خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه_ فاطمه میرزاجعفری: کتاب «نبرد تنگه ها» روایتی از نقش کلیدی شهید حسن باقری در عملیات فتح المبین است که به قلم مصطفی رحیمی توسط انتشارات شهید حسن باقری به تازگی راهی بازار نشر شده است. «غرب کرخه در اسارت»؛ «شکل گیری محورهای مقاومت»؛ «طرح ریزی عملیات»؛ «چهار محور، چهار قرارگاه»؛ «شمارش معکوس» از مهمترین سرفصلهای این کتاب است که در ۱۱۶۳ صفحه جمع آوری شده و از آن میتوان به عنوان یک مرجع بسیار خوب از این عملیات نام برد.
آئین رونمایی از کتاب «نبرد تنگهها» و بحث و گفتگو درباره این کتاب، با حضور سردار فتحالله جعفری مدیر انتشارات شهید حسن باقری، سردار عبدالمحمد رئوفی، سردار مرتضی صفاری و جمعی از همرزمان شهید حسن باقری در خبرگزاری مهر برگزار شد.
به همین بهانه گفت و گویی با نویسنده این کتاب و همرزمان شهید حسن باقری داشتیم که بخش اول آن با عنوان «شهید باقری موافق کسب پیروزی به هر قیمتی نبود» منتشر شد.
در ادامه مشروح دومینقسمت از این میزگرد را میخوانید:
* آقای رحیمی در بررسی اسناد برای نگارش کتاب به اختلاف نظرات شهید باقری با سایر فرماندهان برخورد کردید؟
رحیمی: ببینید اختلاف نظرات در زمان دفاع مقدس به شکلی نبود که بخواهیم آنها را پررنگ کنیم؛ خوشبختانه شهید باقری از اینکه اختلاف نظر به میان بچهها بیاید به شدت پرهیز داشت مثلاً سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را در آن زمان داشتیم و حضرت آقا دستور داده بودند که افراد عضو این گروه در صدر کارهای مهم کشور نباشند و اگر هستند باید از سازمان بیرون بیایند این بحث هم در آن زمان داغ بود اما شهید باقری هیچ گاه به صورت مستقیم این نکته را ذکر نکرد. صحنهای را به خاطر دارم که فرمانده یکی از تیپها برای شکایت به سراغ حسن باقری میآید و میگوید: «به من می گن ضد ولایت فقیه» شهید باقری با این مسئله بسیار خوب برخورد میکند، این بسیار نکته خوبی است که اصلاً نمیگذاشت این مسائل بین بچهها رخنه کند.
اکثر رزمندگان میدانند که در زمان جنگ افراد با گرایشهای سیاسی مختلف؛ نه ضد انقلاب در کنار هم از میهن دفاع میکردند بسیاری از فرماندهان جنگ بودند که چپ بودند بعضیها هم راست بودند اما خوشبختانه شهید باقری به شدت با مطرح شدن این مسائل برخورد میکرد.
صحنهای را به خاطر دارم که فرمانده یکی از تیپها برای شکایت به سراغ حسن باقری میآید و میگوید: «به من می گن ضد ولایت فقیه» شهید باقری با این مسئله بسیار خوب برخورد میکند، این بسیار نکته خوبی است که اصلاً نمیگذاشت این مسائل بین بچهها رخنه کند
* در کتاب «نبرد تنگه ها» با سانسور هم مواجهه شدید یا خیر؟
رحیمی: به هیچ وجه! خودم اصرار به این داشتم که ناگفتهها در این کتاب مطرح شود فرضا یک اختلاف نظر بین شهید متوسلیان و شهید باقری شکل گرفته بود و خیلی اصرار میکردند که «ای کاش نمیآمد»؛ اختلاف نظراتی از این دست که شهید باقری به عنوان فرمانده قرارگاه به احمد متوسلیان میگوید که برای کمک به سراغ بچههای تیپ امام حسین بروند و متوسلیان به دلیل کمبود نیرو در پاسخ به این درخواست جواب منفی میدهد که البته در نهایت با پادرمیانی محسن رضایی به کمک بچهها میرود؛ در فرآیندهای نظامی این کار شاید سرپیچی از دستور فرمانده باشد و نباید جایی ذکر شود اما من خیلی دنبال این بودم که این ناگفتهها ذکر شود.
متأسفانه کتابهایی راجع به شهدا داریم که تکرار مکررات است و مدام به طرح مباحثی از جمله صداقت، اخلاق و نماز اول وقت که از خصایص شهدا بوده پرداختهاند در حالی که این مسائل نکته اشتراک همه شهداست اما با حسن باقری نمیتوان به این شکل برخورد کرد و باید از او چیزی گفته شود که خواننده بگوید این با بقیه فرق دارد بنابراین از نکاتی که ناگفته باشد استقبال میکردم و خوشبختانه نکتهای نبود که به دلیل مسائل امنیتی از آن صرف نظر کنیم.
* قبل از مقطع عملیات فتح المبین هم کتابهای دیگری درباره حضور شهید باقری در عملیاتها داشتید؟
رحیمی: صحبتی با سردار فتح الله جعفری مدیرعامل انتشارات شهید حسن باقری شده است که سلسله عملیاتهایی که شهید باقری حضور داشته است را به صورت کتاب منتشر کنیم مثلاً بیت المقدس و آزادی خرمشهر را شروع کردم؛ عملیات طریق القدس نیز قطعاً میتواند کار شود.
* چرا به سراغ نقش شهید باقری در عملیات فتح المبین رفتید؟
رحیمی: به یاد دارم آن زمان که شروع به کار کردیم پرونده سندی این عملیات آماده بود و میشد به سراغ نگارش و تحقیق رفت شاید پر رنگ ترین دلیل این بود چون ما چهار عملیات بزرگ و مهم داشتیم فتح المبین، طریق القدس، بیت المقدس و آزادی خرمشهر یکی از دوستان طریق القدس را در دست نگارش داشت و روی اسناد آن کار میکرد و من هم به سراغ فتح المبین رفتم البته همکارمان هم کار را ادامه نداد اما اگر اسناد جمع شده بود و در دست کسی نبود من از طریق القدس شروع به روایت میکردم چون قبل از فتح المبین بوده.
* سردار جعفری همانطور که میدانید شهید باقری روزنامه نگار بودند به نظر شما این مسئله تا چه اندازه در فرماندهی عملیاتها تأثیر داشت؟
جعفری: شهید حسن باقری از خرداد ۵۸ در دو رده اطلاعات سپاه و خبرنگاری روزنامه جمهوری کار میکرد، اما حس میکنم که خبرنگاری بیشتر برای او پوشش بود چون در سفر الجزایر همراه مهندس بازرگان، لبنان و منطقه غرب همگی را حضور داشت و از ۲۰ شهریور گزارش میداد حتی گزارش شروع جنگ را نیز داد اما نوع خبرنگاری او چند نکته قابل توجه داشت؛ ابتدا اینکه شهید باقری از یک جلسه مهم نکات ویژه را مینوشت، همچنین به نگارش و نوشتن میپرداخت و تاکید داشت که این دست نوشتهها و یادداشتها حتماً ثبت شود، برای مثال اولین کسی که آرشیو جنگ را تشکیل داد حسن باقری بود که ما هم بیش از ۵۰ هزار سند را از آن استخراج کردیم شاید کسی چیزی به نام آرشیو را نمیشناخت اما آرشیو قابل دسترسی بود و اگر میخواستیم به دشمن حملهای کنیم به آن آرشیو رجوع میکردیم.
به طور کلی خبرنگاران باهوش و نکته سنجاند و به دنبال سوالات کلیدی هستند شهید حسن باقری از این خصایص برخوردار بود همچنین فرمانده صحنه نبرد، فرمانده استراتژیک بود و نحوه اداره جنگ را میدانست و میتوانست دست خالی یک گردان را اداره کند؛ این انعطاف پذیری در کمتر فرمانده ای وجود داشت. شهید باقری در حین عملیات، قبل و بعد از آن همیشه آماده کار بود و این روحیه را داشت که در بدترین شرایط بهترین تصمیم را بگیرد و آن را عملی کند. زمین و دشمن را به خوبی میشناخت، از توان خودی باخبر بود و در توازن قوا تبحر داشت اینها مجموعههایی بود که در یک فرمانده جمع شده بود و ما شاید فراموش کرده بودیم که او یک خبرنگار است و او را به عنوان یک فرمانده عالی ر تبه ای که در سطح استراتژیک تصمیم میگیرد میشناختیم.
باقری از خرداد ۵۸ در دو رده اطلاعات سپاه و خبرنگاری روزنامه جمهوری کار میکرد، اما حس میکنم که خبرنگاری بیشتر برای او پوشش بود چون در سفر الجزایر همراه مهندس بازرگان، لبنان و منطقه غرب همگی را حضور داشت و از ۲۰ شهریور گزارش میداد حتی گزارش شروع جنگ را نیز داد شهید باقری فردی بود که به مسائل اخلاقی اهمیت میداد و در جامعه شخصیت کامل و قابل احترام بود تمامی این نکات از شهید باقری شخصیتی ساخت که افکار عمومی را اقنا کند و مطالب بسیار زیادی برای گفتن از او وجود داشت.
* آقای رحیمی در صحبتهای قبلی از تحریفی که در کتاب «همپای صاعقه» نوشته حسین بهزاد و گلعلی بابایی و روایت عملیات فتح سایت و رادار گفتید، این تحریف به طور مشخص راجع به چه مسئلهای بود؟
رحیمی: اتفاقی در مرحله سوم عملیات فتح المبین که سحرگاه هفتم فروردین ۶۱ بود رخ داد و آن هم فتح سایت و رادار بود؛ ارتفاع بزرگی در منطقه بود که سایت چهار و پنج و ساختمان رادار به ترتیب در شرق، غرب و جنوب آن قرار داشتند، این سایت و رادار برای عراق بسیار مهم بود به نوعی کلید فتح بود؛ شایعهای شده بود که صدام گفته بود اگر کسی سایت را بگیرد من کلید بصره را به او میدهم و همان هم باعث شده بود تا شخصاً به منطقه بیاید چراکه این بخشها نماد قدرت در منطقه بود و نباید دست ایران میافتاد؛ قرارگاه فتح روبروی این سایت و رادار بود و نمیتوانست آن را بگیرد چون فاصله زیادی با او داشت و سه تیپ عراقی رو به رویش بودند.
در آن زمان در خصوص نحوه در اختیار گرفتن این بخشها بحثهای زیادی بود شهید باقری در آن زمان معتقد بود که نباید به صورت جبههای به این منطقه حمله کرد و نیروها باید از شمال به ارتفاع بروند و این بخش را بگیرند همچنین از روبرو عراقیها را سرگرم کرده؛ به این ترتیب قرارگاه نصر که زیر نظر حسن باقری بود به همراه قرارگاه فجر آنجا را میگیرند.
قرارگاه نصر دو تیپ دفاعی داشت که یکی از آنها تیپ ۲۷ حضرت رسول الله (ص) و دیگری تیپ ۷ ولیعصر (عج) دزفول بودند صحبت بر این بوده که کدام یک از این قرارگاهها این بخش را در اختیار بگیرند؛ در کتاب همپای صاعقه که این مسئله ذکر شده است یک خطای تاریخی اتفاق افتاده و گفته شده که تیپ ۲۷ حضرت رسول الله (ص) این بخش را گرفتند اشارهای هم به بچههای دزفول نشده بود در صورتی که اسناد کاملاً خلاف این است و تیپ ۲۷ رسول الله (ص) در محل دیگری بودند و سایت و رادار را دزفولیها گرفتند که با تیپ ۳ حمزه ارتش ادغام شده بودند ضمن اینکه قرارگاه فجر هم کمک کردند در همپای صاعقه به خطا این مسئله آمده بود.
البته فکر میکنم منشأ تحریف این است که دو روز قبل از عملیات بحث میشود که چه کسی میخواهد آنجا را بگیرد و پیشنهاد میشود که کار احمد متوسلیان است و شهید باقری هم میگوید که احمد را بفرستید تا راحت آنجا را بگیرد اما بعداً این تصمیم تغییر میکند و بنا میشود که تیپ ۷ برای این بخش راهی شوند چراکه دزفولیها این سایت و رادار را منشأ تمامی بمبارانها میدانستند و در اختیار گرفتن آن برایشان حیثیتی بود.
دو روز قبل از عملیات بحث میشود که چه کسی میخواهد آنجا را بگیرد و پیشنهاد میشود که کار متوسلیان است و باقری هم میگوید که احمد را بفرستید تا راحت آنجا را بگیرد اما بعداً این تصمیم تغییر میکند و بنا میشود که تیپ ۷ برای این بخش راهی شوند چراکه دزفولیها این سایت و رادار را منشأ تمامی بمبارانها میدانستند و در اختیار گرفتن آن برایشان حیثیتی بود * نگارش کتاب «نبرد تنگه ها» از جنس کتابهایی مانند «همپای صاعقه» است نظر خودتان راجع به این نوع از نگارش چیست؟
رحیمی: برای نگارش این کتاب به دنبال دو تفاوت نسبت به سایر آثار بودم یکی در نثر و دیگری در موضوع، البته کتابهایی مانند همپای صاعقه نثر را از پیچیدگی کتابهای تخصصی خارج کردند من هم نسبت به این مسئله اصرار داشتم.
متأسفانه گاهی کتابهای ما انقدر سخت و پیچیده میشوند که از حوصله مخاطب خارج است اما من تلاش کردم که یک روایت خطی به شکل قصه را در کتاب حفظ کنم و اگر از منطقه خاصی نام برده میشود آن را با نقشه و یا در پاورقی به صورت کامل برای مخاطب توضیح دهم.
* اگر حرف نگفتهای باقی مانده است بفرمائید.
رحیمی: متأسفانه در کتابهایی با موضوع دفاع مقدس بعضاً به دنبال جداسازی سپاه و ارتش هستیم، اگر کتابهای ارتش را ببینید نقش سپاه یک نقش حاشیهای نشان داده شده است و یا برعکس در حالی که هر دو آنها به یک اندازه در دفاع مقدس نقش داشتند و نباید حذف شوند من در این کتاب «نبرد تنگه ها» تلاش کردم هم سپاه و هم ارتش را به یک میزان به میانه میدان بیاورم، اگر شما هم عکسهای موجود از دفاع مقدس را ببینید متوجه قرارگیری فرمانده هان ارتش و سپاه در کنار یکدیگر میشوید اما نمی دانم چه اصراری است که نقش یک جبهه را پررنگتر از دیگری جلوه میدهند.
نظر شما