خبرگزاری مهر، گروه بین الملل: امروز بر کسی در دنیا پوشیده نیست که عملکرد ایالات متحده آمریکا در زمینه حقوق بشر کاملاً انتخابی، پروپاگانداوار و بر اساس منافع و اصول لیبرالیسم و کاپیتالیسم حاکم بر سیاستهای دولتمردان و نهادهای قانونگذاری این کشور است. کشوری که خود کباده دفاع از حقوق بشر را میکشد، طبیعتاً باید بالاترین جایگاه را در اذهان عمومی و اندیشمندان منتقد در زمینههای اجتماعی و سیاسی داشته باشد، اما با کمی توجه و بررسی این مسئله عیان میشود که آمریکا نه تنها از این جایگاه برخوردار نیست، بلکه با ادامه سیاستهای منفعت طلبانه و عوامفریبانه خود در زمینه دفاع از حقوق بشر ادعایی، هر چه بیشتر به عنوان کشوری که تنها داعیه این مسئله را دارد و عملاً رویکردها و فعالیتهایش خلاف این مسئله است، دستش رو میشود.
این مسئله در دوران «دونالد ترامپ» رئیس جمهور سابق آمریکا با تصمیم جنجالی وی در خارج کردن این کشور از شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد عیانتر شد.
در این رابطه حتی رسانههای آمریکایی نیز در پوشش مسائل نقض حقوق بشر توسط آمریکا در برهههای مختلف دهههای گذشته، به ویژه از زمان جنگ آمریکا در ویتنام که خود نمونه اعلای نقض حقوق انسانی توسط مدعیان غربی است، گستردهتر وارد عمل شده اند. پوشش رسانهای کشته شدن «جورج» فلوید، شهروند آمریکایی سیاهپوست توسط پلیس آمریکا و به راه افتادن جنبش «جان سیاهان مهم است» در پی آنکه به نقض فاحش حقوق انسانی سیاهان و رنگین پوستان در آمریکا اعتراض داشت، نمونه بارز این مسئله است.
اما باید این مسئله را در نظر داشت که پوشش این مسائل توسط رسانههای آمریکایی کاملاً مصداقی صورت میگیرد.
برای مثال رسانههایی مطرح مانند «سی ان ان»، «نیویورک تایمز» یا رسانه فوق محافظه کار «فاکس نیوز» در پوشش اخباری که مربوط به نقض حقوق بشر در آمریکا و یا توسط آمریکا هستند، کاملاً جهت دار و با رعایت چارچوبهای سیاست خارجی آمریکا عمل میکنند. آنها با علم به اینکه ادعای این کشور در زمینه حقوق بشر، ادعایی گزافه است، اخبار مرتبط را به این نحو پوشش میدهند که در قبال آن به دنبال عامل و مقصری در داخل جامعه سیاسی-اجتماعی این کشور میگردند تا تقصیرها را به گردن آن بیندازند و کاملاً هوشمندانه از اذعان به این مسئله که ساختار سیاست آمریکا و رویکردهایش مقصر اصلی است، اجتناب میکنند.
«شانا ام. براندل» (Shawna M. Brandle) استاد علوم سیاسی در کالج «کینگزبرو» دانشگاه شهر نیویورک در کتاب خود تحت عنوان «اخبار تلویزیون و حقوق بشر در آمریکا و انگلیس» و براساس آمار و اطلاعاتی که در نتیجه تحقیقات خود به دست آورده مینویسد که تلویزیون و اخبار تعداد بسیار کمی از مسائل حقوق بشری را پوشش میدهند و این مسائل بیشتر بین المللی هستند و نه داخلی و حتی زمانی که مسائل حقوق بشری تحت پوشش رسانهای قرار میگیرند، جزئیات آنها پوشش داده نمیشود. به گفته وی، مسائل حقوق بشری بیشتر زمانی پوشش داده میشوند که عملاً به صورت حقوق بشر تعریف نشده باشند.
البته اکثر رسانههای آمریکایی به دلیل سیاستهای واشنگتن، کمتر به موضوع نقض حقوق بشر در مقیاس جهانی توسط آمریکا میپردازند، اما این مسئله به این معنی نیست که اصلاً به این موضوع پرداخته نشود.
مراکز تحقیقاتی و رسانههای متعددی در آمریکا و اروپا به بررسی میزان رعایت اصول حقوق بشری در این کشور طی سالها و دهههای اخیر پرداخته اند.
برای مثال بر اساس شاخص دموکراسی مجله «اکونومیست» در سال ۲۰۱۶، آمریکا در بین ۱۶۷ کشور از نظر رعایت اصول حقوق بشری رتبه ۲۱ را دارد. در سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷، ایالات متحده در فهرست «دموکراسی های معیوب» طبقهبندی شد و امتیاز ۸.۲۴ از ۱۰.۰۰ را از نظر آزادیهای مدنی دریافت کرد و از زمانی که اکونومیست شروع به انتشار گزارش شاخص دموکراسی کرد، این اولین باری بود که آمریکا از «دموکراسی کامل» به «دموکراسی معیوب» تنزل یافت.
سازمان عفو بین الملل در سال ۲۰۰۷ و در بحبوحه ادعای واهی آمریکا در مبارزه با تروریسم با شروع جنگ افغانستان و عراق، اعلام کرد که ایالات متحده در مبارزه با تروریسم حقوق بشر را در سراسر جهان تضعیف کرده است. دبیر کل وقت این سازمان در این باره گفته بود که وقتی کشورهایی مانند آمریکا حقوق بشر را تضعیف میکنند یا نادیده میگیرند، از دیگران چه توقعی است.
همچنین آمریکا در نظرسنجی مؤسسه بین المللی «گالوپ» که در پایان هزاره دوم میلادی (سال ۱۹۹۹) از نظر رعایت اصول حقوق بشری، در جایگاه ۲۳ قرار گرفت که نشانگر وخامت رعایت اصول حقوق بشری توسط این کشور است و توجه به این نکته ضروری است که این نظرسنجی قبل از جنگ افروزیهای آمریکا در خاورمیانه برگزار شده بود.
عدم پایبندی آمریکا به اصول حقوق بشری که خود داعیه اش را دارد، سال هاست که از چشم اندیشمندان منتقد سیاستهای این کشور نیز دور نمانده است.
«نوام چامسکی» دانشمند و متفکر آمریکایی بر این باور است که دولتمردان این کشور نتوانسته اند که از اصول حقوق بشری دفاع کنند.
وی در این باره میگوید که لفاظیهای بسیار تأثیرگذار و زیادی در مورد رویکرد و جایگاه آمریکا در قبال اعلامیه جهانی حقوق بشر و نحوه دفاع از اصل جهانشمولی در برابر مردمان عقبمانده و جهان سومی که ادعای نسبیتگرایی فرهنگی دارند، وجود دارد، اما این لفاظی ها به ندرت اشارهای هر چند ناچیز به آنچه واقعاً در اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده میکنند.
اصل ۲۵ قانون اساسی آمریکا میگوید که هر کس حق دارد از سطح یک زندگی مناسب برای سلامتی و رفاه خود و خانواده اش از جمله غذا، پوشاک، مسکن و مراقبتهای پزشکی و خدمات اجتماعی لازم برخوردار باشد و حق تضمین آن در صورت بیکاری، بیماری، از کارافتادگی، بیوه شدن، کهولت سن یا سایر کمبودهای معیشت، داشته باشد.
چامسکی با اشاره به این اصل و بیان این مطلب که آمریکا بدترین رکورد فقر را بین کشورهای صنعتی جهان دارد، میگوید که اصول یادشده در اصل مذکور هیچ گاه در این کشور رعایت نشده اند.
اشاره وی فقط به یکی از جنبههای ادعایی حقوق بشری آمریکا است. او بارها سیاستهای آمریکا در دخالت در امور داخلی کشورها، جنگ افروزی ها و … را موجب نقض فاحش حقوق بشر توسط این کشور شده و میشود را مورد انتقاد شدید قرار داده است.
آمریکا با اعمال هژمونی و تفوق رسانهای خود بر امور جهانی، همیشه سعی داشته تا خود را دموکراسی مطرح و موفق به ویژه در زمینه حقوق بشر نشان دهد که البته عملکرد این کشور در عرصه جهانی به ویژه پس از پایان جنگ جهانی دوم تاکنون نقاب ریاکاری را از چهره این کشور مدعی برداشته است.
نظر شما