به گزارش خبرنگار مهر، حجت الاسلام و المسلمین محسن مهاجرنیا ظهر چهارشنبه در هفتمین جلسه از نهمین دوره کرسیهای آزاداندیشی که با عنوان «گفتمان انقلاب اسلامی» که به همت مجمع هماهنگی پیروان امام و رهبری استان قم و اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی طلوع مهر برگزار شد گفت: درمنظومه فکری گفتمان انقلاب اسلامی «اخلاق» یکی از مهمترین دالهایی است که در پیرامون نقطه مرکزی «اسلام ناب» وجود دارد. برخلاف دالهایی مانند آزادی، امنیت، برابری و رفاه که وجه مشترک انقلاب اسلامی با سایر انقلابها هستند، «اخلاق» از شاخصهها و برندهای انحصاری «گفتمان انقلاب اسلامی» است.
استاد فلسفه سیاسی حوزه و دانشگاه سپس گفت: در دنیای امروز «اخلاق» از پایگاه سیاست و اقتصاد تعیین میشود. قاعده و ضابطه پیشینی مشخصی ندارد. امری کاملاً نسبی است. در حاشیه مقررات، هنجارها و ارزشهای اجتماعی اعتبار میشود. به همین دلیل ظلم و تجاوز و ترور و خشونت توسط برخی از کشورها اخلاقی است و در برخی کشورها غیراخلاقی است.
وی افزود: در آستانه انقلاب اسلامی یک بحث جدی در دنیا این بود که چه کسی اخلاق را تعیین میکند؟ چه کسی گفته ما باید حتماً اخلاقی باشیم؟ دنیای لیبرالیست میگفت از اخلاق باید عبور کنیم، نباید به این پایبندیها و گرفتاریهایی که مثل غل و زنجیر سیاست را گرفتار میکند، اهمیت داد. اینها را باید رها کرد. از دیدگاه گفتمان لیبرالیسم آزادی در بسیاری از موارد عبور از ارزشهای اخلاقی است. اساس اخلاق مغرب زمین بر اندیشه ماکیاولی است که برایشان فرشته نجات تلقی میشود. ماکیاولی میگوید؛ چیزی به اسم ارزش ثابت اخلاقی و از قبل تعیین شده نداریم، خوبی و بدی و بایستگیها و شایستگیها همین امروز در پایگاه قدرت و سیاست و از طریق آرا عمومی تعیین میشوند. سوسیالیستها هم با همین مبنا، حوزه اخلاق را روبنای جامعه و وابسته به زیربنای بنیادین، یعنی اقتصاد میدانستند. چنین رویکردی بزرگترین شاخصههای معنوی و فطری و الهی انسانیت را به حاشیه برد.
اخلاق زیربنا و تعیین کننده سیاست و اقتصاد است
استاد مهاجرنیا گفت: انقلاب اسلامی در چنین شرایطی ظهور کرد و در حوزه اخلاق، ادعایش این است که اخلاق یک سری اصول ثابت و فطری دارد، همانند ظلم که همیشه و در فطرت همه انسانها بد است. معیار دارد، نسبی نیست و از طریق وحی برای تشخیص آن ضوابط دینی هم قرار داده شده که قابل فهم و آموزش است. بنابراین اخلاق زیربنا و تعیین کننده سیاست و اقتصاد است. در گفتمان انقلاب اسلامی منشأ «اخلاق» مصلحت شهروندان، حاکمان و منافع ملی نیست، بلکه اخلاق پایه مصالح، منافع و سیاستگذاری هاست. در این گفتمان، به خاطر رسیدن به منفعت ملی و اقتصادی، عبور از اخلاق پذیرفته نشده است. ترویج و گسترش ارزشهای اخلاقی، امر به معروفهای اخلاقی و نهی از منکرهای ضد اخلاقی، مبارزه با ظلم و تعدی و تجاوز و حمایت از مظلومان و مستضعفان از شعارهایی است که در متن قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده است.
نویسنده کتاب نظریه فرایندی انقلاب اسلامی افزود: منشأ «اخلاق» در انقلاب یک سری اصول فطری، عقلی و شرعی است که از قبل وجود داشتند و اصالت دارند، اعتباری نیستند. انقلاب آنها را ایجاد و تولید نکرده، هنر انقلاب اسلامی آن است که توانست بر اساس ضرورتهای اعتقادی و دینی خود، در احیا، بازنگری و بازسازی اخلاقیات و ترویج ارزشهای اخلاقی اقدام کند و نسبت این عرصه مهم انسانی را با جامعه، سیاست و اقتصاد مشخص کند. در گفتمان انقلاب، «اخلاق» مثل خون در رگ تمام عرصههای حیات اجتماعی است. نظام اخلاقی در این انقلاب، زیربنای اساسی همه عرصههای علوم، دانشها و همه حوزههای معرفتی است.
وی افزود: «نظام اسلامی» در قانون اساسی یک «نظام اخلاقی» است. در آنجا راجع به ویژگیهای رهبری گفته اند، باید شایستهترین، اصلحترین، عالم ترین، باتقواترین، عادلترین و… یعنی در هفت ویژگی باید برترین باشد. معیار این برترینها «اخلاق» است. وقتی میگویند اصلح، شایستهتر، با تقوا، عادل، اینها بایستگیهای اخلاقی هستند و اینها را انقلاب مطرح کرده است.
عدالت محور اساسی و عصاره اخلاق است
استاد حوزه و دانشگاه افزود: یکی از شعارهای اساسی انقلاب، عدالت و مبارزه با ستم شاهی بود. عدالت محور اساسی و عصاره اخلاق است. عدالت یعنی آنچه باید باشد و آنچه سزاوار بودن است. با همه ویژگیهایش در زمان مناسب و مکان و شرایط مناسب باید محقق شود. در تعریف عدالت میگویند قراردادن هر چیزی در جای خودش است. یعنی رعایت «شایستگی» و «بایستگی» است. عدالت اوج تحقق زیبایی هاست. عدالت مستلزم شایسته سالاری است. همان چیزی که شرط اساسی در پذیرش مسئولیت هاست. بر اساس شرع، ولی فقیه باید از میان فقهای دیگر، عادل ترین، صالحترین، عالم ترین، با تقواترین باشد همین شایستگیها در قالب هفت شرط صلاحیت رهبری نظام در قانون اساسی آمده است. همه مسئولیتها در جمهوری اسلامی باید بر اساس برتری صلاحیت نسبت به دیگران باشد ریاست جمهوری، نمایندگان مجلس، مسئولان و کارگزاران نظام همه باید بهترینها و برترینها باشند، اگر غیر از این باشد در گفتمان انقلاب اسلامی خلاف اخلاق و عدالت است. در مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی با استناد به آیه «ان الارض یرثها عبادی الصالحون» آمده است که براساس تلقی مکتبی، تنها صالحان باید عهدهدار حکومت و اداره مملکت باشند. چون هدف از حکومت، رشددادن و ایجاد زمینه بروز و شکوفایی استعدادها به منظور تجلی ابعاد خداگونگی انسانها و «تخلقوا بأخلاق الله» است و عباد صالح کسانی هستند که متصف به اخلاق الهی هستند.
وی افزود: وقتی هویت گفتمان انقلاب اسلامی «اخلاقی» است، پایبندی به این هویت ضروری است. عدول از این شرط اساسی خسارت بار است. بخش زیادی از ضربههایی که چهار دهه متوجه انقلاب شده است از این ناحیه است. گاهی ملاحظات سیاسی سبب شده آدمهای ناشایست در رأس کارهای مدیریتی و سیاسی و حقوقی قرار بگیرند. گاهی ملاحظات اقتصادی سبب شده است که به افراد فرصت طلب، طماع، اختلاسگر، رانت خوار، خائن و دزد میدان داده شود، مسئولیتهای مهم در اختیار آنها قرار گیرد و لکه تاریکی در ارزشهای اخلاقی این انقلاب الهی ایجاد کنند. کسی که در شرایط سخت زندگی مردم، میلیاردی به جیب میزند قبل از آنکه خدا را فراموش کند وجدان اخلاقیش مرده است. چگونه میشود یک مأمور رُفتگر شهرداری، میلیاردها تومان پول و ارزی که در خیابان پیدا میکند به صاحبش بر میگرداند اما یک مسئول با هزار ترفند اموال بیت المال را میخورد، تلف میکند یا معطل میکند؟ ریشه اینها را باید در ارزشهای اخلاقی پیدا کرد.
رئیس اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی طلوع مهر سپس گفت: انقلاب اسلامی باید از حوزههای اخلاقی اش مراقبت کند، واکسیناسیون اخلاقی نیاز دائمی سیستم، نهادها و مسئولان و شهروندان این نظام است. در گفتمان انقلاب یک شهروند وفادار به اسلام و انقلاب حتماً باید یک انسان اخلاقی باشد. اساس نهادها و سازمانها و کارگزاران باید بر بنیاد اخلاق باشد. پاک و طاهر باشند و به تعبیر رهبری معظم انقلاب در بیانیه گام دوم باید دارای «طهارت» باشند. ایشان طهارت اقتصادی را شرط مشروعیّت همهی مقامات حکومت جمهوری اسلامی میدانند و از دستگاههای نظارتی و دولتی میخواهند تا با قاطعیّت و حساسیّت، از تشکیل نطفهی فساد پیشگیری و با رشد آن مبارزه کنند و این مبارزه را منوط به وجود انسانهایی با ایمان، جهادگر و منیعالطّبع با دستانی پاک و دلهایی نورانی میدانند.
وی افزود: چرا مقام معظم رهبری بعد از چهل و سه سال میفرماید، ما یک انقلاب خوب، نهضت اسلامی خوب و نظام سازی خوب انجام دادیم، قانون اساسی درست و حسابی نوشتیم، اما در ایستگاه دولت اسلامی توقف کردیم و جامعه اسلامی و تمدن اسلامی در تراز و شأن انقلاب هنوز محقق نشده است؟ به باور ما بخش مهمی از این کاستیها به کاستیهای اخلاقی بر میگردد. بی توجهی به شایسته سالاری، ناکارآمدی، رانت خواری، نارضایت تراشی، رفاه طلبی، ثروت اندوزی و سرمایه سوزی اعتماد عمومی همه ریشه در دوری از فضائل و ارزشهای شایسته گفتمان انقلاب اسلامی دارد.
اخلاق انقلاب اسلامی الگویی از اخلاق امیرالمؤمنین (ع) باید باشد
استاد مهاجرنیا سپس گفت: اخلاق انقلاب اسلامی الگویی از اخلاق امیرالمؤمنین (ع) باید باشد. با اینکه بدترین شرایط را در زمان حکومت برایش ایجاد کردند، ولی در همان شرایط جنگی، وقتی شنیده یک زن بیوه با بچههای یتیم در مشکل است. خودش رفته آنجا تا رفع مشکل بکند. به دور از اسم و رسم و ریا و نفاق در سر صحنه مشکل رسیده است. طبق نقل، برای اینکه بچه یتیم بخندد، روی چهار دست و پا راه میرود. ناسزاگویی آن زن به خلیفه مسلمین را گوش میدهد و با اخلاق الهی برخورد میکند. این یعنی مردم داری مبتنی بر اخلاق در گفتمان انقلاب اسلامی. خداوند در قرآن از اخلاق عظیم پیامبر رحمت، تمجید میکند و میفرماید: پیامبر، تو با همین اخلاق الهی با مردم نرمخو و مهربان بودی، با همین اخلاق، شبه جزیره عرب به تو ایمان آورد. اگر این ارزشهای اخلاق را نداشتی نه تنها بر گرد تو جمع نمیشدند بلکه «لانفضوا من حولک» واگرایی رخ میداد.
وی افزود: در گفتمان انقلاب اسلامی همه اهداف، کارکردهای دولت اسلامی مبتنی بر ارزشها و هنجارهای اخلاقی است. تأمین امنیت و آزادی و عدالت و رفاه و برقراری نظم و قانون و حفظ اسرار شهروندان و عزل و نصب کارگزاران و توزیع مناصب و کالاهای اجتماعی همه باید بر پایه اخلاق باشند. الگوی رفتار اخلاقی این انقلاب، امیرالمومنین (ع) است که وقتی خبردار شد که لشکر معاویه در گوشهای از مملکت خلخال از پای یک زن یهودی در آورده است فرمود، انسان از غصه بمیرد نباید او را سرزنش کرد. این مبنای اخلاق گفتمان انقلاب اسلامی است.
استاد مهاجرنیا در پایان گفت: یکی از کارهای مهم بعد از پیروزی انقلاب این بود که گفتمان اخلاقی خود را، در قانون اساسی به حقوق و هنجارهای اجتماعی تبدیل کرد و در سطح مسئولیت اجتماعی ارتقا داد. اما دانش اخلاقی برای تحقق آن را تولید نکرد، به همین دلیل معرفت به آن ارزشها کم است. در سیستم تعلیم و تربیت به آن بی توجهی میشود، در تعارض منافع، گاهی قربانی اول ارزشهای اخلاق هستند. به درستی الگوسازی نشده است و نتوانستیم تصویرسازی واقع بینانه و زیبایی از الگوهای تاریخی ارائه بدهیم.
نظر شما