۳ مرداد ۱۴۰۱، ۸:۲۳

یادداشت وارده؛

بزرگی از تبار سرایندگان آئینی/روایتی شاعرانه از نبرد صفین

بزرگی از تبار سرایندگان آئینی/روایتی شاعرانه از نبرد صفین

استاد شهریار بزرگی از تبار سرایندگان شعر آیینی است. او به‌جز شعر مشهورش درباره حضرت امیر(ع) اشعار جالبی نیز درباره جنگ صفین دارد.

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه – محمد جواد گودینی: استاد شهریار (محمد حسین بهجت تبریزی) که بر فراز قله ادبیات آیینیِ سده اخیر در ادب پارسی ایستاده و شاهکارهای ادبی وی کم نظیر و حتی بی نظیر توصیف می‌شود، از شاعرانی است که به دو زبان (فارسی و آذری) سروده‌هایی دلنشین دارد و از این رو شاعری ذولسانین محسوب می‌شود.

او به سال ۱۲۸۵ خورشیدی در شهر تبریز چشم به دنیا گشود. پدرش میر آقا خشکنابی از وکلای شهر تبریز و مادرش نیز از خویشان پدر بوده است. شهریار جوان در ۱۴ سالگی برای ادامه تحصیل به تهران عزیمت می‌کند. شاعر جوان، ابتدای دوران پهلوی را در تهران سپری کرده و دانش آموختگی را در مدرسه دار الفنون پی می‌گیرد. وی برای ادامه تحصیل، رشته پزشکی را برگزیده و پنج سال نیز در این رشته به تحصیل مشغول می‌شود.

استاد شهریار در جوانی گرفتار عشقی نافرجام شده که روح وی را بسیار آزرده می‌کند و مدتی را (پس از ناکامی در این عشق) نیز در شهر نیشابور می‌گذراند. وی که روزهای سختی را در این شهر گذرانده برای تأمین هزینه‌های زندگی به ناچار به اداره ثبت اسناد و سپس بانک کشاورزی رفته و شغلی می‌یابد و مدتی نیز بدین منوال روزگارش را سپری می‌کند. (استاد شهریار، ص ۲۴- ۱۹)

شهریار جوان در سال ۱۳۱۶ پدرش را از دست داده و مادرش به همراه او به تهران می‌آید تا در سختی‌های روزگار، همراه فرزند باشد. در آن زمان، استاد شهریار به شعر و ادبیات مشغول شده و آوازه‌ای نیز کسب کرده بود و با شاعران نامی همچون ملک الشعرای بهار ارتباط داشت. شهریار که از استعداد شگفتی در سرودن شعر برخوردار بود، در سال ۱۳۲۹ سروده معروف «حیدر بابا» را به زبان ترکی آغاز کرد. وی در آن هنگام به چهره‌ای شناخته شده در شعر پارسی تبدیل شده و با سرودن برخی اشعار ترکی (به ویژه حیدر بابا)، از نفوذ و اعتباری فراوان در شعر ترکی نیز برخوردار بود. بنابراین نه تنها در میان شاعران ترکی گوی ایران، بلکه در شعر جمهوری آذربایجان، ترکیه و مناطق آسیای میانه نیز شهرتی پیدا کرد و تأثیر شگرفی بر ادبیات ترکی برجای نهاد. (شهریار و شعر ترکی، ص ۲۳)

در سال ۱۳۴۶ دیوان قطور استاد نامدار ادب پارسی و ترکی در تبریز به چاپ رسید و دو سال پس از آن، مدرک دکتری افتخاری از دانشگاه تبریز به وی اعطا شد. وی در سال ۱۳۵۲ دوباره به تهران مهاجرت کرد و یک سال پس از آن، همسر محبوب خویش را از دست داد. پس از این واقعه تلخ، شاعر نامور به زادگاه خویش تبریز بازگشت و دوران انزوای او آغاز شد. وی که از شاعران برجسته آئینی بود، در سال ۱۳۶۶ گرفتار بیماری شد و با شدت یافتن بیماری‌اش، به بیمارستانی در تهران منتقل شد و به تاریخ ۲۷ شهریور سال ۱۳۶۷ در بیمارستان چشم از جهان فروبست. پیکر او را در مقبره الشعرای تبریز به خاک سپردند. (شهریار ملک سخن، ص ۱۹)

به گفته مرحوم بیگلری، استاد شهریار زمانی که روزهای پایانی عمرش را سپری می‌کرد، آیه‌ای از قرآن را با صوتی دلنشین تلاوت کرد و چنین گفت: من به زودی از شما جدا خواهم شد و به سوی پروردگار اعظم باز می‌گردم. بیش از ۸۰ سال زندگی کردم، آثار و اولادی دارم که آنها باقیات الصالحات من هستند… بعد از مرگم اگر در تهران خواستند مدفونم سازند، مرا در جوار مرقد مطهر حضرت عبدالعظیم (ع) به خاک سپارند و اگر در موطنم آذربایجان خواستند دفنم کنند، یا در مقبره الشعرای تبریز یا در سرخاب تبریز دفنم کنند. (همان، ص ۲۱)

همانطور که اشاره شد شهریار در شعر آئینی از برجستگان و ناموران این عرصه بود و در میان شاعران آئینی، سروده‌های او درخشش فراوانی دارد و به ویژه سروده‌اش در مدح امام علی (ع)، از زیباترین و دلنشین‌ترین سروده‌هایی است که در زبان پارسی در ستایش امام الموحدین (ع) سروده شده است و از شهرت و اهمیت بسزایی برخوردار شد و الهام بخش شاعران آئینی دیگر بود.

او در اشعار آئینی خود به بعثت پیامبر (ص)، ستایش اهل بیت (ع) به ویژه امام علی (ع)، نهضت حسینی و… اشارت جسته و در سروده‌هایی ناب و ارزنده، ارادت خود را به پیشوایان دین نثار کرده است. وی در سرودن شعر، به بزرگان ادب پارسی (به ویژه لسان الغیب حافظ شیرازی) نظر داشت و از سروده‌های آنان تأثیر پذیرفت.

وی در سروده‌ای با نام قیام محمد (ص)، به جایگاه خاتم پیامبران (ص) پرداخته و گوشه‌ای از فضائل آن حضرت (ص) را با زبان شعر به تصویر می‌کشد:

ستون عرش خدا قائم از قیام محمد / ببین که سر به کجا می‌کشد مقام محمد

به جز فرشته‌ی عرش آشیان وحی الهی / پرنده پر نتواند زدن به بام محمد

به کارنامه‌ی منشورِ آسمانی قرآن / که نقش مُهر نبوت بود به نام محمد

سوار رَفرَف معراج در نوشت سماوات / سرود صف به صف قُدسیان سلام محمد

گسیخت هر چه زمان و گریخت هر چه مکان بود / که عرش و فرش بهم دوخت زیر گام محمد

اذان مسجد او زنگ کاروان قرون بین / خدای را چه نفوذی است در کلام محمد

خمار صبح قیامت ندارد این مِی نوشین / که جلوه‌ی ابدیت بود به جام محمد...

گرت هوای بهشت است و حوض کوثر و طوبی / بیا به سایه‌ی ممدود مستدام محمد

سریر عزت عقبا حلال امت او باد / که بود راحت دنیای دون حرام محمد

(دیوان شهریار، ص ۱۳۶)

وی در بزرگداشت قاریان قرآن چنین گفته است:

قاریان طوطیِ شکّر شکن قرآنند / بلبلانی گه به گُلزار خدا می‌خوانند

ارغنون سازِ اَلَست‌اند و به هر ساز غزل / سیم واخوانِ همان نغمه‌ی جاویدانند

با نوای نی داود و شبانی شُعیب / موسیان گله به میقات خدا می‌رانند

کعبه میدان خلیل است و ذبیحان عظیم / به تمنای مِنی عازم این می‌دانند

اخترانی که به شب گوهر اشک و گریان / صبحدم شبنمی از آن چمن خندانند..

وین شهیدان تو به طوفان قیامت بینی / که چه کشتیّ نجات و چه بلا گردانند

همه طور است و تجلی به همان گونه جمال / که به یک جلوه هنوزش دو جهان حیرانند … (همان، ص ۱۵۳)

وی که شهریار سرودن شعر در مدح امام علی بن ابی طالب (ع) بود و در میان اشعار فراوانی که به زبان پارسی در این خصوص سروده شده، سروده‌هایش زیبایی، طراوت، لطافت و دل انگیزی ویژه‌ای دارد و بسیار پر معنی، نغز، دلچسب و عارفانه سروده شده است؛ وی در سروده‌ای با اشاره به جایگاه رفیع امام علی (ع) و نقش وی در تاریخ صدر اسلام و مغلوب کردن دشمنانی همچون مَرحَب و… به حوادث کنونی جهان اسلام (مساله فلسطین) نیز اشاره کرده و چنین سروده است:

ای جلوه‌ی جلال و جمال خدا، علی / وز هر چه جز خدا به جلالت جدا، علی

در تو جمالی از ابدیت نموده‌اند / ای آبگینه‌ی ابدیت نما، علی...

فیّاض در فضیلت تو گفته هل اتی / لولاک در فتوت تو لافتی علی

مَرحَب کشیده تیغ به لبنان و ارض قدس / بگشا به دست و پنجه‌ی خیبر گشا، علی

آن قتل عام زد به فلسطین که شد بلند / فریاد وا محمدا و غوغای علی

ظلمات شد میان تو و تشنگان حجاب / ای جام خضر و چشمه‌ی آب بقا، علی (همان، ص ۳۲۱)

وی با ستایش از درگاه شاه ولایت امام علی (ع) چنین گفته است:

درگه شاه ولایت، آن که زان برتر ندیدم / در همه دربار سلطان نبوت، آستانی

قُدسیان بر صُفّه‌ی والای آن درگاه صفوت / روز و شب از مطبخ قدّوسیان گسترده خوانی (همان، ج ۲ ص ۷۴۴)

سراینده نامدار خطه آذربایجان، در سروده‌ای زیبا، یکی از رویدادهای نبرد صفین را نیز به تصویر کشیده است؛ آنجایی که معاویه بن ابی سفیان با تحریک یارانش، آب را بر امام (ع) و لشکر عراق می‌بندند؛ امام علی (ع)، سردار خویش مالک را به همراه صعصعه بن صوحان نزد معاویه برای مذاکره فرستاد. آنان به وی چنین گفتند: راه آب را باز کن.

او به نزدیکانش گفت: نظر شما چیست؟ (آیا مسیر آب را باز کنیم و اجازه دهیم لشکر امام «ع» نیز از آب رودخانه بهره جویند یا همچنان آب را بر آنان ببندیم؟)

عمر بن عاص به معاویه پیشنهاد کرد: آب را آزاد کن. آیا تو گمان می‌کنی پسر ابوطالب (ع) در حالی که نیزه‌ها در اختیار اوست و بزرگان مهاجر و انصار در خدمتش هستند، بر اثر تشنگی از دنیا می‌رود؟

اما وی به توصیه عمرو اعتنایی نکرد و گفت: این ابتدای پیروزی است؛ خداوند ابوسفیان بن حرب [پدر معاویه] را از حوض رسول خدا (ص) محروم کند، اگر آنان یک قطره از آب را بنوشند!

امام علی (ع) ناگزیر شد مالک اشتر و اشعث بن قیس را برای باز کردن آب، اعزام فرماید. ابواَعور سلمی نیز از سوی معاویه مأموریت داشت تا از آب حراست کرده و مانع دستیابی امام (ع) و اصحابش به آب شریعه و رودخانه شود.

مالک با شمشیر خود ابواعور را زخمی کرد و شامیانی که با او بودند، پراکنده و هواداران امام علی (ع) بر آب مسلط شدند. این نخستین پیکار نبرد صفین به شمار می‌رود که به دلیل بستن آب از سوی پور ابی سفیان و لشکر شام صورت پذیرفت. پس از آنکه آب توسط اشکر امام (ع) باز شد، آن حضرت (ع) در رفتاری بزرگوارانه اجازه فرمود لشکر معاویه نیز از آب بهره برداری کرده و به لشکریان خود اجازه نداد آب را بر شامیان ببندند. (تاریخ یعقوبی، ج ۲ ص ۱۸۸؛ اسوه‌ی رادمردی، ص ۱۹۸)

استاد شهریار این واقعه تاریخی را به زیباترین بیان به شعر آورده و چنین سروده است:

شنیدم آب، به جنگ اندرون معاویه بست / به روی شاه ولایت، چرا که بود خَسی

علی به حمله گرفت آب و باز کرد سبیل / چرا که او کسِ هر بی کس است و دادرسی

سه بار دست بدست آمد آب و در هر بار / علی چنین هنری کرد و او چنان هوسی

فضول گفت که: ارفاق تا به این حدّ، بس / که بی حیایی دشمن، ز حد گذشت بسی

جواب داد که: ما جنگ بهر آن داریم / که نان و آب نبندد، کسی به روی کسی

غلام همت آن قهرمان کون و مکان / که بی رضای الهی، نمی‌زند نفسی

تو هم بیا و تماشای حق و باطل کن / ببین که در پی سیمرغ، می‌جَهد مگسی (در خلوت علی «ع»، ص ۱۹۷- ۱۹۶)

استاد محمد حسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار، ادیبی پرآوازه و از شاعران زبردست، مؤثر و بی تکلف در شعر معاصر پارسی بود که دستی پولادین در ادبیات آئینی داشت و از او سروده‌های دل انگیزی در ستایش پیامبر (ص) و اهل بیت رسالت (ع) برجای مانده که بی تردید برخی از آن سروده‌ها از زیباترین اشعار آئینی در ادب معاصر پارسی و شناخته شده‌ترین آنها محسوب می‌شوند که نام استاد را ماندگار ساخته و الهام بخش شاعران دیگر در این فن ادبی ساخته است.

فهرست منابع

۱- امینی، بابا، استاد شهریار، نسیم حیات ۱۳۸۳

۲- ثروتیان، بهروز، شهریار مُلک سخن، انتشارات دستان ۱۳۸۵

۳- شعر دوست، علی اصغر، دیوان شهریار، کمیته بزرگداشت یکصدمین سال تولد استاد شهریار ۱۳۸۶

۴- شعر دوست، علی اصغر، شهریار و شعر ترکی، کارآفرینان فرهنگ و هنر ۱۳۸۳

۵- عبد الملکی، محمد، شهریار، انتشارات ولی ۱۳۹۱

۶- گودینی، محمد جواد، اسوه رادمردی، انتشارات نظری ۱۳۹۹

۷- معصومی، رضا، در خلوت علی (ع)، انتشارات حافظ نوین ۱۳۷۹

۸- یعقوبی، أحمد بن أبی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دار صادر

کد خبر 5546217

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha