خبرگزاری مهر- گروه استانها- مهتاب خیری: حاشیهنشینی به عنوان پدیدهای اجتماعی، یکی از معضلات جوامع مدرن است که مورد توجه و بررسی جامعهشناسان قرار گرفته است. حاشیهنشینی را خاستگاه اصلی آسیبهای اجتماعی میدانند و یک حاشیهنشین را کسی میگویند که نابرابری را لمس میکند، ساختار شغلی مناسب ندارد و از مسکن مناسب، امنیت پایدار و خدمات و بهداشت مطلوب بیبهره است. بررسی پدیده حاشیهنشینی و رفع ابهامهای اطراف آن مستلزم نگاه کارشناسی و علمی به این موضوع است، ابهامات بیشماری حول حاشیهنشینی در ذهن ایجاد میشود که آیا به راستی این پدیده شوم قابل حل و فصل نیست و راه چاره ندارد؟ آیا ارتقای زیرساختهای مورد نیاز در مناطق حاشیه امکان پذیر است؟ با توجه به اینکه حدوداً ۱۰ درصد جمعیت استان اصفهان در این بافتها سکونت دارند از این رو برآن شدیم برای بررسی این مسئله، با مسعود مهدویانفر دکتری سیاستگذاری مسائل اجتماعی گفتوگویی انجام دهیم که در ادامه میخوانید.
آقای مهدویانفر منظور از حاشیهنشینی چیست؟
ببینید حاشیهنشینی امروزه به مکان و سکونتگاههای افرادی اطلاق میشود که نتوانستهاند به متن شهری ورود پیدا کنند و در حاشیه شهرها اسکان گزیدهاند. به تعبیر دیگر حاشیهنشینی امروزه به عنوان سبکی از زندگی است که برای خود دنیای اجتماعی و فرهنگی متفاوتی را شکل داده است.
عوامل و زمینههای پیدایش و رشد پدیده حاشیهنشینی در مناطق شهری کدام است؟
مسئله حاشیهنشینی نیز همچون سایر مباحث فرهنگی و اجتماعی، نمیتواند تک علتی و تک بعدی باشد؛ بلکه باید آن را در ابعاد مختلف بررسی کرد. در این زمینه دیدگاههای متفاوتی ارائه شده است. عدهای ریشه اصلی حاشیهنشینی را بافت شهری و خانههای کوچک غیر استاندار میدانند و در واقع عامل اصلی شکلگیری پدیده حاشیهنشینی کالبد و فیزیک شهری تعریف میکنند. دیدگاه دیگر مباحث اقتصادی را از علل پیدایش و رشد پدیده حاشیهنشینی عنوان میکنند و بر این باورند که با توزیع ناعادلانه منابع و امکانات است که ایجاد محرومیت میکند و باعث میشود عدهایی را به بافتهای حاشیهنشین سوق دهد. بحث مهاجرتهای غیر اصولی بخصوص از روستاها به شهرهای بزرگ یکی دیگر از علل شکلگیری حاشیهنشینی است. اما اعتقاد براین است که مسئله سبک زندگی و نگرش افراد است که میتواند عامل اصلی زمینه ساز پیدایش و رشد پدیده حاشیه نشینی باشد.
آسیبهای اجتماعی و فرهنگی پدیده حاشیهنشینی چیست؟
ناهنجاریهای اجتماعی برخاسته از حاشیهها در مقایسه با بدنه اصلی شهرها ابعاد گستردهتری دارد و در مواردی آسیبهای اجتماعی را تعریف میکند. رشد بزه کاری، پرخاشگری، اعتیاد، دزدی، قاچاق مواد مخدر و کار کودکان از جمله آسیبهای اجتماعی است که در مورد پدیده حاشیه نشینی میتوان بر آن تأکید کرد.
تعارض خورده فرهنگها، خصومت و اختلافهای دیرینه، سودجویی و تحصیل اموال، جریحه دار شدن غیرت و آبرو و نزاعهای اتفاقی و اعتیاد از جمله علل وقوع قتل است. این علل و عوامل به روشنی در مناطق حاشیهای قابل رؤیت است. بیشتر قتلهای اتفاق افتاده یا در این بافتها صورت میگیرد یا کسانی آن را مرتکب میشوند که در این بافتها زندگی کردهاند.
میتوان به برخی از آثار و پیامدهای مهم حاشیهنشینی از جمله فقر اقتصادی، -فقر فرهنگی و شهروندی، -اختلال در روابط خانوادگی، -جرم و جنایت، -احساس محرومیت و طرد شدگی، -اعتیاد و قاچاق مواد مخدر، -بیکاری آشکار و پنهان و کژرفتاری اشاره کرد.
بروز انواع آسیبهای اجتماعی همچون تضعیف اتصالها و پیوندهای اجتماعی، شکل گیری خرده فرهنگهای بزهکاری، کاهش کنترل اجتماعی غیر رسمی، اختلال در روابط و مناسبات خانوادگی آزادی و استقلال فرزندان برای ترک خانه، مسکن نامناسب، خانواده بی نظم و پرجمعیت، قاچاق و مصرف مواد مخدر، دل زدگی از مدرسه، افت تحصیلی، فقدان بهداشت، مصرف مشروبات الکلی، قتل، ضرب و جرح، روابط نامشروع و … در پدیده حاشیهنشینی فراهم میآید.
علت جرمخیزی در مناطق حاشیهنشین چیست؟
حاشیهنشینها وقتی از روستا یا مبدا زندگی خود به مناطق شهری یا نهایتاً مناطق حاشیه شهری میآیند، فرهنگ اصیل و بومی خود را میآورند، ولی شرایط زندگی در چنین مناطقی با فرهنگهای مختلف برخی از نابهنجاریها را به آنها آموزش میدهد.
مناطق حاشیهنشین به عنوان قسمتهای سایه تاریک و نمدار یک شهر به حساب میآید که کنترل قانونی زیادی بر آنها نیست. برخی از خدمات انتظامی، آموزشی، شهری و غیره که در سایر نقاط شهری به وفور دیده میشود، در این مناطق کمتر است و شاید این مناطق مأمنی برای افراد قانونشکن و نابهجار حتی جامعه شهری باشد. افرادی هم که وارد این مناطق میشوند، معمولاً موقتی بوده و اصیل نیستند و همه اینها زمینه را برای افراد فرصتطلب مهیا میسازد و سبب میشود برخی از ناهنجاریها در این مناطق بیشتر دیده شود. البته میتوان گفت احساس محرومیت شدید هم به این مسئله دامن میزند.
جمعیت حاشیهنشین در استان اصفهان چند درصد است؟
مسئله حاشیهنشینی یکی از پنج آسیب اجتماعی عمده در سطح ملی شناسایی شده در کنار طلاق، اعتیاد، مفاسد اخلاقی و نقاط حاد و بحرانی (مناطقی با میزان بالای آسیبهای اجتماعی) در طول برنامه ششم توسعه است. در استان اصفهان هم با توجه به برخی از آمارهای رسمی حدود ۴۵۰ تا ۵۰۰ هزار شهروند که حدوداً ۱۰ درصد جمعیت استان را شامل میشوند در این بافتها سکونت دارند لذا موضوعی بسیار مهمی است.
راهکارهای کاهش آسیبهای اجتماعی در مناطق حاشیهنشینی چیست؟
مهمترین بحثی که در حاشیهنشینی وجود دارد این است که ما باید به نگاه مداخلات در بافتهای حاشیهنشینی چه برای نهادهای حاکمیتی و دولتی و چه برای نهادهای مردمی یک نگاه درست و سیستمی طراحی کنیم به این معنا که مداخله عالمانه و آگاهانه در جهت اصلاح بهبود بافتهای حاشیهنشین باید در پنج محور به صورت همزمان و متوازن باشد. یک محور، محور مداخلات کالبد فیزیکی و عمرانی است که باید زیرساختهای این مناطق را اصلاح، تقویت و بهبود ببخشد.
از دیگر محورها میتوان به مداخلات اقتصادی و توانمندسازی اشاره کرد. که لازم است ساکنینی که در این بافتها زندگی میکنند از جمله زنان سرپرست خانوادهها و جوانان آموزشهای مهارتی لازم را جهت کسب حلال، تقویت و بهبود سبد معیشت و رونق فعالیتهای اقتصادی ببینند.
مداخله سومی که باید لحاظ شود در حوزه سلامت و بهداشت است که هم در سطح بهداشت فردی و هم در سطح بهداشت خانواده و محیط باید آموزشهای لازم و زیرساختها در جهت تقویت سلامت و بهداشت به آن توجه شود. در مداخلات اجتماعی و حقوقی لازم است آموزشهایی صورت بگیرد. در بحت پیشگیری از آسیبهای اجتماعی از جمله اعتیاد، طلاق، فساد اخلاقی و همچنین تکریم خانواده باید افراد ساکن در این بافت آموزش ببینید.
در مداخلات حقوقی و توانمندسازی حقوقی در این محلات ارتقا سواد حقوقی در سطح خانوار و فردی باید به آن توجه شود تا افراد با مسائل دعوایی و حقوقی کمتری مواجهه باشند و اگر هم با این مسائل برخورد کردند بتوانند از حقوق خود به نحو شایستهایی دفاع کنند.
محور دیگر توانمندسازی فعالیتهای فرهنگی مذهبی است. با تقویت دیدگاه مذهبی و فرهنگی و وجود برنامههایی که سببساز غنیسازی اوقات و فراغت، توجه به ورزش همگانی در این محلات، برگزاری مسابقات فرهنگی، سوق دادن نوجوانان و جوانان به مسائل دینی، مذهبی و اعتقادی میتواند بسیار مؤثر باشد.
مداخلات پنجگانه متأسفانه خیلی وقتها در بافتهای حاشیهنشین فقط به یکی و دو بُعد از مداخلات توجه میشود. به عنوان مثال فقط در حوزه زیرساختها و یا عمرانی کارهایی صورت میگرفت ولی توانمندسازی در سایر سطوح دیگر بیتوجه و مورد غفلت قرار میگیرد.
راهکارهای عملی برونرفت از آسیبهای حاشیهنشینی چیست؟
راهکارهای مختلفی در این زمینه ارائه شده از جمله اینکه که بایستی با این مسئله برخورد علمی انجام گیرد و زمینه دخالت برخی از افراد سودجو که با هدف تأمین منافع شخصی وارد این مسئله میشوند را گرفت. توانمندسازی مالی و فرهنگی حاشیهنشینان، کاهش و تعدیل مهاجرتهای روستایی، تقویت شهرهای میانی و کوچک، نظارت بیشتر و دقیقتر شهرداری به امر ساخت و ساز مسکن در مناطق حاشیه نشین و کنترل جمعیت حاشیه نشینان برای برون رفت از این مشکلات است. افزایش نظارت و تلاش برای ارتقای سطح فرهنگی و اجتماعی، به رسمیت شناختن حقوق شهروندی برای ساکنان مناطق حاشیه نشین در برنامه ریزی های مختلف اقتصادی و اجتماعی و کالبدی، ایجاد اشتغال و کارآفرینی برای حاشیه نشینان، بالا بردن سطح رفاه و بهداشت محیط زیست و تأکید بر برنامههای آموزش حرفهای و کارایی از دیگر راهکارهابرای برون رفت از معضل حاشیهنشینی است.
در کنار این موارد نباید از ساماندهی این مناطق غافل شد. بنابراین نیاز هست که در کنار برنامههای بلند مدت برای ساماندهی مناطق حاشیهنشین از برنامههای کوتاه مدت و میان مدت برای کاهش آلام و بزههای ساکنان این مناطق استفاده کرد. در برنامهریزیهای بلندمدت باید توجه داشت که اولاً مسیر توسعه شهری از توسعه روستایی میگذرد و ثانیاً اگر در طرحهای توسعه عدالت اجتماعی رعایت و به توسعه متوازن اقدام شود از رشد حاشیهنشینی جلوگیری خواهد شد.
در بافت حاشیهنشین باید نگاه متوازن و همهجانبه برای برون رفت از این شرایط وجود داشته باشد. نهادهای دولتی و نهادهای مردمی باید در کنار یکدیگر در حل مشکلات حاشیهنشینی پیشروند. باید توجه داشت که دولت به تنهایی نمیتواند این معضل را حل کند باید با نهادهای مردمی همراه شوند و نهادهای مردمی هم بدون وصل بودن به نهادهای حاکمیتی نمیتوانندکاری انجام دهند.
به طور کلی مسئله حاشیهنشینی را باید هم مداوا و هم پیشگیری کرد. مداوا در مورد حاشیه نشینانی است که اکنون در مناطق حاشیه نشین هستند و پیشگیری در مورد مهاجرانی است که اگر روند فعلی ادامه یابد در آینده تبدیل به حاشیه نشینان شهری خواهند شد. سطح سواد و آگاهیهای مردم را در مناطق مختلف کشور و خصوصاً در بافتهای حاشیهنشین باید به حدی ارتقا بدهیم که خود آنها به این نتیجه برسند زندگی کردن در بافت حاشیهنشینی بهتر از محیط روستایی نیست و در واقع مؤثرترین راهکار برون رفت از حاشیهنشینی تغییر نگرش در برخورد با این مسئله است. که این سطح تغییر نگرش باید در خیرین و سازمانهای مردم نهاد ایجاد شود که کمکرسانی آنها آگاهانه و عالمانه صورت بگیرد و سطح دیگر تغییر نگرش برای مسئولان است که مسائل را سطحی و پروژهای نببیند.
آسیبهای اجتماعی تک علتی نیستند که اگر در یک عامل مداخله شد مشکلات حل شود. یکسری سیاستهای کلان وجود دارد که باعث تولید آسیبهای اجتماعی میشود. مثلاً اگر وقتی فقر و بیکاری در جامعه وجود دارد یا اجتماع درگیر ناامیدی نسبت به آینده است باید بدانیم که این شرایط باعث تشدید آسیبهای اجتماعی میشود. بنابراین اگر قرار است آسیبهای اجتماعی از بین برود باید در سطح کلان، میانی و خرد مداخلاتی انجام شود.
نظر شما