خبرگزاری مهر، گروه بین الملل؛ چند روز پیش ملکه الیزابت دوم در سن ۹۶ سالگی درگذشت و این رخداد بهانهای شد تا بسیاری از رسانههای ایران به واکاوی رفتار خصمانه انگلیس در قبال کشورمان طی دههها و سدههای گذشته بپردازند.
انگلیس در طول جنگ جهانی اول و دوم برای سیطره بر رقبا و پیروی در نبرد، خاک ایران را اشغال و بزرگترین مصیبتها را بر کشورمان تحمیل کرد که «قحطی بزرگ» در جنگ جهانی اول و وضعیتی مشابه آن در جریان جنگ جهانی دوم میراث این تجاوز نظامی بود.
اما در زمان ملکه الیزابت دوم، انگلیس و متحدان غربی آن در فضای پساجنگ جهانی دوم همواره در امور سیاسی ایران مداخله میکردند که کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تحت عنوان عملیات «آژاکس» برجستهترین آن بود. بعد از روی کار آمدن انقلاب اسلامی ایران در بهمن ماه ۱۳۵۷ نیز با تحریک و تطمیع صدام حسین، جنگی تمام عیار را علیه ایران به راه انداختند که ۸ سال طول کشید و متعاقب آن سیلی از تحریم را روانه ایران کردند.
بخشی از این میراث شوم را میتوان در کتاب «کار کار انگلیسیهاست، چرا ایران به ما بیاعتماد است؟» به قلم «جک استراو» وزیر امور خارجه اسبق انگلیس خواند. استراو مجموعه عوامل تاریخی که بسترساز بی اعتمادی مقامات و مردم ایران به انگلیس شده از مسائلی چون حمایت لندن از «سلمان رشدی» نگارنده مرتد کتاب «آیات شیطانی» تا دست داشتن این کشور در کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ و حمایت از عراق در جنگ تحمیلی ۸ ساله را گردآوری و بررسی کرده است.
نقش ملکه در کودتای آمریکایی-انگلیسی ۲۸ مرداد
از جمله پروندههای مرتبط با ایران که ملکه انگلیس در آن نقش داشته است به کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ (۱۹۵۳ میلادی) برمی گردد. بر اساس مستند «ملکه و کودتا» که این ماه در انگلیس منتشر شد و با استناد به اسناد تازه افشا شده ایالات متحده، ملکه در کودتای سیا-انگلیس در سال ۱۳۳۲ که سرنگونی دولت دموکراتیک ایران را به دنبال داشت، نقش اساسی داشته است. کودتایی که محمدرضا پهلوی را به قدرت بازگرداند و باعث ایجاد بی اعتمادی بین مردم ایران با ایالات متحده و انگلیس از آن زمان شد؛ موضوعی که الهام بخش بسیاری از کتابها، مستندها و تحقیقات دانشگاهی است.
اما تقریباً هفت دهه بعد، مورخان انگلیس اسناد وزارت امور خارجه را در بایگانیهای ملی ایالات متحده کشف کرده اند که نشان از پیچیدگی جدید کودتا دارد.
سند اصلی مربوط به فوریه سال ۱۹۵۳ است، یعنی پنج ماه قبل از اینکه جاسوسان انگلیس و ایالات متحده به سرنگونی دولت پارلمانی به رهبری نخست وزیر محمد مصدق کمک کنند. در آن زمان، شاه ایران ثبات نداشت و در بحبوحه مشکلات غوطه ور بود. او به فکر فرار از ایران بود. این اندیشه شاه، نقشه مشترک آمریکا و انگلیس را قبل از اینکه شروع شود، با شکست روبرو میکرد.
در تاریخ ۲۷ فوریه، «جان فاستر دالس» وزیر امور خارجه آمریکا یک پیام فوق سری را از سفارت آمریکا در لندن دریافت کرد که حاوی پیام آنتونی ادن، وزیر خارجه انگلیس بود که میگفت: دفتر امور خارجه، ظهر امروز ما را از دریافت پیام ادن از ملکه الیزابت آگاه کرد. در این پیام درباره آخرین وضعیت شاه ابراز نگرانی شدید شده و ملکه شدیداً امیدوار است که ما میتوانیم شرایطی را مهیا کنیم که شاه را از فرار از کشور دلسرد کنیم.
ظاهراً این پیام خارق العاده به نظر میرسد، چرا که ملکه الیزابت تلاش دارد که پادشاه دیگری که دوستش هم هست، ثابت قدم باقی بماند. «روری کورماک» استاد روابط بین الملل در دانشگاه «ناتینگهام»، یکی از ۲ محققی است که اسناد را کشف کرده اند. وی گفت: واشنگتن به پیام بریتانیا به عنوان برگ برنده ای به منظور متقاعد کردن شاه برای ماندن در کشور نگاه میکرد.
کورماک به «ان بی سی نیوز» گفت: برای آمریکاییها، این عالی است. این مهم است که واشنگتن میتواند از کسی استفاده کند که شاه واقعاً به او احترام میگذارد. ملکه، رهبر خانوادههای سلطنتی جهان.
«ریچارد آلدریچ» استاد سیاست و مطالعات بین الملل در دانشگاه «وارویک»، محقق دیگری که اسناد را کشف کرده است، گفت: اگرچه راهی برای دانستن اینکه برداشت شاه از این پیام چه بوده، وجود ندارد، اما نتیجه این بود که شاه به سرعت برنامههای خود را برای پرواز از تهران کنار گذاشت.
در مجموع با این کودتا، ملی شدن صنعت نفت به فراموشی سپرده شد و با عقد قرارداد کنسرسیوم، امتیاز نفت ایران در سلطه دول بیگانه قرار گرفت.
به نوشته جک استراو، «اگر اندکی تعمق کنیم خواهیم دید که ایرانیان با هر گرایشی به یاد شما خواهند آورد، این بریتانیا بود که به همراهی آمریکا موجب سقوط دولت دکتر محمد مصدق شد که به صورت دموکراتیک برسر کار آمده بود. کودتا علیه مصدق در سال ۱۳۳۲ رخ داد، اما زخم آن هنوز برای ایرانیها تازه است و انگار همین دیروز اتفاق افتاده است.»
حمایت انگلیس از متجاوز در جنگ تحمیلی
خدمات انگلیس به صدام در جنگ تحمیلی نیز بر کسی پوشیده نیست و در جریان آن ۸ سال، رونق ناگهانی بازار عراق برای صنایع ابزارسازی انگلیس کارساز بود. بر اساس برآورد انجمن فناوری ابزارهای ماشین انگلیس (MTAA) فروش ابزارهای ماشینی این کشور به عراق از ۹.۲ میلیون دلار در ۱۹۸۷ میلادی به ۳۱.۵ میلیون دلار در سال ۱۹۸۸ میلادی افزایش یافت.
از سوی دیگر برخی از کارخانههای انگلیسی در پی فروش سلاح به عراق سود سرشاری به دست آوردند و حتی در سال ۱۹۸۸ میلادی فروش این اقلام به یک دوم میلیارد دلار رسید. همزمان، انگلیسیها دفتر خرید ایران در خیابان ویکتوریای لندن را از طریق سازمانهای اطلاعاتی کنترل کرده و اطلاعات آن را در اختیار عراق قرار میدادند.
«دیوید کرن» دیپلمات سابق آمریکا در بغداد میگوید: دولت انگلیس تنها چند هفته بعد از آنکه عراق از سلاح شیمیایی در حلبچه استفاده کرد، با اعزام یک وزیر کابینه انگلیس به بغداد اعتبارات بازرگانی داده شده به دولت عراق را دو برابر افزایش داد. مجله تایمز مالی چاپ انگلیس نیز در همین باره مینویسد: «یک شرکت انگلیسی مقادیر زیادی گلولههای حاوی گازهای سمی چون هنسلین، ترونیات و نیز بمبهای آتش زا (شبیه بمبهایی که آمریکا در ویتنام بکار برد) را به عراق صادر کرد.
حتی در کتاب استراو نیز به حمایت انگلیس از صدام در حمله به ایران اعتراف شده است. او به همسنجی و مقایسه جنگ جهانی دوم و جنگ تحمیلی ۸ ساله عراق با ایران میپردازد و تاکید میکند که جنگ جهانی دوم، هفتاد سال پیش در سه نسل قبل آغاز شد. معدود بازماندههای جنگ الآن بیش از نود سال سن دارند. تجربه، هنوز هویت ملی ما را از آن واقعه توجیه میکند و روایت ملی ما نیز از آن جنگ بر همین اساس استوار است.
اما جنگ ایران و عراق واقعهای قدیمی نیست و تنها سه دهه قبل اتفاق افتاده است. تعداد زیادی از عوامل اصلی آن که در جنگ فعال بودند هنوز در فضای سیاسی ایران فعالیت دارند. هزاران نفر از قربانیان آن، هنوز زنده اند و تعداد زیادی از آنها، هنوز از صدمات جنگ رنج میبرند، بعضی از آنها که در زمان جنگ پسربچه بودند، الان در پنجاه سالگی خود هستند، هنوز کمتر خانوادهای در ایران میتوان یافت که جنگ بر آنها تأثیر نگذاشته باشد و عزیزی را از دست نداده باشند یا خاطره وحشتناک «جنگ شهرها» را به خاطر نیاورند. زمانی که باران موشکها بر تهران و سایر شهرهای بزرگ فرود میآمد.
وزیر امور خارجه اسبق انگلیس با بیان اینکه «هدف من روایت جزئیات جنگ نیست»، به مستندات مختلف در این زمینه اشاره و تاکید میکند بلکه هدف این است که نشان بدهم ایالات متحده و تقریباً همه کشورها از جمله اتحاد شوروی در کنار عراق بودند. همکاری آنها فریبکارانه و کوتاه مدت بود. فقط دو کشور عرب از ایران حمایت کردند: سوریه و لیبی.
در مجموع با ورق زدن برگهای کتاب تاریخ، پرونده سیاه ملکه انگلیس در قبال ایران مرور میشود. حتی بعد از جنگ تحمیلی نیز انگلیس همسو با آمریکا سیل تحریم را روانه تهران کرد و با صدور قطعنامههای ششگانه ضدایرانی در شورای امنیت سازمان، شدیدترین تنگناها را بر تهران تحمیل کرد؛ روندی که هنوز نیز ادامه دارد و لندن حتی در شرایط نابسامان کنونی که از تبعات اقتصادی بحران اوکراین رنج میبرد، حاضر به کنار گذاشتن ابزار فرسوده تهدید و تحریم نیست.
نظر شما