خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه- سمانه نوری زاده قصری: مسئله عدالت اقتصادی در هر نظام فکری مسئلهای جدی و اساسی است و اهمیت آن بر کسی پوشیده نیست. اقتصاد و عدالت اقتصادی نزد امیرمؤمنان (ع) اگر نگوییم اولویت اول، باید اذعان داشت که جز اولین اولویتهای موردنظر ایشان در آئین زمامداری بود.امام علی (ع) حکومت را برای تحقق عدالت پذیرفته اند و آموزههای فراوانی را در این مورد ارائه نمودند. حضرت در مدت کوتاه حکومت خود قصد داشتند تا با برپایی عدالت اقتصادی همه ی مردم در یک سطح زندگی کنند و در رفاه عمومی به سر ببرند. تحقق عدالت اقتصادی نیز مانند دیگر مقولههای اساسی نیازمند بسترها و زمینههای مناسب میباشد و گاهی نیز با موانعی مواجه میشود.
آنچه در ادامه میخوانید گفتگوی مهر با ایرج توتونچیان استاد اقتصاد و بانکداری اسلامی در این خصوص است:
ایرج توتونچیان استاد اقتصاد و بانکداری اسلامی در گفتوگو با خبرنگار مهر گفت: منبع اصلی اندیشههای اقتصادی امام علی (ع)، نهجالبلاغه و منابع دیگری مانند غررالحکم و دررالکم آمدی، اصول کافی و غیره است که در آن با استناد بر خطبهها، نامهها، کلمات قصار و همچنین سیره اقتصادی آن حضرت وجود دارد.اندیشههای اقتصادی امام علی (ع) برگرفته از قرآن، کتاب مقدس مسلمانان و سنت پیامبر اسلام (ص) است و به عنوان الگویی برای جوامع و حکومتهای اسلامی است.
توتونچیان در خصوص عدالت اقتصادی در منظر امامعلی (ع) گفت: حضرت امیر بهدلیل اجرای عدالت شهید شدند. اگر واقعنگر باشیم مردم رویهمرفته عدالت را دوست ندارند و همواره دوست دارند در قسمتی که موردتأیید جامعه است و دیگران آنها را تأیید میکنند، قرار بگیرند؛ اما حضرت علی (ع) ایستادگی کردند و دلایل متقنی وجود دارد که ایشان حتی حاضر نشدند به برادرشان عقیل هم کمک خارج از چارچوب کنند؛ بنابراین عدالت تعریف مفصلی دارد.
استاد اقتصاد اسلامی ادامه داد: ایشان حتی نسبت به افرادی که در نزدیکی زندگی ایشان بودند به هیچ وجه به معنای امروزی پارتی بازی نمیکردند در عین حال که عطوفت و مهربانی داشته و اطرافیان را دوست دارند ولی حاضر نیستند برخلاف نیاتی که خداوند برای مسلمانها تعیین کرده است عمل کنند.
وی مهمترین اصول تفکرات اقتصادی امامعلی (ع) را برشمرد و گفت: میتوان در ۶ اصل، اول رعایت عدالت در تمام شئون اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، دوم فقرزدایی در جامعه اسلامی، سوم سیاستهای مالی، چهارم مقابله با مفاسد اقتصادی، پنجم سیاست اقتصادی دولت اسلامی، ششم رعایت انصاف و سادهزیستی در زندگی فردی و اجتماعی اصول عدالت اقتصادی علوی را دستهبندی کرد.
توتونچیان افزود: رعایت اصول، نویدبخش یک جامعه اسلامی مطابق با دیدگاههای امامعلی (ع) در نهجالبلاغه است؛ جامعهای که در آن حقوق افراد مطابق با استحقاق آنها تأمین شود، فقر و تکاثر ثروت و مفاسد اقتصادی در جامعه وجود نداشته باشد و همه مردم دارای یک زندگی سعادتمند در دنیا و آخرت باشند.
این استاد اقتصاد اسلامی بیان کرد: یکی از پرسشهای پایدار و درعینحال پیچیده در تاریخ تفکر سیاسی بشر، پرسش عدالت است؛ بهنحویکه همه فعالان سیاسی در آن به بحث پرداختهاند. اما اینکه عدالت یا امر عادلانه چیست و یا به چه نوع تصمیمی، تصمیم عادلانه اطلاق میشود، همواره با پاسخهای متفاوتی همراه شده است. درعینحال، عدالت بهعنوان مقولهای فراتاریخی، مسئله پایای ادیان الهی و بهویژه اندیشه اسلامی نیز است.
حقوق افراد مطابق با واقعیتها و پتانسیلهایی که دارند توزیع شود
وی با اشاره به شیوه عدالت ورزی حضرت علی (ع) گفت: اگر به دنبال پیاده کردن عدالت هستید باید بپذیرید عدالت یک امر نسبی است. چند خاصیت دارد مانند قلب که خون را به تمام اجزای بدن حتی کوچکترین عضو بدن میرساند عدالت هم همینطور است. دومین مورد عدالت را به صورت متعددی تعریف میکند یعنی انسان میتواند در مورد خودش قضاوت کند و بگوید این درست و غلط است یعنی هر کس خودش را عادل بداند. سومین مشخصه این است که مسئله به صورتی مطرح شود که حقوق افراد مطابق با واقعیتها و پتانسیلهایی که دارند توزیع شود. همه خودشان را ذیحق میدانند و به هیچ وجه راضی نیستند کما اینکه خلفای راشدین هم همین مسئله را داشتند و حاضر نبودند که با این رفتار عمل کنند مثلاً نگاه کنید وقتی مالک اشتر را حضرت امیر برای اجرای عدالت و حکومت به مصر میفرستند در کتابهای مختلف مرتب تاکید میکنند که مبادا به مردم سخت بگیری مبادا به غیر از عدالت عمل کنید.
این استاد اقتصاد اسلامی ادامه داد: عامل سوم این است که میبینید که در یک کفه ترازو اگر خود افراد باشند و با دیگران مقایسهای انجام شود باعث شکاف میشود چرا که دیگران حاضر به مقایسه نیستند چرا که افراد میخواهند خودشان ذیحق بوده و به سمت کفه ترازو تمایل داشته باشند. بنابراین هر کسی عدالت را از چشمان خودش میبینند در حالی که چنین نیست. این امر مطلب ساده و روشنی نیست چرا که هر فردی میخواهد بگوید خودش بهتر از دیگران است و قابلیتهای بیشتری دارد.
عدالت در اندیشه اسلامی یکی از پر مناقشه ترین مفاهیم دینی است
وی افزود: در اندیشه اسلامی عدالت به خودی خود از چنان اهمیتی برخوردار است که در قرآن کریم و نیز در سنت در باب آن بحثهای فراوانی وارد شده و به دنبال آن به عنوان یکی از پر مناقشه ترین مفاهیم دینی همواره مورد واکاوی اندیشمندان مسلمان، اعم از فیلسوف و متکلم و فقیه، بوده است.
توتونچیان با تاکید بر اینکه حضرت امیر یک فرد عادی نبودند، افزود: حضرت امیر در روایتی دارد «کلم الناس بقدر عقولهم؛ با مردم به مقدار فهمشان تکلم کنید» آن کسی که ریاست اداره کشور را به عهده دارد خودش را باید همردیف دیگران بداند. تنها امام معصومی است که در طول تاریخ اسلام در رأس قدرت سیاسی قرار گرفته و جامعه اسلامی را با همه حوادث سیاسی پیچیده و شکافهای گسترده آن، رهبری کرده است. امیر المومنین بوده و لذا شناخت مبانی و اصول عزل و نصب کارگزاران در اندیشه امام علی (ع) است.
زمانی که عدالت پیاده بشود فقر کم میشود
این استاد اقتصاد افزود: اگر عدالت به معنای وسیع آن را مترادف با «مراعات حقوق» بدانیم و از سخنان حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) برای ضعیفان و محرومان و فقیران جامعه، حق اقتصادی برای تأمین حداقل نیازهای اقتصادیشان و برای عموم مردم تأمین رفاه نسبی را استفاده کنیم، میتوانیم توزیع عادلانه درآمد، تأمین رفاه نسبی و رفع فقر در جامعه اسلامی را از مصادیق عدالت اقتصادی معرفی نمائیم.امروزه عدالت اقتصادی با مفهوم توزیع درآمد گره خورده است، زیرا توزیع درآمد مهمترین راه تأمین و مراعات حقوق اقتصادی است.
وی ادامه داد: عدالت امری بسیار پیچیده است پا روی حق دیگری گذاشتن نوعی بی عدالتی و ظلم محسوب میشود که حضرت امیر (ع) میفرمایند: «زمانی که عدالت پیاده بشود فقر کم میشود این معیاری است که ایشان دادهاند. ایشان در حقیقت گفتند که هر چقدر ظلم بیشتر شود فقر بیشتر میشود. ما به راحتی توان درک و فهم کلمات و گفتههای حضرت را نداریم. اینکه حضرت امیر برای چه نیمه شب کنار چاه میروند و در چاه ناله میکنند که من از دست این مردم خسته شدهام ببینید اینها نشان دهنده مشکل بودن مسئولیتی است که بر عهده زمام داران نهاده شده است. هر کسی را که ببینیم میگوید ما دنبال عدالت هستیم ولی وقتی پرسیده میشود که منظور از عدالت و مصادیقش چیست؟ حتی یک مورد را نمیتوانند نام ببرند.
توتونچیان در پایان گفت: بنابراین میخواهم بگویم که اگر یک زمانی کسی ادعا میکند که میتواند عدالت را بر اساس نهجالبلاغه پیاده میکند در آن صورت است که باید قدمهایی که برداشته است را اصلاح کند حتی در همین نهجالبلاغه وجود دارد حتی اگر به ضرر خود انسان تمام بشود باید عدالت را پیاده کند نه اینکه به دلیل اینکه مثلاً به نفع خودش بوده است یا به نفع قبیله و همراهان او بوده است از اجرای عدالت صرف نظر کند.
نظر شما