به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «دیدهبان صبح؛ نگران عصر؛ مستند داستانی از زندگی شهید مدافع حرم صفدر حیدری» نوشته محمد محمودی نورآبادی بهتازگی توسط انتشارات خط مقدم منتشر و راهی بازار نشر شده است. اینکتاب سیزدهمین «زندگینامه» و بیست و هفتمین عنوان مجموعه «مدافعان حرم» است که اینناشر چاپ میکند.
شهید حیدری شخصیت محوری اینکتاب، چهارمین شهید مدافع حرم از شهرستان نورآباد ممسنی است که برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) به سوریه اعزام شده بود و در روز ۱۴ بهمن ۹۴ در جریان آزادسازی محاصره چهارساله «نبل» و «الزهراء» در شمال غرب حلب به شهادت رسید.
محمد محمودی نورآبادی نویسنده کتاب نیز میگوید برای بهتر شدن کیفیت کار و آشنایی بیشتر با فضای محل شهادت شهید حیدری، سفری دو هفتهای به مناطق جنگی سوریه داشته و از شهرهای نبل و الزهرا و محل شهادت شهید، یعنی آخرین خانه از شهرک حَردَتین به طرف نبل و الزهرا بازدید کرده است.
«دیدهبان صبح؛ نگران عصر» در ۹ فصل نوشته شده و در انتها نیز دربرگیرنده تصاویر و عکسهایی از شهید حیدری است.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
نزدیک به دو ساعت بعد و زمانی که داشتند از نگرانی آب میشدند، دیدند وانت تویوتایی ترمز زد و یکی پایین پرید. باورشان نمیشد خودش باشد. رفتند سراغش. صفدر سرش داد زد: پسر، تو کجا رفته بودی اینهمه نگرانمان کردی؟
با خونسردی گفت: مگه ندیدی بچههای اطلاعات اومدن من رو بردن؟
- بچههای اطلاعات؟
بله دیگه... همون وقتی که شماها دور قبضهها بودید، حسن حسنی اومد گفت که گردان امام رضا (ع) درخواست دیدهبان داده. من هم همراش رفتم.
- خوب، پس چی شد برگشتی؟
- هیچچی... رفتم دیدم «سید روحالله حسینی»، فرمانده گردانشون، وایستاده منتظر ما. گفتیم چی کار باید بکنیم. گفتش باید دویست متر سینهخیز بری تا برسی به اون ساختمونه و از اونجا دیدهبانی کنی. بنا شد چندتا نیرو همراه من بشن و بریم برسیم به اون ساختمونه؛ که نشد، و من هم برگشتم دیگه.
اینها را که گفت، کمی عصبانیتشان فروکش کرد.
بعدش هم باز همان گردان، درخواست دیدهبان داد، و خداداد عباسپور را فرستادند رفت و تا صبح آنجا بود. خوبیاش این بود که حالا دیگر صدای عباسپور را با بیسیم دریافت میکردند و از زنده و سالم بودنش خبر داشتند. او هر چند دقیقه یک بار درخواست آتش میداد، و قبضهها هم امان نمیدادند. عوامل قبضهها، از قبل، حجم زیادی از گلولههای زیتونیرنگ خمپاره و موشکهای فسفری ۱۰۷ را از جعبهها بیرون کشیده بودند تا هنگام شلیک، دست و بالشان بازتر باشد.
تا نزدیک صبح، حد فاصل بین حردتین تا معرسهالخان را مرتب میکوبیدند. خبر تازه هم این بود که روز سختی در پیش خواهد بود.
اینکتاب با ۲۷۲ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۸۶ هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما