به گزارش خبرگزاری مهر، مناظره «تفسیر آیه تبلیغ و پیوند آن با رخداد غدیر» با حضور حجتالاسلام فتحالله نجارزادگان، استاد پردیس فارابی دانشگاه تهران و جعفر نکونام، استاد دانشگاه قم برگزار شد.
حجتالاسلام نجارزادگان در ابتدای این مناظره گفت: کلینی از امام باقر (ع) ماجرای آیه اکمال و تبلیغ را نقل کرده و مبنای سخن بنده هم همین روایت است. در این روایت به ابلاغ ولایت امام علی (ع) توسط پیامبر اشاره شده و آیه ولایت و تبلیغ هم در آن مورد بحث قرار گرفته است. یعنی بنده پیوندی بین آیه ولایت و اکمال و تبلیغ و رابطه آن با غدیر بیان کردهام.
وی افزود: آقای نکونام منکر ولایت امام علی (ع) نیستند بلکه ایشان معتقد است مسیری که بنده از آیه ولایت به تبلیغ و اولیالامر طی کرده و یک دستگاه فکری ساختهام دچار ضعفهای متعدد است.
در ادامه جعفر نکونام، استاد دانشگاه قم با بیان اینکه از ویژگیهای خوب استاد نجارزادگان این است که از نقد استقبال و حتی کسانی را که به نقد وی میپردازند را تشویق میکند و ما باید امثال وی را در حوزه و دانشگاه داشته باشیم، گفت: بنده با روایات و آیات دیگری جانشینی امام علی (ع) را ثابت میکنم ولی من دلالت را از آیات مشهوری که ایشان به آن اشاره کردند تمام نمیبینم.
وی ادامه داد: همچنین بنده وَلایت را یعنی محبت و دوستی بر حکومت و سرپرستی یعنی وِلایت ترجیح میدهم چون اگر ما کسی را دوست داشته باشیم او را به حکومت هم میرسانیم ولی اگر کسی را دوست نداشته باشیم حاکم هم باشد باز حاضر به پذیرش اوامر او نیستیم.
فقدان دلیل منکران پیوند آیه با غدیر
در ادامه حجتالاسلام نجارزادگان با اشاره به آیه ۶۷ مائده، «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ ﴿۶۷﴾؛ ادامه داد: بنابر روایات متواتری که در آن جای هیچ شک و شبههای نیست بزرگان ما در طول تاریخ به این آیه استناد کرده و آن را به غدیر و تعبیر «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» پیوند زدهاند.
وی تاکید کرد: اگر جهان اهل سنت این روش و استناد به آیه را نقد میکنند اول باید جای پای خود آنها محکم باشد یعنی وقتی به من شیعه میگویند تفسیر آیه اشتباه است خودشان باید تفسیری ارائه دهند. با رجوع به آرا آنها میبینیم تا ۱۴ مورد نظر در مورد مصادیق ما انزل الیک بیان کردهاند یعنی وقتی خودشان دچار سردرگمی هستند چطور میخواهند به ما نقد وارد کنند.
نجارزادگان با بیان اینکه آقای نکونام هم گرفتار یکسری تشتتها و تناقضات جدی هستند که این آیه را مرتبط با غدیر نمیدانند و آن را مرتبط با آیه بعد میدانند، تصریح کرد: در آیه بعد فرموده است: قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لَسْتُمْ عَلَی شَیْءٍ حَتَّی تُقِیمُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِیلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ وَلَیَزِیدَنَّ کَثِیرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ طُغْیَانًا وَکُفْرًا فَلَا تَأْسَ عَلَی الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ؛ البته این نظریه ایشان ممکن است برای خودشان باشد ولی این نظر، خیلی سابقه کهنی دارد و قبلاً هم بیان شده است.
پرونده ولایت قطور است
وی ادامه داد: پرونده امامت و ولایت بسیار قطور است یعنی اگر ما المسترشد ابن جریر طبری شیعه را ببینیم و منبع را تا امروز بررسی کنیم حداقل هزار و ۲۰۰ سال سابقه دارد. این نظریه که آیه ابلاغ را با آیه بعدی پیوند میدهد با کاستیهای جدی روبروست که از جمله اینکه چرا «بلغ» را به معنای «اقراء» معنا میکنید؛ اگر میگوئیم فلانی مبلغ است نمیگوییم آیات قرآن را قرائت میکند، تبلیغ، رساندن پیام و مفهوم به مخاطب است، مبلغ؛ مراد نویسنده و گوینده را به مخاطب القا میکند و برای آن از انواع روشها مانند داستان و شعر و موعظه و… استفاده میکند. راغب هم همین نظر را دارد.
این استاد دانشگاه تهران افزود: هیچ روایتی از صحابهای که شاهد نزول این آیه بودند نداریم که بگویند آنچه ما انزل در آیه تبلیغ بیان شده همان است که در آیه بعد آن آمده است، اولین نفر مقاتل تابعی است و تنها استدلال او هم سیاق است و بسیاری افراد اهل سنت از وی تبعیت کردهاند در حالی که در قرآن جملات معترضه، فراوان داریم؛ در آیه ۱۶ قیامت میگوید لاتحرک به لسانک، یا در وسط آیات طلاق صلاة الوسطی را داریم.
وی افزود: به فرض که ما نظر آقای نکونام را بپذیریم، استناد تاریخی وی کاملاً اشتباه است که گفته این آیات سوره مائده در سال ششم هجرت نازل شده است. ضمن اینکه آیه بعد با صراحت به اهل کتاب گفته است شما اگر تن به نبوت و ولایت ندهید هیچ اعتقاد درستی ندارید، البته جاهل قاصر ار مقصر متفاوت است.
پیوند آیه ولایت با اهل کتاب درست نیست
نجارزادگان بیان کرد: اگر بگوییم مراد از بلغ ما انزل الیک، مفاد آیه بعد و مخاطب آن اهل کتاب است، ابتدا باید سایر احتمالات را باطل کنیم و آقای نکونام چنین کاری نکرده است. دومین ایراد این است که چرا اهل سنت و آقای نکونام به این پاسخ نمیدهند که خدا خطاب به پیامبر گفته اگر این را ابلاغ نکنی کل رسالت تو زیر سوال است، آیا عدم ابلاغ مفاد آیه بعد واقعاً کل رسالت پیامبر را باطل میکند؟ یا واقعاً بیان این جمله که ای اهل کتاب شما تا تورات و انجیل را برپا نکنید هیچ نیستید، اینقدر برای پیامبر (ص) دشوار بوده که مورد تهدید الهی واقع شوند؟
استاد دانشگاه تهران با اشاره به «والله یعصمک من الناس»، اظهار کرد: با سیره پیامبر (ص) و آیات دیگر قرآن سازگار نیست که پیامبر (ص) در ابلاغ حکمی از احکام دین و آیات قرآن ترس و واهمهای داشته باشد ولی در اینجا ملاحظاتی دارند. پیامبر (ص) وقتی در مکه هیچ قدرتی نداشت و در ابتدای رسالت بود حضرت علی (ع) را بر دوش خود سوار کرد و ایشان بتهای کعبه را شکست و هیچ واهمهای از کفار نداشت و نترسید چطور حالا که در اواخر عمر ایشان است بترسد؟
وی افزود: تنها جایی که بحث ترس در مورد پیامبر مطرح شده همین مورد و مورد ازدواج زینب بنت جحش است زیرا وقتی زینب از زید جدا شد، پیامبر (ص) نگران بود که نگویند ایشان باعث جدایی آنها شد تا زینب را به عقد خود درآورد و باعث تردید مردم در رسالت ایشان شود.
استاد دانشگاه تهران تاکید کرد: دقیقاً همین الگو در آیه ابلاغ هم هست زیرا پیامبر (ص) نگران بود که وقتی امام علی (ع) را جانشین قرار دهد بگویند داماد و پسرعموی خودش را به جانشینی انتخاب و به او پیشکش کرد و باعث تفرقه بین مسلمین شود و مؤمنین نسبت به اصل نبوت دچار تردید شوند. ضمن اینکه فضای روایات مرتبط هم مؤید این بحث است.
انتخاب جانشین از ذریه انبیا
در ادامه جعفر نکونام بیان کرد: در گفتمان قرآنی، سیره انبیا این بوده که جانشینانشان را از ذریه خودشان انتخاب میکردند. در دعای حضرت ابراهیم (ع) بیان شده که از نسل من پیامبرانی قرار ده؛ یا حضرت زکریا از خدا میخواهد فرزندی به او بدهد که وارث او شود. طبیعتاً پیامبر (ص) اسلام هم این مشی را دنبال کردهاند. حدیث غدیر، منزلت و ثقلین و کساء هم دلالت بر این دارد که پیامبر (ص) نظر خاصی به امام علی (ع) داشتند و به مردم توصیه کردند که به خاندانشان تمسک شود.
نکونام اظهار کرد: در آیه مورد بحث، وقتی «یعصمک من الناس» آمده در ادامه «الناس»، تفسیر شده است، آنجا که فرموده: إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ؛ و درست نیست که ما بگوییم مخاطب آیه ابلاغ، مؤمنان و مسلمانان حاضر در ماجرای غدیر هستند و از طرف دیگر به آنها خطاب کافر شده باشد، بنابراین یا کافران مشرک و یا کفار اهل کتاب مورد مخاطبه هستند که باید بحث شود.
استاد دانشگاه قم اضافه کرد: در آیه بعد «قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لَسْتُمْ عَلَی شَیْءٍ حَتَّی تُقِیمُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِیلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ وَلَیَزِیدَنَّ کَثِیرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ طُغْیَانًا وَکُفْرًا فَلَا تَأْسَ عَلَی الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ »﴿۶۸﴾ تعبیر فَلَا تَأْسَ عَلَی الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ استفاده شده که نشان میدهد، پیامبر از این گروه یعنی کفار اهل کتاب خوف داشتهاند. در آیات دیگر از جمله آیه ۴۴ مائده هم از تعبیر کفار اهل کتاب به خصوص کافران یهودی زیاد استفاده شده است.
نکونام با اشاره به بحث تبلیغ اضافه کرد: ایشان به مفهوم واژه بلغ پرداختند و آن را با اقراء متفاوت دانستند در صورتی که عرفا ابلاغ یعنی اینکهای پیامبر برو این پیام را به مردم بگو و به اطلاع آنها برسان یا در بحث سوره برائت، پیامبر (ص) به امام علی (ع) فرمودند برو این سوره را برای مردم بخوان.
وی ادامه داد: به نظر بنده در آیه، «کل» رسالت مطرح نیست و شما «کل» را در تقدیر گرفتهاید. همچنین چه توجیهی وجود دارد که آیات مرتبط با ولایت امام علی (ع) در بین آیات مرتبط با اهل کتاب و یکسری احکام شرعی گذاشته شود؟ آیات برای راهنمایی و هدایت است چرا باید روشی گزینش شود که مخاطبان دچار ابهام شوند.
وی افزود: برخی میگویند ترس این بوده که مبادا برخی این آیات را تحریف کنند ولی مگر کسی جرئت تحریف قرآنی را که در بین مردم رواج متواتر داشته و مردم آن را از حفظ بوده و دائماً میخواندند داشته است؟ اگر کتابی باشد که فقط تعداد محدودی آن را داشته باشند دروغ و کم و زیاد کردن ممکن است ولی مگر برای قرآن چنین چیزی امکانپذیر است؟
نکونام در پایان بیان کرد: پرسش من این است که وقتی این آیه به اهل کتاب نازل شد، آیا مردم فهمیدند که این جمله معترضه بین آیات درباره ابلاغ ولایت امام علی (ع) است یا خیر؟ اگر نفهمیدند که بحث منتفی است و اگر فهمیدند چه دلیلی وجود داشت که پیامبر (ص) جای این آیه را تغییر دهد. این موضوع برای پیامبر (ص) توجیه عقلایی ندارد. اگر صحابه هم جابجا کردهاند استناد آن چیست؟ کدام روایت بیانگر این مسئله است؟ روایات اسبابالنزول هم زمانی معتبر است که خود آیه هم دلالت بر آن داشته باشد نه اینکه صرفاً برخی روایات را با عنوان اسباب نزول به آیهای ربط دهیم.
نظر شما