به گزارش خبرگزاری مهر، گفتوگو درباره کتاب «محض اطلاع» با حضور غلامعلی حدادعادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادبیاتفارسی و محبوبه جودکی، پژوهشگر تاریخ معاصر سهشنبه (۱۸ بهمن ۱۴۰۱) در سرای کتاب خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.
در این نشست غلامعلی حدادعادل گفت: کتاب «محض اطلاع» تحلیل محتوایی جلد هفتم یادداشتهای اسدالله علم، درباره پهلوی دوم است. یکی از اتفاقاتی که در زمینه تاریخنگاری پس از انقلاب اسلامی روی داد، ظهور و رشد خاطرهنگاری رجال سیاسی است. بخشی از رجال سیاسی پهلوی خاطرات خود را پس از سقوط رژیم نوشتند و برخی دیگر مانند اسدالله علم یادداشتهایی از دیدار با شاه و وضعیت کشور را در همان زمان ثبت و در خارج از ایران نگهداری کرد. علم به دخترش وصیت میکند که این یادداشتها را پس از مرگ شاه منتشر کند.
وی افزود: من به جوانان توصیه میکنم یادداشتهای علم را بخوانند. چون این یادداشتها راوی وضعیت حکومت پهلوی از زبان یکی از رجال سیاسی نزدیک به دربار است. به نظرم هیچ کدام از خاطرات رجال سیاسی به اندازه یادداشتهای علم مفید و مستند به اسناد و مدارک نیست. اهل تحقیق، تاریخنگاران و دانشجویان میتوانند با دستمایه قرار دادن این یادداشتها دهها کتاب و پایاننامه تألیف کنند.
رئیس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی عنوان کرد: در کتاب «محض اطلاع» با تحلیل و بررسی یادداشتهای علم خواستم یک پرده از فساد پهلوی را نشان دهم و در تابلو دیگر که به خاطرات سه چهره انقلابی پرداختم از فداکاریهایی بگویم که جوانان این کشور انجام دادند تا انقلاب اسلامی را حفظ کنند.
حداد عادل همچنین گفت: در بررسی و تحلیل یادداشتهای علم بر این هدف بودم که چهره پهلوی را به روایت یکی از چهرههای مطرح آن نشان دهم تا جوانان این کشور بدانند چرا انقلاب ۱۳۵۷ روی داد؟ آنچه در یادداشتهای علم از وضعیت دوره پهلوی ارائه شده از زبان یکی از کارگزاران است که دشمنی با شاه ندارد و شاهد نزدیک اغلب رویدادها و روابط شاه حتی در جنبههای خصوصی زندگی اوست.
وی ادامه داد: علم در یادداشتهایش از بعضی تفریحات خاص خودش و شاه با عنوان «گردش» یاد کرده است، گردشی که در آن پای یک زن در میان است؛ به طوری که در جلد هفتم یادداشتهای علم که طی ۲۱ ماه تألیف شده است، معشوقه انگلیسی علم ۱۷ بار به ایران آمده است. از آن طرف شاه نیز در گردش خود در متن کتاب ۷۰ بار با معشوقههای خودش ملاقات کرده است. به شکلی که وقتی رزمایشی در حال انجام است و ژنرالها، رجال سیاسی و مقامات منتظر آمدن شاه برای شروع رزمایش هستند، او مشغول گردش است. در حالی که در گوشه دیگری از همین کشور در زندانها از جمله کمیته ضد خرابکاری جوانان زیادی به دلیل مخالفت با سیاستهای شاه در حال شکنجه بودند. به همین دلیل در کتاب فصلی به نام «آلودگیهای اخلاقی شاه و علم» آوردم.
رئیس اسبق مجلس شورای اسلامی گفت: موضوع دیگری که میتوان به آن اشاره کرد، بحث آزادی است که در فصلی به نام «آزادی و استبداد در دوران حکومت شاه» به آن اشاره شده است. در این فصل خواننده با مطالعه یادداشتهای علم به وضوح درمییابد که در همه مسائل مهم سیاسی، نظامی، اقتصادی، فرهنگی، آموزشی و دانشگاهی فقط و فقط شاه تصمیم میگیرد و هیچ کس جرأت چون و چرا نداشته است. درباره وضعیت آزادی در ایران دوره محمدرضا شاه خوب است به ماجرای فوت عباس مسعودی اشاره کنم. من از شش سالگی با روزنامه اطلاعات آشنا هستم. پدرم به روزنامه اطلاعات علاقه داشت و این روزنامه را میگرفت و من هم آن را مطالعه میکردم. آنقدر با علاقه روزنامه را ورق میزدم که هنوز پس از سالها در ذهنم هست که مثلاً فلان موضوع با چه تیتری در کدام ستون و در چه سالی به چاپ رسیده است.
وی ادامه داد: عباس مسعودی روزنامه اطلاعات را از دوره رضاشاه راه انداخت و در دوره محمدرضا شاه نیز ادامه پیدا کرد. به دلیل سرسپردگی مسعودی به حکومت پهلوی هیچ انتقادی از وضعیت حکومت و اداره کشور در روزنامه منتشر نمیشد. به پاس این وفاداری، مسعودی به عنوان سناتور انتخاب شد. در تمام این مدت روزنامه اطلاعات به عنوان یک روزنامه درباری به شمار میآمد. در اواخر عمر مسعودی، زمانی که پسرش بخش عمده کار اداره روزنامه را به عهده گرفت، مطلبی درباره نقد سازمان تاکسیرانی در روزنامه اطلاعات چاپ شد.
رئیس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی گفت: وقتی شاه این مطلب را در روزنامه خواند، از این انتقاد عصبانی شد و از علم خواست که نام سناتور مسعودی از فهرست دیدارهای شاه با سناتورها حذف شود. وقتی مسعودی از این تصمیم شاه اطلاع پیدا کرد، نامهای به علم نوشت و از او خواست که این خطای سهوی نادیده گرفته شود و شاه او را ببخشد. اما شاه اعتنایی به نامه نکرد. بعد از مدتی عباس مسعودی درگذشت. علم وقتی خواست به مسجد سپهسالار برای شرکت در مراسم فوت مسعودی برود به شاه گفت: مسعودی به دلیل خط خوردن از فهرست دیدارهای سناتورها با شاه دق کرد و مرد. بعدها دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی نیز در مطلبی که به مناسبت درگذشت عباس مسعودی نوشته بود به این موضوع و دق کردن بنیانگذار روزنامه اطلاعات اشاره کرد.
نظر شما