به گزارش خبرنگار مهر، محمد مهدی خالقی صبح سه شنبه در جلسه نقد کتاب «بابا رجب» که با حضور نویسنده این کتاب به همت دفتر مطالعت جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی در حسینیه هنر مشهد برگزار شد، با اشار به اینکه ارائه سبک زندگی، ارزش مهم کتاب بابا رجب است، اظهار کرد: این اثر یکی از کتابهای بسیار خوب برای ترویج سبک زندگی دینی و ثبت بخشی از خاطرات زندگیهای شیرین دهه پنجاه و شصت است.
مهارت نقد پذیری در تولید یک اثر
کارگردان و نویسنده انقلابی گفت: مهارت نقدپذیری درباره تولید یک اثر از آن مهارتهایی است که هر نویسنده یا فیلمسازی اگر پذیرا باشد رشد میکند. اگر نقد درستی هم نباشد، مدل رفتاری و برخورد با صبر و حوصله باعث رشد میشود.
وی با اشاره به اینکه کتاب بابارجب، یک کتاب موجزی است، افزود: نکته خوب کتاب بابارجب این است که از یک ایجاز مناسبی برخوردار هست، اما این ایجازش به نقاط عطف و اوج گیری مخاطب برای همدلی و همراهی با روایت، لطمه نمیزند. در این وانفسای کم خوانی کتاب و کاهش تیراژ کتاب و کم حوصلگی مخاطب کتابها به مدیومهای موجز پیش میروند که متأسفانه ایجازشان به فراز و فرود و اوج روایت لطمه وارد میکند، اما کتاب بابارجب این نکته را ندارد.
خالقی ابراز کرد: در صفحه سی پاراگرافی که میگوید «تا پای قطار با رجب رفتیم، رجب بچهها را بوسید و سوار قطار شد. بعد ادامه میدهد در آن لحظات چشمهایمان با هم تلاقی کرد و یک جوری من حس کردم دارد کنده میشود ازمن». کاشت بسیار خوبی در روایت و قصه اتفاق میافتد.
کارگردان و نویسنده انقلابی اظهار کرد: عنوان جانباز دفاع مقدس در جلد کتاب از نقاط ضعف است و این کلمه باید حذف شود؛ چرا که جلد نباید روایت و قصه را بر ملأ کند. ما رجب را میشناسیم و کلیت کتاب را میدانیم و اینکه چه سرنوشتی داشته، ولی برای مخاطبی که نمیداند او را درگیر میکند.
وی با طرح این پرسش که آیا نویسنده باید به شکل لَخت و بدون موضع نسبت به خاطرات برخورد کند و خاطرات را از صفر تا صد تعریف کند یا باید اثر جذاب هم خلق کند؟ افزود: نویسنده در این کتاب بسیار خوب توانسته به آن وظیفه اوج دادن به درام برای ایجاد جذابیت برای مخاطبی که میخواهد ادامه این کتاب را دنبال کند عمل کند و همچنین به ابزار بیانی لغات و توانایی به وجود آمدن یک نثر روان مسلط است.
خالقی خاطرنشان کرد: بسیاری از کتابهای تاریخ شفاهی را که نگاه میکنم نثرها پراشکال است. اما اشکال نوشتاری کتاب بابا رجب بسیار کم است و نویسنده به ابزارش که کلمات است، تا حدود زیادی مسلط است. یکی از سرفصلهای بسیار مهم برای نوشتن در همه گونهها، کلیدواژه و سرفصل مهارتهای نوشتن است.
کارگردان و نویسنده انقلابی اظهار کرد: نویسنده در مقدمه میگوید که خانم بابا رجب اهل گفتن جزئیات نبود و به خاطر نداشت، بعد چطور ممکن است بخشی از صفحات کتاب و برخی از عبارتها انقدر جزئی بیان شده باشد؟
پرشهای زمانی؛ نقطه ضعف کتاب بابا رجب
وی با اشاره به اینکه پرشهای زمکانی یکی از نقاط ضعف کتاب است، افزود: پرشهای زمانی جزو نقاط ضعف کتاب است و این پرشها لایههای نازکی هم ندارد. پرش زمانی در کتاب تاریخ شفاهی باید حتماً با آن نازک شدن لبهها انجام گیرد دقیقاً مانند یک فیلم، این را از تجربیات فیلمسازیام میگویم.
خالقی افزود: دو سکانس را در یک فیلم مستند میخواهیم کات بزنیم ممکن است پرش زمانی هم داشته باشد، ما برای این یک تمهیدی میاندیشیدیم که این پرش، پرش نرمی باشد.
کارگردان و نویسنده انقلابی اظهار کرد: در کتاب تاریخ شفاهی حتماً باید پرشهای زمانی در فصل قبل یعنی فصلی که میخواهد از آن پرش انجام بگیرد تا فصل بعد، یعنی فصلی که پرش انجام شده باید حتماً این لبهها با تمهیدات مختلف، با گذاشتن جملاتی نرم شود.
وی با اشاره به اینکه ارائه سبک زندگی، ارزش مهم کتاب است، افزود: چون از دل خاطرات خانم طوبی، ظرائفی را درباره یک زندگی مجاهدانه دریافت میکنیم. سادگی و بی آلایشی یک زندگی و ازدواج آسان برداشت میشود. زبان شا کر همسر بابا رجب تا انتهای کتاب وجود دارد و این زبان شاکر در عین همه مصائب، یکی از آن نکات سبک زندگی کتاب است.
خالقی افزود: بنابراین یکی از کتابهای بسیار خوب برای ترویج سبک زندگی دینی و ثبت بخشی از خاطرات زندگیهای شیرین دهه پنجاه و شصت است که البته آن دو دهه در معرض بیشترین تهاجم فرهنگی رسانهها هستند.
کارگردان و نویسنده انقلابی گفت: کتاب بابا رجب، یک کتاب حادثهپرداز و ثبت کننده وقایع جنگ نیست؛ در حالی که بین رمان و تاریخ شفاهی معلق است اما رمان و داستان نیست و این معلق بودنش به برخی نکات باز میگردد.
وی ابراز کرد: نداشتن پاورقی بسیار به کتاب لطمه زده و بسیاری پاورقیها ناقص و کم است و من همیشه در کتابهای تاریخ شفاهی تاکید بر پاورقی دارم، هوشمند و هدفمند برای آن برنامه داشته باشید. اگر خودتان توانایی زدن پاورقی ندارید کمک بگیرید و این پاورقی به کسانی که میخواهند یک لایه عمیقتر بروند، کمک میکند.
خالقی اظهار کرد: چون کتاب به هیچ وجه فراز و فرود ندارد و تمام آن فراز است، تلطیفی نیاز دارد. خانم طوبی همین طور که خاطرات تراژیک زندگیش را تعریف میکند یک حس رضایت و شادی نامحسوسی را هم در او میتوانید ببینید.
کارگردان و نویسنده انقلابی گفت: ارزش کار و تلاش، رزق حلال، صبر، عشق و بسیاری از کلیدواژههایی که برای داشتن سبک زندگی دینی، شاد و بر اساس مبانی حیات طیبه لازم است در این کتاب وجود دارد.
وی تاکید کرد: تیتر باید از نظر واژه آرایی زیبا باشد و بخشی از اطلاعات را به شکلی که مجموعه روایت لو نرود به مخاطب منتقل کند که باعث ایجاد سوال ذهنی شود یعنی قلاب ذهنی ایجاد کند و کل کار لو نرود.
کتاب بابا رجب دو قهرمان به مخاطب هدیه میدهد
خالقی خاطرنشان کرد: به نویسنده تبریک می گویم که این سوژهای را زنده کرد و این بسیار ارزشمند است. قهرمانان یکی از مهمترین عوامل پایداری، همبستگی و پیوستگی جامعه، جذابیت ادبیات و سینما هستند و این کتاب در انتها به جامعه فرهنگی، دو قهرمان را هدیه میدهد.
در کتاب بابا رجب با کسی مواجه هستیم که سالها حرف داشته اما نزده
در ادامه نسرین رجبپور، نویسنده کتاب بابا رجب در ادامه اظهار کرد: شروع فعالیتم را ابتدا با داستاننویسی شروع کردم. زمانی که میخواستم بابارجب را بنویسم کتابخانه میرفتم و همیشه کنارم چهار پنج کتاب پر مخاطب بود و تمام کتابها را مطالعه میکردم.
نویسنده کتاب بابا رجب بیان کرد: کتاب در حوزههای مختلف مطالعه میکردم و صرفاً تاریخ شفاهی هم نبود، تاریخ شفاهی هم که میخواستم بخوانم منحصر به ایرانیها نبود، هیلاری کلینتون را هم میخواندم. به مذهب و عقیده و ملیت نگاه نمیکردم و در پایان نقد میکردم.
وی گفت: در این کتاب با کسی مواجه هستیم که سالها حرف داشته اما نزده، در کتاب به روشنی مشخص است، چون با کسی روبرو هستیم که با دیگران حرف نمیزند و عادت داشته همیشه از جمع دور باشد. این مساله روی روایت اثر میگذارد به همین دلیل مصاحبه این کتاب دو سال به طول انجامید.
گفتنی است؛ کتاب «بابارجب»، نوشته نسرین رجبپور خاطرات شفاهی همسر فداکار مردی است که چهره ندارد و مظلومانه سالها در حصار خانه اش زندگی میکند. «رجب محمدزاده» معروف به «بابا رجب» متولد سال ۱۳۱۷ شمسی است. اولین حضورش در جبهههای جنگ به سال ۱۳۶۴ بازمیگردد و آخرین حضورش به سال ۱۳۶۶. ماجرای مجروحیتش اینطور بود که در نزدیکی سنگر در حال شکستن یخ بود که خمپارهای نزدیکی او و چهار سرباز دیگر اصابت میکند و وی به شدت مجروح میشود. ترکشی که به صورتش اصابت میکند تمام صورت را از بین میبرد. کسی فکرش را نمیکرد بابا رجب زنده بماند؛ اما خدا خواست و او زنده ماند تا حجتی شود از روزهایی که جوانان دلیر و شجاع برای دفاع از وطن و دین خود، از هرچه داشتند گذشتند.
نظر شما