به گزارش خبرنگار مهر کئون لی اقتصاددان کرهای و محقق برجسته حوزه جهش اقتصادی، پس از گذشت حدود ۳۰ سال از انتشار اولین کتابش در مورد چین (با عنوان شرکتها و دولت چین در گذار، ۱۹۹۱) دومین کتاب خود را با عنوان" خیزش فناورانه و جهش اقتصادی چین؛ رویکرد شومپیتری" در این مورد منتشر کرده است. کتاب اول به نوعی بسط رساله دکتری وی در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی بود و در آن کتاب اصلاح نظام اقتصادی چین در دهه ۱۹۸۰ تحت حکومت دنگ شیائوپینگ را بررسی کرده بود. اما در کتاب جدید به بررسی یکی از موضوعات جدید و مهم چین، یعنی نوآوری فناورانه، پرداخته که به مثابه یکی از مهمترین عوامل در رشد اقتصادی فعلی و آتی آن در نظر گرفته میشود.
چین پس از رشد اقتصادی معجزهآسایی که مفهومی به نام اجماع پکن محرک آن بود، اکنون با رکود مواجه شده است. در حال حاضر توجه جهانی به مسئله تله درآمد متوسط، یعنی وضعیتی که در آن رشد اقتصادی با رسیدن کشوری به مرحله درآمد متوسط کاهش مییابد، معطوف شده است. بسیاری از کشورها از جمله تایلند، ترکیه و برزیل در این تله گرفتار شدهاند. یکی از دلایل این تله که در ادبیات مربوطه شناسایی شده دشواری ایجاد قابلیتهای نوآوری است. قابلیتهای نوآوری، ارتقا صنایع با درآمد پایین به صنایع با ارزش افزوده بالا را امکانپذیر میسازد. دیدگاه غالب این است که حکومت استبدادی قابلیت ترکیب با نوآوری را ندارند. در کتاب این مسئله جالب در بستر چین بررسی شده است. در این کتاب نحوة گذار چین از محصولات کاربر به محصولات فناوری محور و استقبال از نوآوری در عین باقیماندن تحت حکومت کمونیستی بررسی شده است. به علاوه در مورد محدودیتها و چشماندازهای آتی چین، بهویژه پس از آغاز «جنگ سرد» جدید میان چین و آمریکا که نشانه آن جنگ تعرفههاست که دولت ترامپ آغازگر آن بود، هم بحث شده است. سپس به این بحث میپردازد که آیا چین در دام دیگری به نام «تله توسیدید»، یا درگیری میان قدرت مسلط کنونی و قدرتی نوظهور، گرفتار میشود یا خیر و آیا این کشور به دلیل خطمشی آمریکا مبنی بر محدودسازی رشد چین با رکود اقتصادی دیگری مواجه خواهد شد یا خیر.
این کتاب حول سه اصطلاح کلیدی؛ یعنی اجماع پکن، تله درآمد متوسط و تله توسیدید شکل گرفته است و نویسنده رویکرد شومپیتری را در مورد این مفاهیم بهکار گرفته است. شومپیتر از اقتصاددانانی بود که نوآوری فناورانه و کسبوکارهای بزرگ را به عنوان عوامل اساسی تعیینکننده رشد اقتصادی بلندمدت مطرح ساخت. به علاوه این عوامل از مهمترین عواملی به شمار میروند که به ترتیب بر تغییرات اقتصادی جاری و آتی چین تأثیر میگذارند. بدین ترتیب یکی از ویژگیهای منحصربهفرد کتاب این است که تحلیل شومپیتری اقتصاد چین در سطوح متعددی؛ یعنی سطوح بنگاه، بخش و کلان، صورت گرفته است. ویژگی دیگر کتاب این است که در آن تحلیلی تطبیقی ارائه شده و در این تحلیل چین از دیدگاه فردی کرهای، بر مبنای تجربهای مشابه از رشد تحت حکومت استبدادی توسعهگرا، بررسی شده است.
اقتصاد چین در کتاب خیزش فناورانه و جهش اقتصادی چین از منظر «جهش اقتصادی» بررسی میشود. جهش اقتصادی به معنای از بین بردن شکاف میان اقتصاد کشورهای عقبتر، مانند چین، و کشورهای پیشگامی، مانند آمریکاست. جهش با یادگیری و تقلید از یکی از کشورهای پیشگام آغاز میشود ولی انتخاب مسیری متفاوت لازمه به پایان بردن این مسابقه با موفقیت است. این اقدام پرش نامیده میشود و حاکی از آن است که کشور عقبتر کاری متفاوت از کشور پیشگام انجام میدهد و غالباً در انجام این کار از کشور پیشگام جلوتر است. پرش فناورانه ممکن است به جهش فناورانه منجر شود که به معنای کاهش شکاف فناورانه و سرانجام جهش اقتصادی در استانداردهای زندگی (درآمد سرانه) و اندازه اقتصادی (تولید ناخالص داخلی) است. این پیوند میان پرش فناورانه و جهش فناورانه با جهش اقتصادی دقیقاً با پیوندی مشابه از اجماع پکن برای گریز (یا عدم گریز) از تلههای درآمد متوسط و توسیدید متناظر است. یکی از نتیجهگیریهای حاصل از کتاب این است که ظهور موفقیتآمیز چین به عنوان قدرت صنعتی جهانی به دلیل استراتژی پرش فناورانه این کشور است که آن را قادر ساخته است که از تله درآمد متوسط عبور کند و احیاناً تله توسیدید را هم با سرعتی کمتر پشت سر بگذارد.
کتاب خیزش فناورانه و جهش اقتصادی چین در سال ۲۰۲۱ توسط انتشارات دانشگاه آکسفورد انتشار یافته و در سال ۱۴۰۱ با ترجمه روحاله کهنهوش نژاد توسط انتشارات مرکز پژوهشهای توسعه و آینده نگری سازمان برنامه و بودجه کشور چاپ شده است.
نظر شما