۲۱ شهریور ۱۴۰۱، ۱۰:۱۷

روایت یک تعزیه‌خوان از سفر اربعین؛

شمرخوان تعزیه: تعزیه حبیب عزمم را برای پیاده روی اربعین جزم کرد

شمرخوان تعزیه: تعزیه حبیب عزمم را برای پیاده روی اربعین جزم کرد

ثارالله انکوتی، تعزیه‌خوان با سابقه کرمانی که سال‌ها نقش شمر را در تعزیه بازی می‌کند، از حال و هوای سفر اربعین می‌گوید. از این که این سفر برای تعزیه‌خوان‌ها رنگ و بوی دیگری دارد.

خبرگزاری مهر؛ گروه مجله: تعزیه‌خوان‌ها برای خودشان عالمی دارند. کسانی که هنر تعزیه‌خوانی را از کودکی فرا می‌گیرند و به آن می‌پردازند در سنین مختلف نقش‌های مختلف تعزیه را بازی می‌کنند و به اصطلاح خودشان یک تعزیه‌خوان در طول عمرش از «عبدالله‌خوانی» به «حبیب‌خوانی» می‌رسد. اما در این بین اشقیاخوانان که نقش دشمنان آل الله را در تعزیه بازی می‌کنند، حال و هوای دیگری دارند. کنترل احساسات حین بازی، اینکه در نظر کودکان اولین تصویر از دشمنان امام حسین (ع) باشی و… از سختی‌های اشقیاخوانی تعزیه است. ثارالله انکوتی، یکی از تعزیه‌خوانان با سابقه استان کرمان که سال‌هاست نقش شمر را بازی می‌کند، وقتی از شمرخوانی در تعزیه حرف می‌زند، دستی به محاسنش که در آستانه دهه چهارم عمرش تماماً سفید شده می‌کشد و می‌گوید: «شمرخوانی آدم را پیر می‌کند!»

ثارالله انکوتی تعزیه‌خوانی را از پنج سالگی در هیئت تعزیه خوانی حضرت ابوالفضل (ع) روستای ده زیار آغاز کرده است و حالا اشقیاء‌خوانی می‌کند. او می‌گوید هنر تعزیه را از عمویش فراگرفته و در کنار پدر شبیه خوانی کرده است و امروز پسرش هم مقابلش بچه‌خوانی تعزیه می‌کند. این تعزیه‌خوان که حالا در سفر اربعین به سر می‌برد به مجله مهر می‌گوید:
«بهترین دعا این است که از خدا بخواهیم ما را در مغناطیس امام حسین (ع) قرار بدهد چرا که این مغناطیس حسین است که اگر در آن واقع شویم ما را به سمت خودش بالا می‌برد و به راستی حسین (ع) سفینه النجات است. در واقعه کربلا هم خیلی‌ها توفیق ورود به این مغناطیس را پیدا نکردند در حالی که بیشتر از هر کسی آنها می‌بایست در کنار امام حسین (ع) بودند و حتی ادعایشان هم می‌شد! اما درست در لحظه حرکت امام از مکه از این قافله عشق باز ماندند. خیلی‌ها هم که کسی باور نمی‌کرد وارد مغناطیس امام حسین (ع) شدند و در رکاب امام شهید شدند و برای همیشه تاریخ ماندگار شدند.
باید تعزیه‌خوان باشی که از عمق وجودت ماجراها را درک کنی، حر بن یزید ریاحی یکی از این افراد بود که در لحظات آخر عمرش توفیق حضور در مغناطیس امام حسین (ع) را پیدا کرد. ماجرای پشیمانی حر را خیلی شنیده‌اید اما تماشای تعزیه حر چیز دیگری است. تعزیه نشان می‌دهد وقتی را که حر با خودش و وجدانش درگیر است. در این تعزیه شبیه‌خوان حر اگر حرفه‌ای اجرا کند لمس می‌کنی که چگونه بین حق و باطل قرار گرفته است. چگونه وسوسه شیطان و هاتفی که او را به حق دعوت می‌کند ذهنش را درگیر کرده است.
تعزیه‌خوانی را دوست دارم و به آن عشق می ورزم نه برای اینکه خودم اجراکننده هستم. به آن عشق می‌ورزم چرا که تعزیه اثرگذار است. واقعیت را در عمل نشان می‌دهد به قول امروزی‌ها عملگرا است. خیلی فرق است حرفش را بزنی تا واقعیت را در اجرای تعزیه ببینید. شبیه خوان تعزیه باید بسوزد تا واقعه را نشان بدهد و اگر مخالف خوان تعزیه باشد خیلی کارش سخت‌تر است.

بارها توفیق حضور در پیاده روی اربعین را پیدا کردم، مغناطیسی است که انسان‌ها را از سراسر عالم فرا می‌خواند، مسلمان و غیر مسلمان ندارد. به عینه دیدم که انگار از زمین انسان می‌جوشد و خودشان را به حسین (ع) می‌رسانند، قیامت است.

برای هر بار رفتنم خاطراتی دارم که به بیان‌شان افتخار می‌کنم، اعتقاد دارم خوبی‌های امام حسین را باید گفت تا همه بدانند حسین (ع) کشتی نجات است. همه بدانند هر چه داریم و نداریم از حسین (ع) است. همه بدانند حسین (ع) دردانه خدا است و خدا حسینیان را تنها نمی‌گذارد.
امسال اما شرایطم فرق داشت. از مشکلات اقتصادی و کاری خودم تا برنامه‌های هیئت تعزیه‌خوانی. سومین شب اجراهای تعزیه که به مناسبت ایام ماه صفر گذاشته بودیم مجلس تعزیه شهادت حبیب (ره) اجرا شد. همان مغناطیسی که اول حرف‌هایم گفتم. کسی باور نمی‌کرد پیرمردی مانند حبیب در آن قرق و حکومت نظامی کوفه خود را به کربلا برساند آن هم از میان شط فرات. حبیب دلش و وجودش را به دریا زد. دعای حبیب چه بود؟ خدایا من را در مغناطیس حسین (ع) قرار بده!
تماشای تعزیه حبیب عاشق بودنش را نشان می‌دهد. این تعزیه کودکی حبیب را به نمایش می‌گذارد. وقتی حبیب را به مکتب خانه می‌برند. وقتی به عاشق حسین بودنش انگ دیوانگی می‌زنند. این تعزیه نشان می‌دهد چگونه حبیب به شوق دیدن امامش بلندی پشت بام را حس نکرد. حبیب دو بار جانش را فدای امام حسین (ع) کرد یک بار دوران کودکی‌اش و یکبار هم زمان پیری‌اش.
آن شب تعزیه حبیب به خودم گفتم تو چطور حسین را دوست داری؟ اربعین فراخوان است. اگر مشکل نداشته باشی و بروی که ارزشی ندارد. حبیب با تمام سختی‌هایی که داشت رفت. به خودم گفتم خجالت نمی‌کشی؟! سال گذشته که به دلیل کرونا راه بسته بود ارباب تو را طلبید و با چه شکوهی بر بام گنبد آسمانی حرمش از تو میزبانی کرد و حالا امسال که راه باز است چطوری می‌توانی به فراخوانش پاسخ ندهی؟!
راستش پارسال وقتی راه کربلا را به بهانه کرونا بسته بودند چند روز به اربعین به برنامه‌ای دعوت شدم که محل ضبطش در جوار گنبد حرم امام حسین (ع) بود. خلاصه بگویم امسال هم تماشای تعزیه شهادت حبیب عزمم را برای پیاده روی اربعین جزم کرد.»

کد خبر 5587754

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha