به گزارش خبرنگار مهر، نمایشنامه "امپراتور و آنجلو" نوشته یعقوب آقاخانی از هفت قسمت مرتبط به هم تشکیل شده و به سرگذشت زنی ایرانی الاصل مقیم عراق و مردی آفریقایی میپردازد که در مدرسه زبان انگلیسی میآموزند. آنها در زمان تعطیلی کلاسها شش ملاقات با هم دارند و با اینکه زبان یکدیگر را نمیفهمند، با حرکت و گاه در سکوت با هم ارتباط برقرار میکنند.
شیرین بینا و بهرام ابراهیمی دو بازیگر این نمایش در حال آماده شدن برای تمرینات هستند که وارد سالن میشویم و مورد استقبال دژاکام قرار میگیریم. وسط سالن نیمکتی چوبی گذاشته شده که به نوعی تداعیکننده پارک یا محلی است که انسان می تواند آنجا استراحت کند. سمت دیگر سالن تینو صالحی دستیار کارگردان و ابوذر ساعدی مدیر صحنه نمایش حضور دارند که به همراه ضبط صوت موسیقی مد نظر نمایش را پخش می کنند.
دژاکام از بینا می خواهد با کاغذ آدمک هایی را که از قبل تعیین شده بسازد و بینا با یک قیچی شروع به بریدن کاغذها می کند و آدمک هایی می سازد که گویی دست یکدیگر را گرفته و با هم دوست یا اعضا یک خانواده اند. بعد از این کار هر دو بازیگر به سمت قسمت انتهائی سالن می روند که در آن یک فرورفتگی وجود دارد و هر دو در آن از نگاه ما پنهان می شوند.
امیر دژاکام کارگردان و شیرین بینا بازیگر "امپراتور و آنجلو"
کارگردان با گفتن جملاتی انگلیسی با این معنی که زمان استراحت است نمایش را شروع می کند و در این هنگام ابراهیمی از در فرضی وارد می شود. دست به کمر دارد و گویی از زخم یا جراحتی رنج می برد که حتی امکان نشستن یا راه رفتن مناسب را به وی نمی دهد. کوله ای بر دوش و کتابی زیر بغل دارد. با ناراحتی کتاب را به گوشه ای پرت می کند و دراز می کشد. اما باز هم نمیتواند در جای خود ثابت بماند. کنار نیمکت چمباتمه می زند و در این حین است که زن با کتابی در دست وارد می شود.
بینا که نقش زنی ایرانی مقیم عراق را بازی می کند، با نگاههایی متعجب به مرد به سمت کتاب می رود و آن را از روی زمین برمی دارد که این باعث واکنش مرد می شود. زن: چی شده؟ (متوجه خون روی لباس مرد میشود). خون؟ دیدم تو کلاس به خودت میپیچیدی. الان میرم و برمی گردم. (زن به سوی در فرضی میرود و با وسایل پانسمان بازمیگردد. ناگهان صدایی در سالن از پایان زمان استراحت خبر میدهد. زن کتاب خود را با کتاب مرد عوض میکند.)
دژاکام از پایان قسمت اول نمایش خبر می دهد و با کلام خود نور فرضی سالن را می گیرد. بعد از دقایقی قسمت دوم آغاز می شود و کارگردان با کلماتی انگلیسی زمان استراحت را اعلام می کند. کیف مرد روی نیمکت است و او میخواهد سیگارش را روشن کند. زن وارد میشود و مرد با دیدن او سیگارش را خاموش میکند. هر دو از دیدن هم خوشحال میشوند و مرد به انگلیسی تشکر و به کتاب خود که در دست زن است اشاره میکند. هر دو به آسمان و پرندههای فرضی نگاه میکنند.
زن در لحظات باقیمانده از زمان استراحت به دلیل مسلط نبودن به زبان انگلیسی، سعی میکند واژه "امپراتور" را با ادا و حرکت به مرد بفهماند که در نهایت با کشیدن تاجی روی نیمکت و بر سر گذاشتن آن، منظور خود را منتقل میکند و در عین ناباوری مرد، وی را امپراتور می نامد. مرد با هیجان نام زن را می پرسد ...
کارگردان در این لحظه در مورد قسمت سوم نمایش توضیحاتی می دهد و میگوید: "این قسمت "روزی روزگاری سینما" نام دارد و در آن سکانسهایی از فیلمهای "حدس بزن چه کسی برای شام میآید"، "رانندگی برای خانم دیزی"، "کازابلانکا" و "کاندیدای منچوری" با ویدئوپروجکشن پخش میشود. چیدمان این سکانسها سرگذشت این دو نفر و نیاز زن به عشق و عدالتخواهی مرد را نشان میدهد."
وی انتخاب موسیقی نمایش را برگرفته از موسیقی فیلمهایی که از نظر محتوی به داستان نمایش نزدیک هستند، اعلام میکند و در مورد ایده نمایش میگوید: "با ایوب آقاخانی در مورد اینکه اگر دو آدم در یک موقعیت قرار بگیرند که زبان هم را بلد نباشند چه اتفاقی میافتد، صحبت میکردیم. آقاخانی این متن را در خصوص این موضوع نوشت که مورد پسند من هم قرار گرفت."
دژاکام وجود جملات انگلیسی در کار را مانع درک مخاطب از داستان نمایش نمیداند و یادآوری میکند: "فکر می کنم امکانات دیگری غیر از زبان که موقعیت ها را بیان می کند وجود دارد. در موقعیتهای مختلف زن نمایش چون ایرانی است از کلمات فارسی و عربی استفاده می کند که خود به نوعی ترجمان جملات را انجام می دهد. شاید نمایش به این اشاره دارد که همدلی از همزبانی بهتر است."
دژاکام که با نمایش "امپراتور و آنجلو" متقاضی حضور در بخش مسابقه بین الملل بیست و ششمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر است، این دوره جشنواره را مثبت ارزیابی می کند و استفاده از فضاهای مختلف نظیر فرهنگسراها و سالن های مختلف را عاملی می داند که در ایام جشنواره حال و هوای تئاتری به شهر تهران می دهد.
طبق برنامه اعلام شده از طرف شورای انتخاب آثار مجموعه تئاتر شهر، قرار است نمایش "سه گانه میتراس" به کارگردانی امیر دژاکام در سالن قشقایی اجرای عمومی داشته باشد، ولی به خاطر تعمیرات و بازسازی تئاتر شهر این امر به تعویق افتاده است.
بینا و بهرام ابراهیمی بازیگران "امپراتور و آنجلو"
دژاکام در این باره یادآور میشود: "قرار بود بعد از عید فطر اجرای ما شروع شود و مدیریت تئاتر شهر به ما اعلام کرد به دلیل بازسازی مجموعه تأخیری حدوداً دو ماهه در اجرا وجود خواهد داشت. در حال حاضر با اینکه نمایش را نسبتاً آماده کردم، تمرینات را تعطیل کرده ام و در حال تمرین نمایش "امپراتور و آنجلو" هستم. البته بازیگران نمایش "سه گانه میتراس" با لطفی که به من داشتند همگی اعلام آمادگی کرده اند که با وجود تأخیر در اجرای نمایش با من همکاری کنند."
شیرین بینا یکی از دو بازیگر نمایش "امپراتور و آنجلو" که بعد از وقفه ای دو ساله به صحنه تئاتر بازگشته دلیل حضور نداشتن در صحنه تئاتر را نبود پیشنهادی جدی در این زمینه عنوان می کند و می گوید: "دو سال پیش در نمایش "پرده خوانی افلاک" به کارگردانی حسین سرچاهی بازی می کردم و بعد از آن مشغول کار تلویزیونی بودم. وقتی آقای دژاکام به من پیشنهاد بازی دادند چون کارشان را دوست دارم و متن نمایش هم دوست داشتنی است بلافاصله قبول کردم."
وی در خصوص نقش خود یادآور میشود: "در بیشتر اوقات نقاط مجهولی که برایم وجود دارد را با کارگردان نمایش در میان می گذارم و با اینکه پیشنهادات وی در بعضی اوقات با احساسات من فرق دارد ولی در طی تمرینات به یک نقطه واحد با هم می رسیم. " نمایش "امپراتور و آنجلو" علاوه بر بخش مسابقه بین الملل جشنواره تئاتر فجر، متقاضی اجرای عمومی در مجموعه تئاتر شهر نیز هست.
نظر شما