خبرگزاری مهر - گروه هنر- محمد صابری، عطیه مؤذن: میتوان گفت حالا ساخت مهمترین سریالهای امنیتی و جاسوسی تلویزیون با او و ترکیبهایی که چیده پیوند خورده است. ابوالفضل صفری تهیه کنندهای که این سالها با سریالهایی در سوژههای متفاوت به لایههای مختلفی از اجتماع پرداخته و هر بار از وجهی به ماجراهایی پرداخته است که به قول خودش «مساله کلان» کشور شدهاند.
«سارق روح»، «ترور خاموش»، «سرجوخه» و این آخری «تمام رخ» از مجموعههایی بوده است که ابوالفضل صفری در مقام تهیه کننده پروژهها را به تولید رسانده است. صفری در هر یک از پروژهها از زاویهای اجتماعی به قصه ورود کرده است اما در نهایت به ماجراهایی کلان در بستر اثری جاسوسی و امنیتی رسیده است. قصههایی که فراتر از مخاطب خاص و یک طیف خاص جمع بیشتری از مردم را هم درگیر کرده و توانسته است در مسیر قواعد ژانر جاسوسی و امنیتی در دنیا حرکت کند.
صفری همچنین در سریالهای خود گاهی در یک خط داستانی پررنگ و گاه در حاشیه قصه به داعش هم پرداخته است تا هشدار دهد هنوز کشور با داعش هم درگیر است.
مشروح این مصاحبه را که با پایان پخش «تمام رخ» از تلویزیون صورت گرفت در زیر میخوانید.
* سوال اول را میخواهم با توجه به کارنامهای که تاکنون داشتهاید مطرح کنم، به استناد پروژههای قبلی احساس میکنم «تمام رخ» آن ضرب را به نسبت سوژههای امنیتی سابق نداشت. هم در پرداخت جزئیات و هم شیطنتهایی که در ارجاعات آثار قبلی وجود داشت در این سریال نیست. رویکرد ابوالفضل صفری در پرداخت به مسائل امنیتی تغییر کرده است یا ملاحظات دیگری خارج از خواست شما تأثیر داشته که شکل این سریال از آثار قبلی متفاوت است؟
بدون تعارف بله! همه چیز تغییر کرده است. اساساً دوران جدیدی شروع شده است و باید همان جمله کلیشهای معروف را گفت که در خلأ زیست نمیکنید و متناسب با اتمسفر و تغییر شرایط و حتی سفارشی که داده میشود محصول تولید میشود وگرنه من همان هستم و توان و رویکردم و حتی تیم تغییر نکرده است. اما جنس این سریال به دلایل مختلف با کارهای قبلی اختلاف دارد. آنچه که ظهور بیرونی دارد بستهای است که خروجی آن میشود «خانه امن» یا «سرجوخه» و یا «تمام رخ». اما هر یک از اینها در درون ماجرا تنشهای زیادی را تحمل میکند تا به تولید برسد.
نکتهای که گفتید خیلی به چشم اهالی رسانه و روزنامهنگاران دیده میشد که به اصطلاح کارها پیش از این زهر داشت، بسته بندی رسانهای برای آنها دیده شده بود و سراغ مسائلی میرفتیم که در کارهای دیگر دیده نمیشد اما همان اتفاقات به تعبیری دارای انتقاد بود و بحث این بود که باید این مسائل را به گونه دیگری روایت کرد.
* میگوئید انتقاد و من میشنوم دردسر! یعنی همان موضوعات دردسر داشت؟
بله دردسر داشت. شما تا حدی توان دارید، در مصاحبهای پیش از این هم گفتهام شما نمیتوانید همه کارها را مثل «خانه امن» مطرح کنید. کمااینکه خیلی از اتفاقاتی هم که در تلویزیون میدیدید الان نمیبینید، الان اتمسفر این است. «خانه امن» کارکردی با مختصات خودش را داشت، «سرجوخه» همینطور. منتها اگر قرار باشد با همان خط حرکت کنیم «تمام رخ» احتمالاً در قاب تلویزیون جا نشود و در پلتفرمها باشد.
در سریال اخیر یعنی «تمام رخ» حتماً موضوع خانواده و ارتباط با مسائلی از این دست که به یک عارضه یا بحران امنیتی تبدیل میشود مأموریت ماست * یعنی غیر از تحمل شما تحمل تلویزیون هم مطرح است؟
به هر حال من تهیه کننده تلویزیون هستم و سفارشی را که این سازمان میدهد اجرا میکنم و شرایط کار. مثلاً ما یک مساله جدی داریم که این ژانر مختصات خودش را دارد، مواردی که نوعی التهاب دارد، اساساً با کاراکترهایی در کارهای امنیتی مواجه هستید که اینها افراد مساله داری هستند و اگر مساله دار نبودند سوژه اطلاعاتی و امنیتی نمیشدند. همین هم عوارض و تبعاتی دارد که اگر بخواهید تعدیل کنید و یا به چارچوبهای تلویزیون نزدیک کنید سخت و پیچیده میشود. مساله دیگر هم همان است که گفتم دائم نمیتوان یک خط را ادامه داد کاری باید بشود «ترور خاموش»، سریالی هم تبدیل میشود به «خانه امن» و یکی هم «سرجوخه». باید بالانسی بین اینها وجود داشته باشد. ضمن اینکه ما مسائل کشور را هم از حوزههای مختلفی انتخاب میکنیم زمانی از جنس فرقه و التقاط است که میشود «سارق روح». زمانی مواد مخدر و مسائل اجتماعی است مثل «ترور خاموش» و یا آسیبهای اجتماعی و جاسوسی که میشود «سرجوخه». هر یک از اینها کارکردی دارد ولی از منظر بیرونی همه اینها کار امنیتی و پلیسی- جاسوسی دیده میشود که اینطور نیست. در سریال اخیر یعنی «تمام رخ» حتماً موضوع خانواده و ارتباط با مسائلی از این دست که به یک عارضه یا بحران امنیتی تبدیل میشود مأموریت ماست.
* چقدر مضامینی که مد نظر خودتان بود در این سریال بازنمایی شد به ویژه که بخشی از کار به تحریم دارویی در زمان کرونا میپردازد.
ما سریال را درباره کرونا نساختیم. خواستیم بگوییم کشور در این زمان و مقطع دچار کرونا شد و بعد بهره برداری خود را داشته باشیم که بگوییم در زمانی که با کرونا مواجه بودیم تحریمها تنگتر شد؛ این مساله ماست. کرونا صرفاً اتمسفری است که در آن حرفمان را بیان کنیم. حرفمان هم این است که کشور در شرایط تحریمی به دلیل اتفاقات موازی با مشکلات بیشتری مواجه میشود؛ از قبیل مسائل جاسوسی. پس مساله ما اینجا موضوع جاسوسی است نه امنیتی. سریال «خانه امن» از جنس امنیت است و مدل پرداخت دراماتیک آن هم نسبت به کار جاسوسی که در آن باید هوشمند و آرام و تحت پوشش جلو بروید متفاوت است. موضوع امنیت موضوع تروریست است پس حتماً صحنهها شلوغ میشود و باید بزرگتر باشد. شوخی ندارد مساله بمب کف خیابان است.
ما سهگانهای داشتیم که در طراحی آن سه لایه اجتماع را انتخاب کردیم. «تمام رخ»، «سرجوخه» و «مارماهی» که در «سرجوخه» سراغ لایهای از افراد کف خیابانی رفتیم که غلامرضا شخصیت قصه آنها را نمایندگی میکرد؛ افراد سادهای که درگیر میشوند. لایه دوم لایه مردم معمولی و طبقه متوسط است.
ما درباره مردم صحبت میکنیم همانطور که در زندگی عادی با کلت و کلاشنیکف طرف نیستیم. با سینما، تئاتر، فرزند، مهدکودک، گرانی، کمبود دارو و… طرف هستیم و جنس مساله هم ابوعامر و تروریست شرق و غرب نیست * که شاید فرهیختهتر هستند!
و طبقه اجتماعی بهتری دارند که سوژه سریال «تمام رخ» هستند. لایه سوم هم طبقه الیت جامعه هستند. موضوع آن نفوذ در یک سیستم دانشگاهی است که مربوط به سریال «مارماهی» بخش دیگر این سهگانه است و به واسطه همین طبقه، ماجرای نفوذ خیلی پیچیدهتر است و دردسرهایش هم خیلی بیشتر است. این سهگانه بنا به لایههای مختلف با مردم طرف است و اگر غیر این باشد بافت اجتماعی فیلم آسیب میبیند.
ما درباره مردم صحبت میکنیم همانطور که در زندگی عادی با کلت و کلاشنیکف طرف نیستیم. با سینما، تئاتر، فرزند، مهدکودک، گرانی، کمبود دارو و… طرف هستیم و جنس مساله هم ابوعامر و تروریست شرق و غرب نیست. به همین دلیل این تفاوت پیش میآید یعنی «تمام رخ» ظاهراً با کارهای دیگر متفاوت است البته اثرگذاریاش هم بیشتر است ولی به هر حال جامعه هدفی که «خانه امن» را میدید شاید مخاطب «تمام رخ» نباشد.
در عین حال «تمام رخ» خیلی ارتباط عجیبی با مخاطب برقرار کرد. طبق همین نظرسنجیهای موجود در اتمسفر موجود تلویزیون عرض میکنم. تلویزیون دچار یک کاهش مخاطبی در این سالها شده است این واقعیتی است که البته دلایل مختلف دارد و منحصر به تلویزیون هم نیست. در پلتفرمها و دیگر حوزهها هم وجود دارد و همه جا این افت محسوس بوده است، اما در همین شرایط «تمام رخ» مخاطب خیلی جذابی گرفته است. درصد مخاطب را خود مراجع رسمی منتشر میکنند ولی این نشان از همان اقبال عمومی به این سریال است.
* و قصه مورد توجه قرار گرفته است.
بله قصه برای مردم هدفگذاری شده است کمااینکه سرجوخه برای بخش خاص تری از مردم هدفگذاری شده بود و به گنگهایی میپرداخت که درگیر مناسبات فضای مجازی هستند و به اصطلاح آنجا درباره لاتهای مجازی حرف میزدیم.
* این مدل از فضای جاسوسی به نظر شما هنوز مخاطب دارد؟ شاید الان بیشتر درباره سوال مردم درباره شبکه نفوذ در یک دستگاه و نهاد است آیا فیلم و سریالها هم نباید از این کلیشه عبور کنند؟
عبور کردند. گاندو هم همین بود.
* شما نمیخواهید وارد این فضا شوید؟
من سریال ساز هستم. مأموریتی که تلویزیون میبیند یا مسئولیتی که واگذار میکند در این محدوده است. قدر آن را تلویزیون تعیین میکند. مسائل کلانتر وجود دارد اما اینکه میتوان به آنها پرداخت یا نه من تصمیم گیر نیستم. شخص دیگری باید درباره اینها صحبت کند. اساساً انتخاب چنین موضوعاتی کار تیم برنامه ساز نیست. با این حال حتماً سریال «مارماهی» که ادامه سهگانهای است که ساختهام فضای پیچیدهتر و سختتری دارد.
* ولی تصمیم ساخت آن در تلویزیون گرفته شده است؟
در یک مقطعی تصمیم گرفته شد که این سهگانه ساخته شود. فیلمنامه «مارماهی» نوشته شده و میتواند به ساخت برسد. البته مشخص نیست که با تلویزیون به نتیجه برسیم و یا در مدیوم دیگری به تولید برسد.
* از آنجایی که از تصمیمگیری حرف میزنید میخواهم صریحتر از نقش کاراکتری مثل مرتضی اصفهانی بپرسم که در اکثر پروژههای امنیتی به عنوان مشاور یا فیلمنامه نویس حضور دارد. میخواهم بگویم گویا خیلی این تصمیم در قالب تلویزیون اتفاق نمیافتد و حتماً اتاق فکری در خارج از این مدیوم هم وجود دارد که شاید پیشنهاد میدهد و طرحها بررسی میشود.
دقیقاً همینطور است. اتاق فکری خارج از تلویزیون وجود دارد. کمااینکه وقتی شما میخواهید در حوزه محیط زیست فیلم بسازید با محیط زیست در ارتباط هستید وقتی میخواهید درباره بهداشت کار کنید با این حوزه و وقتی میخواهید در حوزه امنیت کار کنید با نهاد امنیتی همکاری دارید چون اینها مسائل امنیتی آنهاست نه تلویزیون. خاصه اینکه ما در ایران هستیم در خارج از ایران تخیل میکنند و هرچه دلشان میخواهد میسازند و میشود امثال سریالهای «هوم لند»، «۲۴» و… اما در ایران نمیتوانید تخیل کنید. برای قصههای غیرتخیلی باید به هزار جا جواب پس بدهید (میخندد) مدل تخیلیاش که دیگر هیچ.
بنابراین حتماً اتاق فکری در بیرون وجود دارد چون مساله کشور است و ما درباره مسائل سیاسی و خطی و ربطی و صحبت نمیکنیم. درباره نکاتی میگوئیم که «مساله» هستند و کشور میتواند از آنها ضربه بخورد. اگر در دل کسی محبتی باشد متوجه این نکته میشود. چندین دانشمند رشد میکنند و به جایی میرسد که یک فرمولی از دل اینها شکل بگیرد و حالا بگذاریم بزنند و بروند. از «سرمایه» کشور حرف میزنیم. همه ارزش «اطلاعات» به همین است. سرمایههای کشور با اطلاعات آن تعریف میشود. یکی از مستندسازان سینمای هالیوود میگفت من بعد از ساخت اثرم متوجه شدم مساله غیراطلاعاتی وجود ندارد. یعنی پیوست هر اتفاقی «اطلاعات» آن است که موقعیت آن پدیده را ارزشمند و تعریف میکند که در اتاق فکر یا پدیدههای مشابه میتوان در نظر گرفت.
اینها هم مرتبط با مسائل کشور است مسائلی که در جاهای مرتبط با آنها در موردشان تصمیمگیری میشود و یا بین دو دستگاه رد و بدل میشود. ما داریم درباره کشور و در ایران حرف میزنیم، جلوتر از اینها مسائل رسانهای است که به ما برمیگردد. یعنی باید مسألهای را که تلویزیون تصمیم گرفته است اجرا کنیم. در تلویزیون مسائل درام و اجرایی بررسی میشود. سوالی هم که درباره مرتضی اصفهانی پرسیدید باید گفت که آقای اصفهانی بیشتر از مشاور ورود نکرده است. تلویزیون تصمیم میگیرد یک سریال این چنینی بسازد و همه مسائل دراماتیک آن به سازمان و شوراهای سازمان و حوزه فیلمسازی برمیگردد. مسائل فنی هم نیاز به مشاور دارد و آقای اصفهانی به دلیل تخصصی که در این حوزه داشته است ارتباط مؤثری بین بحث درام و مباحث فنی ایجاد کرده است تا جزئیات کار درست دربیاید.
* و اینجا نقش او تا فیلمنامه نویسی کار هم پررنگ شده است.
او در فیلمها و آثار دیگر هم نقش فیلمنامه نویس را داشته است. تخصص اصلیاش همین است تواناییهایی دارد که در جامعه نویسندگان سینمایی کمتر سراغ داریم. سکانس تند امنیتی و اطلاعاتی خیلی از دل تخیل درنمیآید و باید اشراف داشته باشید. برخی از سکانسهای خانه امن، سرجوخه، در همین سریال تمام رخ هم وجود داشت. کارمند سفارت آمریکا که با پوشش افسر اطلاعاتی را پلی گراف میکند چنین فرایندی از فیلمنامه نویس در نمیآید و باید شخصی باشد که با چنین فرایندی، جنس سوالاتی که پرسیده میشود و جنس پاسخهایی که داده میشود آشنا باشد چون اینها جزئیات این فیلمهاست.
زمانی یکی از دوستان در تلویزیون میگفت داعش چندان مساله ما نیست. من به او نگاه کردم و برایم شگفتانگیز بود که چطور داعش مساله ما نیست ولی این بنده خدا در تهران نشسته بود آن هم تهران پارک وی و بعد راحت میگفت داعش چندان مساله ما نیست * شما در هر یک از سریالها به نوعی به داعش پرداختهاید اینجا هم خط داستانی اشارهای به داعش دارد.
ما سریال میسازیم و طبیعتاً باید از این امکان حداکثر استفاده را ببریم. یعنی میتوان فقط درامی را تعریف کرد یا خندهای کرد و رد شد و رفت یا میتوان گفت وقتی پولی هزینه میشود و عمری میرود پس بهتر است که حرف به درد بخوری هم از مسائل کشور درون فیلم جانمایی شود. اینجا حوزه ما دارو بود ولی به هر حال ما در ایران زندگی میکنیم ایرانی که در خاورمیانه است و با مسائل کلانی مواجه است. مساله دوم خود نگاه به داعش است. زمانی یکی از دوستان در تلویزیون میگفت داعش چندان مساله ما نیست. من به او نگاه کردم و برایم شگفتانگیز بود که چطور داعش مساله ما نیست ولی این بنده خدا در تهران نشسته بود آن هم تهران پارک وی و بعد راحت میگفت داعش چندان مساله ما نیست و بیشتر دنبال سرگرمی بود میگفت چرا باید سریال اینقدر پیچیده شود.
برای ما اما بیشتر بهره برداری است و میگویم حالا که داریم فیلم و سریال میسازیم حرفها و مسائل اساسی را هم مطرح کنیم. موضوع داعش را به قصه اضافه کردیم ولی درست جای خود است. ما در ایرانی زندگی میکنیم که دور تا دور آن را تروریست گرفته است. یک حلقه از تروریسم داعش است که ما به آن پرداختیم.
* الان سریالی هم در شبکه خانگی درباره داعش وجود دارد و فکر میکنید اینگونه بهتر است که در خلال قصه سراغ آن رفت یا روی داعش باید متمرکز شد؟
طبیعتاً هرکسی با برداشت خودش فیلمی را نگاه میکند و یا میسازد. ما در تمام رخ حرف مهمی داشتیم که زدیم و خوب هم بیان کردیم اینکه اساساً داعش محصول غرب است و ما داریم هزینه آن را میدهیم یعنی ما شهید میدهیم و وقت و انرژی کشور بابت موضوعی که عدهای از آن فاصله میگیرند و ژست دموکراتیک هم دارند، هدر میرود. ما از این منظر به مساله وارد شدیم یعنی همان بخشی که ما را در داخل مساله دار میکند در بیرون مرز هم مساله ایجاد میکند. سریال سقوط یا حتی سریالهای آینده من هم در همین راستاست. فصل دوم سریال خانه امن را که نوشتیم و به نتیجه نرسیده است خط اصلیاش همین «تروریسم در ایران» است. آن زمان این بحث مطرح شد که چگونه به ماجرای «تجهیز تروریستها در ایران» بپردازیم و اینکه چگونه عدهای، تروریستهای مختلف را به سمت ایران سوق میدهند.
من هر بار کاری بسازم سعی میکنم همین هدفم باشد که حرفها و مسائل اصلی کشور را هم مطرح کنم. فیلم پرمخاطب هم بسازیم، تلویزیون هم پیام بازرگانیاش را بفروشد و حرفمان را هم زدهایم.
* بهعنوان سوال پایانی کدام یک از پروژهها زودتر به پیش تولید میرسد.
تصمیمگیری با ما نیست. فصل دوم خانه امن یک سال بیشتر است که به سازمان ارائه شده است. مارماهی هم چند ماهی است که به شوراها مربوطه ارائه شده است.
نظر شما