خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه- فاطمه علی آبادی: سیمای حقیقی حجاب حضور در لباسی است که زن با مدد آن بتواند بدون آسیبهای روحی و روانی به انجام وظایف خود همّت گمارد. از آنجا که اسلام دینی اجتماعی است، از این رو بر هر فردی این مسئولیت نهاده شده تا با رعایت حجاب، مانع از برانگیخته شدن شهوت جنسی در جامعه شود و جامعه از فساد محفوظ بماند.
حجاب به عنوان یکی از اصلیترین شعائر دینی اثرات مثبت فراوانی بر زندگی اجتماعی از جمله: استواری اجتماع، سلامت نسل، فراهم نشدن زمینه گناه، کاهش فساد و آرامش اجتماعی و… میگذارد. و پیامدهای فراوانی را بر جامعه از جمله: به هدر نرفتن نیروی کار و فعالیّت در جامعه، گسترش پیدا نکردن تهمت و سوءظن در جامعه، کاهش فساد اخلاقی، کم شدن آمار طلاق و… دارد.
بر همین اساس برای واکاوی مسئله حجاب در سلامت بهداشت روان جامعه با دکتر معصومه ظهیری معاون فرهنگی تبلیغی مرکز مدیریت حوزههای علمیه خواهران کشور به گفتگو پرداختیم که در ادامه میخوانید:
*فلسفه رعایت حجاب چیست؟
حجاب و عفاف از سه منظر فردی، شرعی و اجتماعی قابل بحث و بررسی است؛ هر کدام از این موارد با زیست عفیفانه باید به صورت جداگانه مورد بررسی قرار گیرد.
در بحث شرعی، حجاب یک امر الهی است که توسط پیامبر اکرم (ص) به جامعه بشری ابلاغ شد. یعنی در خصوص امر حجاب آیه نازل و ذیل آیه روایاتی نیز بیان شد و همچنین علاوه بر آن عملکرد و سیره اولیای الهی نیز مبین این مهم بوده است. بنابراین در گزارههای تاریخی مبنی بر اینکه حجاب یک امر واجب شرعی است مستمر به آن تاکید شده است.
بحث فردی حجاب این است که حجاب یک امر انتخابی بوده و افراد آن را انتخاب میکنند. برای مثال نماز بر عموم مسلمانان واجب است اما در عین حال بر هر فرد مسلمانی واجب بوده و اینگونه نیست که اگر کسی نماز اقامه کند این فریضه از دیگری ساقط شود. پس حجاب یک امر فردی بوده و هر انسانی باید زیست عفیفانه و مراتب حد شرعی و فردی آن را رعایت کند.
بر اساس مطالب گفته شده هر امری که فردی شد نیاز به آموزش دارد و میطلبد قانون این امر فردی را به افراد جامعه یادآور شود، همچنین باید فضا به گونهای مهیا باشد که افراد بتوانند مدل زیست عفیفانه را رعایت کنند برای مثال در ادارات فضا باید به گونهای مهیا باشد که افراد جامعه به رغم اینکه به حجاب باور و اعتقاد دارند بتوانند آن را در محیط کار عملیاتی کنند.
*با توجه به اجتماعی بودن امر حجاب بفرمائید رعایت آنچه آثار و پیامدی در سالم ماندن روح و روان جامعه ایفا میکند؟
عرصه اجتماعی حجاب نیز دو جنبه دارد نخست بحث آثار عفاف و حجاب در تعاملات اجتماعی است. پوشش و حجاب یک امر اجتماعی است و فرد باید این باور را داشته باشد که در جامعه باید با حجاب حاضر شود اما در بحث فردی چه فرد بپذیرد و چه نپذیرد که حجاب را رعایت کند و نکند این مساله بین خودش و خداست برای مثال اگر فردی در محیط تعاملات فردی حجاب را رعایت نکند عقاب و پاداش و آثار آن برای فرد است اما زمانی که این فرد در جامعه حاضر میشود دیگر نمیتوان گفت آیا او به این باور رسیده است که حدود پوشش را رعایت کند یا خیر؟ چرا که اینجا حجاب جنبه اجتماعی پیدا میکند.
بخش دوم امر اجتماعی حجاب این است که حجاب در جامعه چه آثار و فوائدی دارد در مطالب قبلی گفته شد باید زمینه فراهم باشد اینجا نیز این مهم تصدیق میکند و باید زمینه آنکه بخشی به الزامات قانونی و بخشی هم به تسهیلات قانونی مربوط میشود، فراهم شود. برای مثال امکانات جامعه باید به گونهای فراهم باشد که افراد به اختلاط، بدپوشی، آزار و اذیت مبتلا نشوند. زیرا اسلام میگوید چادرهای سراسری یا جلباب خود را جلو بکشید تا هم دیده نشوید و هم مورد آزار و اذیت قرار نگیرید. زمینه اجرای این مهم را قانون، قانون گذار و حاکمیت میتوانند فراهم کنند تا جامعه جامعهای کم تنش، بی اضطراب و دارای امنیت روانی باشد.
البته بحث اجتماعی حجاب وجوه مختلفی دارد یکی آن است که همه متولیان امر فرهنگی و حکمرانی باید جامعه را آرام نگاه دارند برای مثال با شروع ماه مبارک رمضان در جامعه اسلامی سعی میشود تحریک ذائقه مردم به غذا کم شود بر همین اساس رستورانها در ساعات روز به پخت غذا اقدام نمیکنند یا بوی کباب از کوی و برزن بلند نمیشود حتی ساعات کاری تغییر پیدا میکند تا استراحت مردم روزه دارد تسهیل پیدا کند. این همان فضای عمومی جامعه است. بنابراین در فضای عمومی فرهنگی جامعه اسلامی تحریک افراد بر اساس فطرت طبیعی دو جنس باید به حداقل برسد.
*وظیفه متولیان فرهنگی در این زمینه چیست؟
متولیان فرهنگی موظف هستند تنش را در جامعه کاهش دهند تا افراد جامعه دچار مشکلات روحی نشوند و امنیت روانی در جامعه حاکم باشد به گونهای که رفت و آمدها راحت انجام شود و تنش و نزاعی رخ ندهد از جمله این تحریکها تحریکهای غریزی و جنسی در جامعه است که باید به حداقل برسد تا آرامش روحی و روانی جامعه با قرار گرفتن دو جنس مخالف در کنار هم تضمین شود.
نکته دیگر تعامل بین انتخاب افراد با تعاملات اجتماعی است حریم خصوصی هر فرد ازدواج است مرد و زن میتوانند قانونی و شرعی در کنار هم زندگی کنند و نمیتوان گفت اگر انسان به نیاز غریزی جنسی رسید میتواند با هرکسی و یا هر جایی غریزه جنسی خود را ارضاع کند این امر نه تنها در اسلام بلکه در همه ادیان به آن تاکید شده است. برای همین لازم است افراد جامعه به حریم خانوادهها احترام بگذارند و هیچ زنی حق ندارد به مرد دیگری و هیچ مردی حق ندارد به زن دیگری چشم طمع داشته باشد اگر کسی این حدود را رعایت نکند حقوق خانوادگی شهروندی را رعایت نکرده و به حقوق خانوادگی شهروندی افراد دست درازی کرده است.
خانواده حریم شخصی و خصوصی افراد جامعه است و کسی حق ندارد با تحریکات اجتماعی خودش را عرضه کند زمانی که افراد خود را به صورت آزاد در عرصه اجتماع عرضه میکنند در اصل حقوق شهروندی را رعایت نکرده و به دیگری این پیام را میدهند که آنها هم میتوانند انتخاب آزاد داشته باشند و با هر فرد و نوع پوشش و آرایشی که لذت میبرند میتوانند ارتباط داشته باشند.
اینکه میگویند برهنگی عادت میشود دروغ است، آمارهای جهانی در خصوص تجاوز به عنف و متوسط ارتباط یک مرد با زنان در جامعه غربی را ۵۰ نفر اعلام میکند، این ارتباط ممکن است به ارتباط جنسی خاص منجر و یا نه ممکن است در حد لذت بردن از یک رابطه عادی باشد
محدود کردن و سوق دادن لذتهای غریزی به خصوص لذتهای جنسی قانون مند است و متولیان فرهنگی از آن به عنوان تربیت جنسی یاد میکنند؛ یعنی اینکه انسان بداند خود کنترلی و خود مراقبتی داشته باشد و در مسیر خودش از آن استفاده کند ولی در جامعهای که برهنگی و عریانی و عرضه آزاد وجود دارد این تجاوز به حقوق خانوادگی دیگران محسوب میشود در چنین جامعهای شهروند احساس میکند آن فضای خصوصی خودش را ندارد، اینکه میگویند عادت میشود دروغ است، آمارهای جهانی در خصوص تجاوز به عنف و متوسط ارتباط یک مرد با زنان در جامعه غربی را ۵۰ نفر اعلام میکند. این ارتباط ممکن است به ارتباط جنسی خاص منجر و یا نه ممکن است در حد لذت بردن از یک رابطه عادی باشد. بر این اساس این عادی سازی به معنای آنکه جنس مخالف نسبت به هم تحریک نمیشوند نه ممکن و نه خوب است.
ممکن نیست چون آمار نشان میدهد کسانی که در ساحل با یکدیگر برهنه میشوند و یکدیگر را مشاهده میکنند شاید با ۱۰ نفر اول تحریک نشود اما امکان دارد یازدهمین فرد، او را تحریک کند از این رو غریزه یک امر فطری و طبیعی در وجود انسان است و با شعار عادی سازی نمیتوان گفت این امر فطری عادی میشود.
اما اگر گفته شود ما یک جامعه را به قدری به آستانه ارضاء میرسانیم که افراد نسبت به یکدیگر بی تفاوت شوند این امر انحراف جنسی ایجاد میکند چیزی که غرب به آن مبتلا شده است. مقصود از انحراف جنسی آن است که افراد مبتلا تمایل به هم جنس، حیوان و … پیدا و بیمار گونه امیال جنسی خود را ابراز میکنند چون آنان به ارضای بی رویه حداکثری رسیده اند.
رقبت به جنس مخالف آن هم در یک فضای متعادل یک امر عادی است و یکی از آثار حجاب آن است که رقبت این دو جنس در مجرای طبیعی سوق پیدا کند و تاکید دارد که این رقبت باید باشد و این دو یکدیگر را دوست داشته و نسبت به هم علاقه داشته باشند مراد از این علاقه یعنی اینکه زن نسبت به قدرت و مدیریت مرد علاقمند شود و مرد نسبت به جمال، کمال و … زن علاقه پیدا کند.
با توجه به مطالب بیان شده نتیجه میگیریم که جامعه نباید حالات فطری و طبیعی غریزی را از دست بدهد و در عین حال نباید به انحراف کشیده شود بنابراین اشباع بی رویه در این زمینه سبب انحراف جنسی جامعه میشود.
*کارکرد فرهنگی متولیان فرهنگی را در این زمینه چگونه ارزیابی میکنید؟
بسیاری از مباحث فرهنگی نیاز به چند مرحله اقدام عملی دارد نخست مفهوم سازی است روی یک مفهوم جامعه باید به صورت فراگیر کار شود تا روی آن باور عمومی ایجاد شود به گونهای که همه نسبت به آن فضای ذهنی مشترک داشته باشند. بنابراین مفهوم حیا و عفاف و پاکدامنی باید از سنین کودکی به هر دو جنس آموزش داده شود و این امر باید به تدریج صورت بپذیرد.
اقدام دوم فرهنگ سازی است یعنی یک فرهنگ مشترکی که همه به آن باور برسند. از این رو متولیان فرهنگی باید در راستای مفهوم فراگیر زیست عفیفانه کار کنند و آثار و فواید آن را بیان کنند و بگویند اگر افراد جامعه زیست عفیفانه داشته باشند نسل آنان از آمیختی نسلی در امان میمانند چرا که در آرامش و طهارت نسلی جامعه شاهد همجنس گرایی، ارتباط نامشروع، خانه بدون ازدواج و …نخواهد بود.
هر ۱۰ سال یکبار فرهنگها تغییر میکند برای همین لازم است در این زمینه موج آفرینی مثبت در جامعه صورت بپذیرد متأسفانه امروز این فرهنگ موج آفرینی مثبت ضعیف است در حالی که اگر قوی صورت میگرفت جامعه در مسیر رشد و تکامل و هم بستگی فرهنگی قرار داشت و شاهد یک وحدت روبه فرهنگی در جامعه بودیم در این صورت سلامت و صیانت فرهنگی در جامعه تضمین میشود هم اکنون ما صیانت فرهنگی نداریم که هر کسی میتواند از دیوار فرهنگی کشور بالا برود تا فرهنگ ما را تغییر دهد.
*عوامل تغییر فرهنگی ذائقه نسل نو در عصر نو چیست؟
مهمترین عوامل رسانه و فضای مجازی «تکنولوژی بدون فراهم شدن زیر ساخت فرهنگی»، نبود آموزش سواد رسانه و مدیریت زمان کم توجهی خانواده به آموزش فرهنگ دینی و دینداری مناسکی بسنده کردن به احساسات دینی صرف، تبعیض شرایط اجتماعی دختران و پسران و کمبودهای امکانات برای دختران بخصوص اوقات فراغت و فضای نشاط اجتماعی،عدم شناخت از نسل نو و عصر نو «نسل z» و کمبود توجه به تغییرات و نبود برنامه متناسب و فاصله دار شدن شکاف نسلی وگسل نسلی «دهه ۸۰ و۹۰ و دعوت از ۷۰ و قبل آن» به فضاهای جدید با ذائقههای نو و بعضاً مخرب....
اگر علل و عوامل تحولات فرهنگی اجتماعی را درست بجا و بموقع بررسی نکنیم و برای مسائل آن راه حل و برنامه مفید اثربخش نداشته باشیم به معضلات بزرگتر با معادلههای چند مجهولی مواجه خواهیم شد که تغییر در سبک پوشش و حیا زدایی و بد پوشی یکی از آثار آن خواهد بود.
نظر شما