به گزارش خبرنگار مهر، موسی نجفی رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در همایش علمی «کریم مجتهدی؛ فیلسوف ایران» بازخوانی اندیشهها و آثار استاد دکتر کریم مجتهدی که امروز سه شنبه ۲۳ خرداد ماه به همت مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی برگزار شد، گفت: حل معمای سید کمال الدین اسد آبادی از دیدگاه کریم مجتهدی و ضرورت طرح ما که یکی از کتاب های ایشان است، از جمله مبحثی است که نسبت به آن خواهم پرداخت.
وی با اشاره به نحوه آشنایی با این شخصیت برجسته ادامه داد: سال ۶۷ استادی داشتیم که فلسفه سیاسی با وی میگذراندیم. یک بار در دوره ارشد فلسفه سیاسی کانت را تدریس کردند و آن زمان اعلام کردند که منبعشان در تدریس کتاب استاد کریم مجتهدی است. نام ایشان برای جالب شد و به کلاس فلسفه تاریخ دکتر مجتهدی رفتم. در بین تدریس استاد سوالی پرسیدم اما دکتر مجتهدی با لحنی گفتند کسی که تازه سر کلاس نشسته حق پرسش ندارد و پرسش را کسی حق دارد که به موضوع مسلط بوده تا پرسش کند. از ایشان خواستم تا بتوانم یک ترم مهمان ایشان باشم اما به هیچ عنوان اجازه ندادند. از هر دو نهیبی که به من زدند خوشم آمد و بیشتر مصمم شدم که در کنار این استاد گرانقدر باشم. دکتر مجتهدی گفتند چون که می بینم علوم سیاسی خوانده ای و به اینجا کشیده شدی جالب است بمان ولی حق سوال نداری. تاکید بر زبان فارسی و فلسفه تاریخ درس دادن بسیار برایم جالب بود. دکتر مجتهدی تعصب به زبان فارسی هم اکنون دارند.
نجفی ادامه داد: دکتر مجتهدی غرب شناسی را واجب و غرب زدگی را حرام میدانست. حالا باید دید که چرا فلسفه تاریخ مهم است؟ تاریخ ریشه سیاست است اما وقتی تاریخ را مورخی کار میکند به بن بستی میرسد و همه مورخین به جهشی مانند ابن خلدون نیاز دارند.
حل معمای سید جمال برای شناخت سیاست بسیار مغتنم است
وی گفت: از دکتر داوری سوال کردم که سه نفر به صورت همزمان روی سید جمال تمرکز کردند یکی مرحوم شهید مطهری و دکتر مرحوم عنایت و دیگری دکتر مجتهدی.تفاوت مجتهدی با مطهری و عنایت چیست؟ مطهری خط وسط را در سید جمال انتخاب کرده است. مرحوم عنایت در اندیشه عرب به دنبال خط متعادل اندیشه سید جمال است و از اندیشههای سید جمال استفاده کرده است.این دو نفر نگاهشان سیاسی بوده است اما دکتر مجتهدی چطور به این شناخت رسید؟ سید جمال را هر سه نفر دیدند و نمیشود محکم روی ابعادی شخصیتی اش ایستاد چرا که شخصیت سید جمال شناور است و از او باید عبور کرد که خودش رشد است اما چطور باید از او عبور کرد؟ اینکه سید جمال الدین فراماسونری است یا نه؟ شیعه است یا سنی؟ ایرانی است یا افغانستانی؟ عبور از سید چطور باید صورت بگیرد؟ حل معمای سید جمال برای شناخت سیاست بسیار مغتنم است. دکتر مجتهدی در کتابی از دو مقاله سید جمال الدین استفاده کردند. سید جمال دو بخش دارد. یک جنبه در مقابل هند دارد و یک جنبه در مقابل متجددین ایرانی دارد.
رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ادامه داد: دکتر مجتهدی علم را، اندیشه می داند. منظور سید جمال الدین اسد آبادی از علم، اسلام است وقتی نقدی که سید به فلسفه دارد و مضرات فلسفه یونان را که حکمای اسلامی فهمیدند، بیان میکند. سید به دنبال آن است که از فلسفه استفاده سیاسی کند و در میان دانشمندانی که در مقالاتی که از سید است صحبتی از دکارت و هگل نیامده و به اینها توجهی نکرده است سید جمال صرفاً به جهت مسائل سیاسی مسائل را آنی مطرح کرده و کار او بیشتر شبیه روزنامه نگار است تا یک متفکر نقاد. امروز برای ما غیر قابل قبول است که کسی سطحی به فلسفه نگاه داشته باشد.
موسی نجفی افزود: کسانی که خیلی غرب ستیزی میخواهند بکنند و شعارهای ضد غربی دادند اما در یک مقطعی غرب زده شدند تحت تأثیر فلسفههای سطحی قرار داشتند. معمای سید جمال از نظر مجتهدی پارادوکس است که یک طرفش غرب زدگی و یک طرف دیگرش غرب ستیزی است.
پرسش از فرهنگ غرب اما جواب از درون فرهنگ خود باشد
رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: دکتر مجتهدی در خصوص سید جمال میگوید: او عملاً هر وسیلهای را برای رسیدن غایت مورد نظر ثواب میدانست ولی کسی که همه چیز را به عنوان وسیله تلقی میکند درباره اش این خطر می رود که خود نیز وسیله دیگران قرار بگیرد. و این حرف در خصوص سید جمال صدق میکند چرا که در جایی خودش ابزاری برای سیاست های دیگران شده بود.دکتر مجتهدی اندیشه ای در خصوص پرسشهای کانتی داشتند و معتقد بودند پرسشهای ما میتواند از فرهنگ غرب باشد اما جوابهای ما باید حتماً از درون فرهنگ خودمان باشد. در واقع غرب شناسی واجب و غرب زدگی حرام است.
نظر شما