۹ آبان ۱۳۸۶، ۸:۱۱

آب به آسیاب دشمن نریزیم؛ در حاشیه جوسازی‌های فرهنگی

آب به آسیاب دشمن نریزیم؛ در حاشیه جوسازی‌های فرهنگی

شیوه انتخابی ما برای مقابله با آثار ضد فرهنگ کشورمان تا به امروز بیش از آنکه به ضرر این آثار تمام شود، به سود آنها بوده است. زمانش فرا رسیده با شیوه جهانی وارد رابطه با جهان اطراف خود شویم.

به گزارش خبرنگار مهر، روزگاری بود به کار بردن برخی عناوین و نسبت دادن آنها به آثار فرهنگی هنری به نوعی قبح خاص خود را داشت. عناوینی چون ضد ایرانی، ضد فرهنگ، ضد اسلام، ضد تروریست و ضد ...  به گفته دیگر، این حیطه حرمت و وجهه ای داشت که به کار بردن عنوانی که دال بر خدشه دار شدن این حیطه بود، خود نوعی بی حرمتی محسوب می شد. اما چندی است که شعارها در صدر قرار گرفته و مرگ باد و زنده باد مجددا وارد ادبیات روزمره مردم شده است.

این روزها اطلاق چنین عناوینی به آثار فرهنگی و هنری به قدری سهل الوصول و باری به هر جهت شده که تنها در حد شعارهای تکراری باقی می ماند. شعارهایی که به خاطر یک طرفه بودن آنها به نوعی بازی آشنا بدل شده که برخلاف آنچه طراحان آن انتظار دارند، نه تنها وجهه این آثار را در جهان مخدوش نمی کند، بلکه بدل به تبلیغ گسترده آنها در سراسر جهان می شود و حتی امکان دیده شدن بهتر این آثار را در جهان و حتی کشور خودمان فراهم می کند.

 "300"

ممکن است فیلم معروف "300" را دیده باشید. نسخه بی کیفیتی که چهار گوشه ایران را طی کرد و همه با ولع در تلاش برای دیدن آن بودند. کار به جایی رسید که حتی صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران بخشهای کوتاهی از فیلم را دوبله کرد تا در برنامه ای به تحریف تاریخی فیلم و کاستیهای آن پرداخته شود. بازار برگزاری نشستهای نقد و بررسی و اظهار نظرهای مقامات فرهنگی، هنری، سیاسی و ... درباره این فیلم هم به شدت گرم شد.

در کشورهای مختلف هم حاشیه پررنگ ساخته شده در اطراف این فیلم باعث شد بهتر دیده شود و به دنبال جریان سازیها مورد توجه همگان قرار بگیرد. همه این اتفاقات از کجا نشئت گرفت؟ از جایی که فیلم با اتهام ضد ایرانی بودن، توهین به ملیت ایرانی، تحریف تاریخ ایران و مخدوش کردن چهره ایرانی مورد هجوم قرار گرفت و به این وجه آن دامن زده شد.

نه اینکه "300" این گونه نباشد که در رد تحریفهای تاریخی فیلم بسیار گفتیم و شنیدیم. اما مسئله این است که مجرای مناسب و راهکار کاربردی برای مطرح کردن اعتراض را آنچنان که باید می بود پیدا نکردیم و نتیجه هم این شد که ناخواسته برای فیلم "300" تبلیغ کردیم تا همه برای تماشای آن سر و دست بشکنند.

نکته مهم دیگر در خصوص جوسازی و به گفته بهتر جوگیری تاریخی ملت ماست که همیشه در عملکردهایمان مشمول افراط و تفریط هستیم. در هیاهوی راه افتاده پیرامون "300" متأسفانه این نکته را فراموش کردیم که این فقط یک فیلم است نه حتی دو فیلم یا چیزی فراتر. یک فیلم که با نگاهی تخیلی و مغرضانه چهره مخدوشی از ایران و ایرانی ترسیم کرد. آثاری که قبلاً هم سابقه داشته و "بدون دخترم هرگز" نمونه آن است که بخش هایی از آن در تلویزیون خودمان پخش شد و خود فیلم به خوبی گویای نگاه غرض ورزانه حاکم بر آن بود.

"300" فیلمی بود که به شهادت بسیاری از منتقدان و مورخان خارجی و حتی سینماگران دارای هیچ کدام از گزینه های ماندگاری در سینمای ایران نبود و می شد آن را تا این حد برجسته و بزرگ نکرد که بدل به تبلیغ گسترده فیلم شود. تبلیغاتی که هر چند وجهه منفی دارد ولی به هر حال مخاطب را برای دیدن فیلمی ترغیب می کند که شاید در شرایط عادی این چنین دیده نشود.

ماجرای فیلم "300" تمام نشده، انیمیشن "پرسپولیس" در چنین مسیری قرار گرفت و بدون صرف کوچکترین هزینه ای دنیا به کام مرجانه ساتراپی و ونسان پارانو، سازندگان این انیمیشن شد. انیمیشن "پرسپولیس" تجربه و خاطره های پراکنده ساتراپی از زندگی در ایران بود که با دراماتیزه شدن از نقطه نظر او شرایط قبل و پس از انقلاب را در ایران محور قرار داده بود.

هر چند این فیلم به شهادت کسانی که دیده اند، دیدگاه منصفانه ای نسبت به ترسیم فضا و موقعیت ایران نداشته ولی به هر حال ذهنیت این فیلمساز از تجربه زندگی در ایران است، نه همه آنچه درباره ایران می شود گفت و دید و شنید و نه ... بلکه فقط یک فیلم انیمیشن.

موج سازی علیه "پرسپولیس" دامنه های گسترده تری پیدا کرد و نه تنها موجب دست به دست شدن سی دی های قاچاق فیلم در کشور خودمان شد بلکه به بهتر دیده شدن آن در مجامع معتبر جهانی کمک کرد. جایزه محبوبترین فیلم خارجی به انتخاب تماشاگران جشنواره بین‌المللی فیلم ونکوور، فیلم اختتامیه چهل و پنجمین جشنواره فیلم نیویورک، انتخاب به عنوان نماینده فرانسه در بخش بهترین فیلم غیرانگلیسی‌زبان هشتادمین دوره اسکار و شرکت در جشنواره های معتبر جهانی برخی از موفقیتهایی هستند که نصیب "پرسپولیس" شد آن هم به یمن جو سازی که ما به راه انداختیم.

همانطور که اخیراً مرجانه ساتراپی در یک گفتگوی رسانه ای از همین نکته یاد کرده و تبلیغات ایران علیه فیلم را به نفع کار و مورد توجه قرار گرفتن آن دانسته است! کنار گذاشته شدن فیلم از جشنواره فیلم بانکوک شاید تنها عایدی به ظاهر مثبتی بود که نصیب سازندگان این موج شد.

"پرسپولیس"

بحث بر سر سکوت و اعتراض نکردن نیست، نکته در شیوه رویکرد ما در برخورد با چنین جریانهایی است. وقتی می بینیم روش و راهکار انتخابی ما در موارد مشابه جوابی درخور نگرفته بلکه نتیجه عکس داده، چه خوب است این شیوه را ارزیابی و به نوعی آسیب شناسی کنیم تا ناآگاهانه آب به آسیاب دشمن نریخته باشیم.

این روزها عناوینی چون فیلم، کتاب، ... ضد ایرانی، ضد اسلامی، ضد ... را زیاد می شنویم ولی ایکاش پیش از اختصاص چنین عناوینی به فکر راهی برای برخورد معقولانه و کاربردی باشیم. روزگاری رسیده که از شعر و شعار دست برداریم و اندیشه هایمان را وسعت دهیم. زمانش فرا رسیده که ما هم به شیوه جهانی با جهان وارد رابطه شویم.

کد خبر 578029

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha