خبرگزاری مهر -گروه هنر-زهرا منصوری: در همین سالهایی که سینمای بلند داستانی ایران شرایط چندان ایدهآلی را در جذب مخاطب و فروش در گیشه تجربه نمیکند و فرآیند عرضه محصولات نمایشی در آستانه ورود به دورانی تازه بهواسطه فراگیر شدن بسترهای عرضه جدید در فضای مجازی قرار دارد، «سینمای کوتاه ایران» انگیزه بالایی برای یافتن مخاطبانی تازه برای خود دارد.
«فیلم کوتاه» یکی از محصولات بصری مهم و جریانساز در دنیای جدید محسوب میشود و به همین دلیل دیگر بهسختی میتوان تولیدات این حوزه را نادیده گرفت.
به همین منظور سرویس هنر خبرگزاری مهر تلاش دارد با سرفصل ثابت «هر هفته یک فیلم کوتاه در مهر» به معرفی بخشی از تولیدات «سینمای کوتاه ایران» در قالب گفتگو با عوامل این آثار بپردازد.
فیلم کوتاه «مأمور خرید» سی و یکمین فیلمکوتاهی است که در قالب این سلسله گفتگو میزبان عواملش بودیم.
«مأمور خرید» ایدهای ساده درباره سوءاستفاده و فریب دارد و داستانش را در فضایی شهری روایت میکند.
آنچه میخوانید حاصل گفتگوی خبرگزاری مهر با علی توکلی فیلمنامهنویس و کارگردان و آرش رواده مجری طرح فیلم کوتاه «مأمور خرید» است.
* با توجه به ایدهای که داستان فیلم برمحور آن روایت شده است، بد نیست از اینجا شروع کنیم که چه شد سراغ ساخت فیلم «مأمور خرید» با چنین ایدهای رفتید؟
علی توکلی: ما چند فیلمنامه نوشته بودیم و در آن مقطع که میخواستیم این فیلم را بسازیم، مسئله اصلیمان این بود که کدامیک از این فیلمنامهها بیشتر امکان تولید دارد. مثلاً فیلمنامه دیگری داشتم که اتفاقاً به نظر خودم فیلمنامه خوبی هم بود اما کل داستان آن در شمال میگذشت. یعنی این فیلمنامهها از نظر بودجهای که برای ساخت نیاز داشتیم، در یک سطح نبود. سرمایهگذاری هم که میخواست پای کار بیاید، برای برخی فیلمنامهها بعد از برآورد اولیه احساس میکرد هزینهها سرسامآور میشود! در این شرایط در میان فیلمنامههایی که داشتیم احساس کردیم فیلمنامه «مأمور خرید» با توجه به شرایطی که داشتیم، تولیدیتر است.
کل داستان فیلم در شهر تهران میگذر و به اصطلاح میتوان آن را یک فیلم لوباجت دانست. البته از نظر تولیدی به دلیل اینکه فیلم نیاز به ۱۳ لوکیشن مختلف داشت، کار سختی بود. چرا که گروه تولید در طول ۶ روز فیلمبرداری، مدام باید جابهجا میشد. بین کارهایی که تا امروز انجام دادهام از نظر تولیدی این کار سختتر بود اما از نظر هزینه تولید، یک اثر لوباجت است. پس اصلیترین علت ساخته شدن «مأمور خرید» لوباجت بودن آن بود! این فیلمنامهای بود که میتوانستیم با سرمایه موجود آنرا تولید کنیم. البته از نظر تولید و با توجه به تنوع فضایی که در کار داشتیم، برای خود من هم یک تجربه متفاوت بود. از نظر روایی هم فیلم حالتی زمانپریش دارد و اینگونه نیست که داستان را در یک خط زمانی و بهصورت پشتسر هم ببینیم.
* اتفاقاً در همان سکانسهای اول که مدام کاراکتر را در موقعیتهای مختلف میدیدیم، احساس کردم قرار است به سمت ماجرای جهانهای موازی بروید!
توکلی: (باخنده) نه! این فیلم نسبت به فیلم قبلیام یعنی «کبود» که وحدت زمانی و مکانی داشت، فضای کاملاً متفاوتی از نظر روایی داشت و نمیدانم چقدر در این سبک روایت موفق بودهام، اما از نگاه خودم این هم یک تجربه است و عرصه فیلم کوتاه، برای تجربه کردن است.
* یکی از نکاتی که درباره شخصیتپردازی کاراکترهای قربانی در فیلم برایم جای سوال داشت این بود که وقتی فردی یکی از نزدیکانش در زندان است و سرانجام کلاهبرداری و تخلف را به چشم دیده چگونه خودش وارد این بازی میشود؟
توکلی: معمولاً همینگونه است که برخی آدمها وقتی میخواهند از چالهای خارج شوند به چاه عمیقتری میافتند و زمینه بزهکاری در این افراد بیشتر هم میشود. ما در داستان شخصیت راننده را داریم که تا جایی از داستان احساس میکنید او یک رابینهود است، اما در نهایت میفهمیم که او خودش هم تحتتأثیر شرایط روزگار، تبدیل به یک فرد شیاد تبدیل شده است. البته تأکید میکنم که این به معنای تعمیم شرایط کاراکتر به همه افراد جامعه نیست. ساختار دراماتیک قصه نیاز دارد که یک آدم کلاهبردار هم باید داشته باشیم و اینگونه نمیتوان نگاه کرد که معنای چنین فیلمی این است که در جامعه ما همه کلاهبردار شدهاند!
توکلی: ما در داستان شخصیت راننده را داریم که تا جایی از داستان احساس میکنید او یک رابینهود است، اما در نهایت میفهمیم که او خودش هم تحتتأثیر شرایط روزگار، تبدیل به یک فرد شیاد تبدیل شده است. البته تأکید میکنم که این به معنای تعمیم شرایط کاراکتر به همه افراد جامعه نیست
* یعنی چه برداشتی را مدنظر داشتید؟
توکلی: حرفم این است که این نگاه به سینما غلط است. اینها نگاههایی است که ریشه در مطالعات اجتماعی افرادی دارد که با مبانی دراماتیک سینما آشنایی ندارند. این نگاه هم غالباً به ضرر فیلمسازان تمام میشود. از جایی به بعد کار شرایطی را پیدا میکند که به فیلمساز میگویند تو اگر کاراکتر افغانستانی خلافکار در فیلمت داشته باشی، منظورت همه افغانستانیهای مقیم ایران است و یا اگر زنی در فیلمت خلاف میکند، او را نمادی از همه زنان ایران میدانی!
این رویکرد بسیار غلط و مسموم است و باعث میشود فیلمسازان یا بترسند و یا نسبت به قدرت اثری که دارند میسازند دچار توهم شوند و سراغ نمادپردازیهای اغراقشده بروند. از طرف دیگر دست عدهای که احساس نگرانی میکنند فیلمها سیاه نشوند را باز میگذارد تا محدودیتها را بیشتر کنند. در کل بهنظرم باید این نگاههای مسموم را کنار بگذاریم. نگاههایی که ریشه در مطالعات صرف اجتماعی دارد.
* البته این نگاه شما هم میتواند منجر به یک سادهانگاری در فرآیند فیلمسازی شود! اگر فیلمی اثر اجتماعی نداشته باشد، چرا باید ساخته شود؟
توکلی: فیلم که قطعاً تأثیرگذار است. در این مسئله که شکی نیست. شما تصور کنید من فیلمی ساختهام که همه کاراکترهایش خیالی هستند، بازهم این فیلم اثرگذار خواهد بود. ولی اینکه تصور کنیم یک فیلم قرار است بازتابی از همه حقایق و وقایع جامعه باشد، این نگاه غلط است. ولو اینکه فیلمی که دربارهاش صحبت میکنیم یک فیلم اجتماعی باشد. معتقدم اساساً هیچ فیلمی و هیچ محصول نمایشیای نمیتواند همه حقایق جامعه را بهصورت یکجا منعکس کند.
* البته فیلم «مأمور خرید» اصلاً فیلم گلدرشتی نیست، اما باید بپذیریم که هر فیلمی بخشی از وقایع جامعه را منعکس میکند و اینگونه نیست که بگوییم من هر شخصیتی را که دلم بخواهد میتوانم در داستان فیلمم بگنجانم و بعد هم بگویم خیالی است!
توکلی: البته مثال کاراکترهای خیالی را بهصورت کلی عرض کردم و قطعاً منظورم فیلم خودم نبود. حرفم این است که اگر فیلمی که قرار است موقعیت تلخی را به تصویر درآورد، متهم کنیم که همه جامعه را دارد تلخ نشان میدهد، گرفتار یک نگاه غلط شدهایم که دست فیلمسازان را میبندد و در مقابل دست آنهایی که میخواهند جلوی فیلمسازان را بگیرند و راه آنها را سد کنند را باز میگذارد! معتقدم فیلم اساساً چنین کارکردی نمیتواند داشته باشد. همه ما فیلمی از سینمای کره دیدیم که در آن کاراکترها مشکلات عدیده داشتند و سر آخر هم دست به خشونتی از جنس زامبیها میزنند! آیا باید فکر کنیم همه مردم کره این گونهاند؟ آنها پذیرفتهاند که در یک فیلم امکان دارد ناگهان زامبیها هم ظاهر شوند و معنیاش این نیست که همه کرهایها زامبی هستند.
* همین فیلمها تصور و نگاه میسازد. مثلاً حالا که به سینمای کره اشاره کردید باید بگویم اتفاقاً بعد از ساخت و توزیع «انگل» طیف زیادی از مخاطبان سینمای در جهان معتقد هستند که این فیلم توانسته تصویری از بخشهای دیده نشده از مردم کره که پیشتر در سینما منعکس نشده بود را به تصویر درآورد.
توکلی: بله نگاه میدهد، اما اینگونه نیست که من بعد از اینکه فیلمی از زامبیها در کشور کره دیدم، احساس کنم اگر به این کشور بروم قرار است زامبیها به من حمله کنند! من میدانم همه اینها فیلم است. هر اثر هنری اگر بهدرستی ساخته شود، قطعاً تصویری از جامعهاش را ارائه میکند اما این به معنای تعمیم دادن و قضاوت کلی درباره همه آثار نیست.
* چرا در فیلم انگیزه کاراکتر اصلی یعنی مرد راننده اینقدر مبهم است؟
توکلی: بخشی از آنچه برای این فیلم نیاز داشتیم، فضاسازی درست بود که به دلیل مسائل مرتبط با همان تولید لوباجت در بخشهایی این اتفاق به درستی رخ نداده است. اگر بخواهم خودم انتقادی به این فیلم داشته باشم از منظر همین ضعف فضاسازی است. از انتخاب ماشین کاراکتر اصلی تا انتخاب درست سایر آکسسوار صحنه، جزو مواردی است که تأثیر زیادی در فضاسازی و به تبع آن درک شخصیتها دارد.
توکلی: اینگونه نیست که من بعد از اینکه فیلمی از زامبیها در کشور کره دیدم، احساس کنم اگر به این کشور بروم قرار است زامبیها به من حمله کنند! من میدانم همه اینها فیلم است. هر اثر هنری اگر بهدرستی ساخته شود، قطعاً تصویری از جامعهاش را ارائه میکند اما این به معنای تعمیم دادن و قضاوت کلی درباره همه آثار نیست
* آقای رواده بهعنوان مجری طرح کمی درباره فرآیند تولید فیلم آنهم بهصورت لوباجت توضیح میدهید.
آرش رواده: علی (توکلی) فیلمنامهای در دست داشت و دوست سرمایهگذاری قرار بود روی تولید آن سرمایهگذاری کند. ما صحبتهای اولیه را هم کردیم اما برآوردی که داشتیم خیلی بالا رفت و این دوست سرمایهگذار گفت دنبال کار ارزانتر برویم. طی دو روز با علی فیلمنامهای نوشتیم که نسخه اولیه همین «مأمور خرید» بود. در همین فرآیند به این نتیجه رسیدیم که آن دوست سرمایهگذار خیلی هم قرار نیست پای کار باشد و از همکاری با او منصرف شدیم.
* یعنی چه اتفاقی افتاد؟
توکلی: او یک بازیگر-اسپانسر بود و رویش نمیشد بگوید به ازای پولی که میخواهد وسط بگذارد، انتظار دارد در فیلم بازی کند. ما هم طبیعتاً وقتی این نکته را فهمیدیم از همکاری منصرف شدیم.
رواده: در این مرحله دوست دیگری که سابقه همکاری با علی را داشت پای کار آمد.
توکلی: فوأد جاودان در هر سه فیلم کوتاهی که من تا امروز ساختهام بهعنوان سرمایهگذار و تهیهکننده حضور داشت و از مرحلهای به بعد در این پروژه هم پای کار آمد و گفت کمک میکنم تا ساخته شود.
رواده: اصلاً پای کار آمد و گفت اگر فیلمنامهای دارید که در این شرایط و با این رقم مشخص امکان تولید داشته باشد، حاضرم سرمایه بگذارم. همین شد که در میان فیلمنامههایی که در دفتر داشتیم، «مأمور خرید» را بیرون کشیدیم و بعد از مذاکرات اولیه قرار بر بازنویسی گذاشتیم و بعد از آن کار تولید را کلید زدیم.
توکلی: من اساساً درگیر فرآیند پیشتولید طولانی فیلم بعدیام یعنی «بازسازی» بودم که بهمنماه پارسال تولید شد. در فرآیند پیشتولید آن فیلم بود که سرمایهای برای یک کار دیگر پیدا کردیم و در لابهلای فشردگی آن کار، «مأمور خرید» ساخته شد!
* بازیگران فیلم بهخصوص هادی افتخارزاده و فرزانه میدانی را چگونه انتخاب کردید؟
توکلی: آقای افتخارزاده تجربه زیادی در زمینه فیلم کوتاه دارد و واقعیت هم این است که در این سن و سال، بازیگر کم داریم. بهخصوص بازیگری که حوصله کار کوتاه را هم داشته باشد. در همین فیلم گاهی کار ما تا ۵ صبح طول میکشید و نیاز به همراهی بازیگران داشتیم. خانم میدانی هم که در این فیلم حضور داشت یکی از بازیگران خوب تئاتر هستند که قرار بود در فیلم قبلی من یعنی «کبود» هم حضور داشته باشد اما به دلیل یک اتفاق، افتخار همکاری به این فیلم موکول شد.
توکلی: اگر کسی به پشتوانه مطالعات اجتماعی میخواهد سراغ تحلیل فیلم سینمایی بیاید، باید حتماً سینما و و الزامات درام را هم بشناسد. اگر من بدون شناخت سینما و در مقام یک جامعهشناس صرف بخواهم سراغ سینما بروم، حتماً دچار اشتباه میشوم
* هر دو نفرتان درباره دلیل ساخت این فیلم را مربوط به هزینه دانستید و گویی خیلی اتفاقی شرایط برای تولید آن فراهم شده است. در حالی که فیلم کاملاً میتواند از نظر محتوایی بهعنوان یک فیلم اجتماعی مورد تحلیل قرار گیرد و مخاطب به دنبال یافتن پاسخ این سوال باشد که چرا فیلمساز در این موقعیت سراغ چنین سوژهای رفته است. آیا واقعاً باید ساخت «مأمور خرید» در این مقطع زمانی را اتفاقی بدانیم؟!
توکلی: واقعاً آنچه گفتیم به این معنا نبود که اتفاقی این فیلم را ساختهایم. حتماً این فیلم برای ما جدی بود. جرقه این ایده زمانی در ذهنم شکل گرفت که یک فرد گلفروش در یک جمع دوستانه خیلی ساده داشت از دست بردن در فاکتورها صحبت میکرد و میخندید! بهذهنم رسید که این کار یک دزدی آشکار است که گویی آن آدم چنین نگاهی به آن ندارد.
طبیعتاً من اگر دزد موبایل باشم، هیچوقت در جمع و با افتخار از آن یاد نمیکنم، چون آن را کار بدی میدانم، اما این شکل از دزدی از طریق فاکتورسازی گویی برای عدهای از افراد عادی شده است. آن فرد گویی داشت از زرنگی خودش میگفت. جدای از اصول اخلاقی، من نوعی اصلاً جرأت چنین کاری را در خودم نمیبینم. وقتی مدل روایت توأم با افتخار آن فرد را دیدم، واقعیتش اینکه حرصم گرفت! به همین دلیل به این ایده فکر کردم که چقدر میتواند جالب باشد که یک کلاهبردار، از چنین آدمی کلاهبرداری کند! به همین دلیل این فیلم ساخته شد.
* یعنی یک دغدغه اجتماعی در پس روایت فیلم شما وجود دارد.
توکلی: بله.
* پس برخلاف آنچه در ابتدای گفتگو اشاره کردید، میخواهم بگویم مطالعات اجتماعی میتواند همین کارکرد را داشته باشد که از طریق داستان و روایت فیلم شما، به دغدغههای شما برسد و نسبت فیلم با جامعه را تعریف کند. این برخلاف آن نگاه منفیای است که نسبت به این دست مطالعات دارید!
توکلی: من خودم به مطالعات اجتماعی علاقهمند هستم. همیشه هم در این زمینه مطالعه دارم اما در کنار آن درس سینما را هم خواندهام. اگر کسی به پشتوانه مطالعات اجتماعی میخواهد سراغ تحلیل فیلم سینمایی بیاید، باید حتماً سینما و الزامات درام را هم بشناسد. اگر من بدون شناخت سینما و در مقام یک جامعهشناس صرف بخواهم سراغ سینما بروم، حتماً دچار اشتباه میشوم. این حوزه نیاز به درک و دریافتهای بینارشتهای دارد.
نظر شما