتشارات «راه یار» منتشر شده است. بلافاصله پس از انتشار، کتاب را به یک سری از فعالان و مدیران فرهنگی و رسانهای و سیاستگذار این عرصهها فرستادیم. برخی نهادها و شخصیتها و فعالان فرهنگی از این کتاب استقبال کردند و ضمن تشکر، با گلایه میگفتند که چرا اینقدر دیر این کتاب چاپ شده است! این کتاب باید دهه هفتاد و هشتاد منتشر میشد که الگویی برای فعالان فرهنگی و مسجدی باشد. برخی کتابها را خودم در قم و برخی دیگر را دوستان و محققان همکار در دفاتر و شعبات دفتر تاریخ شفاهی و… معرفی و توزیع کردند و زحمت توزیع کشوری آن هم بر عهده کتابفروشان و جهادگران عرصه توزیع محصولات فرهنگی.
تعدادی از کتابها را در همان روزهای اولیه برای همسایه مشهورمان یعنی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم فرستادیم. آن زمان آیت الله محمد یزدی در قید حیات ولی بیمار بودند. کتاب را به رئیس دفترشان حجت الاسلام بهمنی دادم که هم خودشان ببینند و هم اگر شد به دست آیت الله برسانند. دقایقی بعد کتاب را شخصاً برای آیتالله حسینی بوشهری بردم که نایب رئیس وقت جامعه مدرسین بودند. از دفتر ایشان وقتی خواستم که توضیحاتی درباره کتاب و فعالیتهای دفتر مطالعات جبهه فرهنگی و خصوصاً واحد تاریخ شفاهی ارائه دهم. با اینکه بدون هماهنگی قبلی بود ولی دفتر با روی باز استقبال کردند.
بعد از یک ربع انتظار و اتمام جلسه قبلی، خدمت آیت الله بوشهری رسیدم و حدود ۲۰ دقیقه یا نیم ساعتی توضیحاتی درباره فعالیتهای دفتر مطالعات، رویکردهای آقای وحید جلیلی، جشنواره عمار، مستندسازان جوان و انقلابی، واحد تاریخ شفاهی، ردههای پژوهشی آن و تلاشهای ده ساله تحقیقی برای «مسجد رهبر» گفتم. آقای جلیلی و جشنواره عمار را میشناخت و با لبخند ملیح، سروصداها و گردوخاکهای نامهنگاریهای سال گذشته آقای جلیلی درباره صداوسیما را به یاد آورد. میگفت رویکرد فعالیتهای مجموعه شما جالب و جدید و ابتکاریست، با قوت به کار خودتان ادامه دهید. برایشان از اهمیت تجربه نگاری چهار دهه انقلاب و مردمی بودن فعالیتهای نهادها گفتم. اینکه رویکرد مجموعه مردمی است و ثبت و ضبط فعالیتهای مردمی در اولویت کارهای ماست. از جهاد سازندگی، نهضت سوادآموزی، مربیان پرورشی، تاریخ فرهنگی و هنری، شرکتهای دانشبنیان، جهاد دانشگاهی و… گفتم. از اینکه کارهای تکراری در حوزه تاریخ شفاهی و تاریخنگاری نمیکنیم و هر کدام از مجموعههای همکار و همسو، رویکردهای خاص خودشان را دارند و برخی از نیازهای مخاطبان را پاسخ میدهند.
صحبت سر «مسجد رهبر» شد و از دغدغههای فرهنگی رهبر معظم انقلاب گفت و کارهای نکرده بسیاری که داریم. از کتابخوانی حرفهای رهبری گفتند اینکه برنامه منظمی برای این کار دارند. میگفت هر چیزی که درباره رهبری باشد را حتماً نگاه و بخشهایی را مطالعه میکنند. از مطالعه یک سری کتابهای تقریظی رهبری میگفتند. در آخر جلسه خاطرهای از آیتالله صافی گلپایگانی بیان کردند که آن زمان در قید حیات بود. گفتند: این عالم بزرگوار و مرجع کهنسال تقلید در این سن و سال ۱۰۰ سالگی نیز به شدت اهل مطالعه است و کتابها و رسانهها را پیگیری میکند. البته نه مطالعه معمولی و گذرا، بلکه سطر به سطر آن را میخواند و از آن نکته میگوید یا حاشیهای میزند یا نقد میکند. اینکه بعد از درگذشت آیت الله یزدی، مطلع شدم ایشان دبیر جامعه مدرسین شده، خوشحال شدم؛ چرا که امیدوارم رویکرد جامعه مدرسین فرهنگیتر و گستردهتر شود و ارتباطات بهتری با طلاب و اساتید میانی حوزه برقرار کند.
کتاب را برای مدیر وقت مرکز خدمات حوزههای علمیه قم نیز فرستادیم. حاج آقای ربانی را پیشتر میشناختم و از سوابقش در دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم خبر داشتم. اینکه روحانی بلندهمت و سالم و روشنی است. فردایش تماس گرفت و وصول کتاب و تورق و مطالعه بخشهایی از آن خبر داد. میگفت کار جالبی هست و از زحماتی که برای این کتاب کشیده شده تقدیر کرد. ازش خواستم که با دوستان دفتر تاریخ شفاهی و جشنواره عمار خدمتشان برسیم و گزارشی از فعالیتها و رویکردها بدهیم. در این هفتهها عذر خواستند و گفتند به خاطر شرایط کرونایی، اوضاع معیشتی طلاب و روحانیون خوب نیست و تمرکز ما برای خدمترسانی به اینهاست و جلسه را به ماههای بعد موکول کردند. همان روز از دفتر جامعه مدرسین زنگ زدند. آقای بهمنی پشت خط بود و از زحمات تحقیقی کتاب گفت و درباره کتاب، چند سوال پرسید.
به دفتر آیت الله محسن اراکی نیز کتاب را رساندم. خودشان نبودند و کتاب را به مسئول دفتر ایشان حجت الاسلام هدایت دادم. روحانی جوان و فاضلی است، از رویکردها و فعالیتهای دفتر مطالعات و اهمیت ثبت و خاطرات و تجربیات فعالیتهای فرهنگی تبلیغی و مردمی علما گفتم. کاری که استاد خسروشاهی انجام می داده و بقیه فعالان حوزوی و بین المللی باید برای انتقال تجربه هم که شده، دست به قلم بشوند. برای نمونه اهمیت ثبت فعالیتهای آیت الله اراکی در ایام حضورشان در مرکز اسلامی انگلستان و مجمع تقریب مذاهب مثال زدم.
صحبتهای زیادی رد و بدل شد و امید که اتفاقات خوبی در این زمینه بیفتد. کتاب را به دست حاج آقای قوامی امام جمعه وقت پردیسان، برخی مدیران و اساتید مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، رئیس دفتر تبلیغات اسلامی و رئیس جامعه المصطفی (ص)، دکتر خسروپناه، حجت الاسلام ابوالقاسم دولابی و… هم رساندیم ولی فرصت نشد یا فرصت ندادند که حضوری توضیحاتی ارائه کنیم. کتاب را برای دیگر شخصیتهای فرهنگی و پژوهشی قم نیز فرستادیم. معمولاً سرشلوغ اند و درگیریهای اداری و اجرایی شأن زیاد است و بیشتر وقتشان به حضور جلسات و شوراهای متعدد میگذرد و متأسفانه کمتر فرصت دیدار و آشنایی با مجموعههای جدید برایشان پیش میآید. شاید خودشان هم رغبت دارند با فضاها و مراکز جدید آشنا بشوند. عمدتاً به همان دانستههای قبلی و ارتباطات گذشته بسنده میکنند. شاید تنوع و تکثر این جلسات و درگیریهای ذهنی برای انواع و اقسام سیاستگذاری و راهبردنویسی، کمتر فرصت میکنند فکر کنند یا فعالیتهای فاخر حوزه تخصصیشان را رصد و تحلیل کنند. خصوصاً در این ایامی که به هر مؤسسه و مرکزی می روید از کمبود بودجههای فرهنگی و پژوهشی مینالد و اینکه بیشتر هم و غم مدیران در حد گذراندن امورات اجرایی سالیانه و درگیری مهم ذهنی شأن هم حقوق کارکنان و بودجه مراکز خودشان هستند.
در فضای مجازی و رسانهها هم اتفاقات خوبی افتاد. آقای تقی دژاکام، روزنامه نگار و از فعالان فرهنگی و مسجدی، کتاب را خواند و چیزهایی نوشت خواندنی. برایم جالب بود: اینکه این کتاب را باید به هر فعال مسجدی، هیئتی مسجدی، روحانی مسجد و هیئت امنای مسجد داد تا قبل از هر فعالیتی، این کتاب را مطالعه کنند. شاید این کار مرکز رسیدگی به امور مساجد کشور و کانون فرهنگی و هنری مساجد کشور و سازمان تبلیغات اسلامی و سازمان اوقاف و امور خیریه و… باشد.
استاد علیرضا کمری، معاون پژوهش دفتر هنر و ادبیات پایداری حوزه هنری هم در تماسی تلفنی گفتند از ابتدای کار تاریخ شفاهی مسجد کرامت در جریان این کار بودم. کتاب را هم خواندم، کتاب خوبی بود. کتاب خاطرات مرحوم احمدعلی راغب [بانگ آزادی] را هم خواندم، کتاب خوبی بود. کارهای تاریخ شفاهی دفتر را نوعاً می بیند و در جریان کارهاست. این صحبتهای محقق نکته سنج و سخت گیری مثل استاد کمری، برای ما و همه محققان و همکاران دفتر مطالعات راهگشا و انگیزه بخش است.
حجت الاسلام صاحبقرانی، مدیرکل سازمان تبلیغات خراسان رضوی هم گفته: خواندن این کتاب به فعالان فرهنگی به ویژه امامان جماعت، انگیزه، مدل اجرا و همت میدهد. حجت الاسلام محمدرضا زائری که از فعالان فرهنگی و رسانهای است سالهاست نشریه «خیمه» را ویژه هیئتهای مذهبی منتشر میکند. یادداشتی با این عنوان منتشر کرد که «چرا باید مسجد رهبر خواند؟» و در بخشی از یادداشتش مینویسد: شاید یکی از خصوصیات مهم این کتاب آن باشد که رویکرد «مدرسهای» انقلاب اسلامی را مستند و ثبت کرده و برای آیندگان به یادگار گذاشته است و در پایان نوشته: کتاب مسجد رهبر از سوی میتواند برای فعالان مسجدی، طلاب و روحانیون و دلبستگان به انقلاب و رهبری بسیار خواندنی و جذاب باشد و از سوی دیگر برای تاریخ پژوهان و علاقمندان مطالعات فرهنگی مفید و مراجع خواهد بود. کار عالمانه و حرفهای واحد تاریخ شفاهی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی هم الگویی برای کارهای ضروری مشابه عرضه کرده و هم سندی ماندگار برای مطالعات اجتماعی و فرهنگی آینده به جای گذاشته است. (سایت خبری تحلیلی الف، ۵ آذر ۱۳۹۹)
حجت الاسلام محمدباقر پورامینی، سردبیر اسبق «پرسمان» که از محققان پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی قم و از روحانیون خوش فکر و فعال در عرصه جوانان است نیز کتابهای جدید دفتر از جمله مسجد رهبر را دید و پیام دلگرم کنندهای داد.
یکی از پیامهای خوبی که در این مدت خواندم. پیام شیرین مرکز رسانهای شیرازه (وابسته به مجمع ناشران انقلاب اسلامی) است به مناسبت روز کتاب و کتابخوانی چه زیبا: «ناشر کتاب، هیچگاه در حوالی یک شغل صرف تعریف نمیشود. ناشر کتاب، همنشین نویسنده، مونس کتابخوان و همراه فرهنگ است»
حجتالاسلام سید محسن شفیعی روحانی خوش قریحه و رئیس فقید نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاههای استان خوزستان نیز در نوشتاری کوتاه از رویکردهای جدید حوزه تاریخ شفاهی جبهه فرهنگی تقدیر کرد و خواستار ادامه این مسیر نو شد. این کتاب بعدها دو جایزه مهم کشوری را اخذ کرد: جایزه کتاب سال دانشجویی و جایزه شهید اندرزگو. اگرچه کتاب هنوز به درستی در فضای فعالان مسجدی و فرهنگی دیده نشده، ولی به خاطر اهمیت و جایگاه و نقش مساجد در انقلاب در آینده شاهد نقد و تقدیرهای جدی تر درباره این کتاب و خط شکنی و پیشتازی در تولیدات این چنینی و متأثر از سبک و سیاق این کتاب خواهیم بود.
امیدوارم این کتاب، باب جدیدی از فعالیتهای پژوهشی جدی و عمیق در حوزه مساجد را رقم بزند و مساجد نقش مهمتری در حوزه سیاستگذاری ها و مدیریت فرهنگی و حکمرانی نوین کشور و جوامع اسلامی داشته باشد.
کتاب ۵۴۴ صفحهای «مسجد رهبر»؛ تاریخ شفاهی مسجد کرامت مشهد با قیمت ۵۰ هزار تومان توسط انتشارات «راه یار» منتشر شده و در اختیار علاقه مندان قرار گرفته است.
نظر شما